جنگ موازی؛ فرهنگ و اقتصاد
جنگ اقتصادی مزید بر تأثیر بیشتر جنگ فرهنگی میشود، باعث میشود تا تهاجم فرهنگی بر افکار عمومی جامعه بیشتر رسوخ کند و آنها را از فرهنگ خودی دور سازد.
آمریکا و دیگر دشمنان جمهوری اسلامی ایران بر تأثیر تهاجم و شبیخون فرهنگی بیشتر از جنگ اقتصادی امید دارند، کارگروهها و اتاقهای فکر زیادی در ایالات متحده در زمینه جنگ فرهنگی با جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکنند.
نقش اندیشکدههای آمریکایی در تهاجم فرهنگی
روشن است که این اتاقهای فکر و اندیشکدههای پر تعداد در آمریکا تنها در زمینه مسائل سیاسی و سیاست خارجی ورود نمیکنند بلکه بسیاری از آنها تمرکزشان بر روی مسائل فرهنگی و مذهبی است.
یکی از اقداماتی که این مراکز و اندیشکدهها انجام میدهند مطالعه بر روی سبک زندگی مردم در جمهوری اسلامی ایران است.
مطالعه و پژوهشهایی که اندیشکدههای فرهنگی آمریکا و دیگر کشورهای هسو با او انجام میدهند سعی دارند تا با شناخت بیشتر از شرایط و سبک زندگی مردم ایران و دیگر کشورها هدف، راههای ورود و نفوذ را بیابند.
زندگی سنتی ایرانی و مذهبی مردم ما همواره از سوی دشمنان یک مانع بزرگ برای نفوذ فرهنگی بوده است. مدتها است که آمریکا در این زمینه ورود کرده و البته به نتایجی نیز دست یافته است.
اختاپوس رسانهای
یکی از مهمترین ابزارهایی که آمریکا برای تحت تأثیر قرار دادن افکار عمومی ایران به کار گرفته، رسانههای گوناگون است. روییدن شبکههای ماهوارهای همچون قارچ، فعالیت گسترده در فضای مجازی، راه اندازی سایتهای گوناگون، نشریات و چاپ کتاب تنها بخشی از اقداماتی است که دشمن علیه فرهنگ ایرانی اسلامی انجام میدهد.
تلاش دشمنان برای تغییر در سبک زندگی ایرانی - اسلامی جامعه ما
تغییر روش و سبک زندگی حتی به غذاها نیز کشیده شده و باعث گشته ذائقه بسیاری افراد تغییر کند. معماری غربی نیز در نوع ساخت و سازها در شهرهای کشور به ویژه در تهران رسوخ کرده است و بسیاری از بناها با سبک معماری غربی ساخته میشود در حالی که معماری ایرانی اسلامی با حال و هوای این آب و خاک سازگاری دارد.
برای نمونه در خیابان ولیعصر (عج) در چهار راه انقلاب ساختمانی بنا شده که به هر چه میماند الا مسجد و مرکز فرهنگی! درست در پایین ساختمان تأتر شهر قرار دارد. این بنا و نمونههایی دیگر هیچ تناسبی با سبک معماری ایرانی اسلامی ندارد.
همه مسائلی که یادآوری شد نمونههای بارزی از تهاجم فرهنگی است که دشمن برای تأثیر گذاری سال هاست آغاز کرده و بی تأثیر هم نبوده است.
حتی در زمینه فیلم سازی و سریال سازی نیز نمونههایی دیده میشود که نشان دهنده نفوذ در این بخش مهم و تأثیر گذار است. متأسفانه آثار ضد فرهنگی در بخش تولیدات سینمایی بیشتر از آثار فاخر و ارزشمند است.
شبکه خانگی نیز دستخوش وجود برخی تفکرات است که با برنامه آگاه سازی و هشدار ورود میکنند، اما تولیدات آنها به ظاهر به سویی حرکت میکند که آن سبک ارائه شده در سریالهای شبکه خانگی را ترویح و تبلیغ میکند.
سریالهایی که حتی با واکنشهای زیادی هم روبرو شده که اکثر این واکنشها از سوی خانوادهها بوده است. چنین رفتارهایی قابل توجه و ارزشمند است چرا که نشان میدهد جامعه همچنان نسبت به ناهنجاریهای فرهنگی حساس است و واکنش نشان میدهد. اگر روزی دیده شد که افکار عمومی نسبت به بدترین تولیدات فرهنگی واکنش نشان نداد و نسبت به آن اعتراض نکرد، آن زمان وضعیت قرمز خواهد بود.
چشم طمع آمریکا به تخطئه فرنگ بومی ایران اسلامی
آمریکا و دیگر دشمنان جمهوری اسلامی ایران نیز به خوبی به موضوع فرهنگ و تخریب فرهنگ ایرانی اسلامی و نفوذ فرهنگ منحط غربی پی برده اند و این موضوع در سخنانشان نیز نمایان است.
دیوید کوهن از مأمورین سازمان سیا و رابط این سازمان با گروههای اپوزیسیون خارج از کشور درباره روش برخورد با ایران چنین میگوید: «ما با جمهوری اسلامی مبارزه سیاسی نخواهیم کرد بلکه کار ما صرفاً فرهنگی و اصولاً استراتژی جدید ما مبارزه فرهنگی است ما باید بینش و فرهنگ مردم را عوض کنیم تا جمهوری اسلامی ساقط شود.»
جوزف نای استاد دانشگاه هاروارد و مبدع نظریه قدرت نرم نیز در باره ایجاد تغییرات فرهنگی در ایران گفته است؛ «تغییرات فرهنگی و اجتماعی ایران در درازمدت به سمت مطلوب غرب در حال حرکت است و ما نباید با اقدامات سخت، خشن و سریع سرمایههای خود را بر باد دهیم.»
باید گفت که سبک زندگی غربی که به دیگر فرهنگها تزریق میشود، سبکی با لذت فراوان دنیوی است که ممکن است هر فرد و جامعهای را درگیر خود کند و بسیاری از آنها را آلوده سازد.
انسان عمدتاً لذت جو، راحت طلب و خوشگذران است، لذتها و خوشگذرانیهایی که به سبک فرهنگ غربی ترویج و تبلیغ میشود، هر انسانی را میتواند از مسیر انسانیت دور سازد و اغوا کند. آنگاه است که پایبندیهای اخلاقی و اصولی از بین میرود.
باید روشهای مقاومت مقابل هجوم و شبیخون فرهنگی دشمن را به جامعه آموزش داد، سازمانها و متولیان فرهنگی کشور باید برای جلوگیری از تأثیر بیشتر جنگ فرهنگی علیه جمهوری اسلامی ایران طرح و برنامه ارائه دهند، اما متأسفانه در بسیاری نمونهها دیده میشود طرح و برنامه برای ورود فرهنگ غربی بیشتر از بازگرداندن و تقویت فرهنگ ایرانی اسلامی است.
اکنون فرهنگ و اقتصاد کشور باید در کنار یکدیگر قرار گیرند و با همکاری هم راهکارهای لازم را ارائه دهند تا از تأثیرات جنگ اقتصادی و فرهنگی بکاهند. نمیتوان تنها به اعتقادات مردمی که هم اکنون تحت تأثیر امواج تهاجم فرهنگی دشمن قرار دارند بسنده کرد.