ابعاد ژئوپولیتیک معادن و مواد خام در جنگ و روابط بین کشورها

۲۹ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۸:۰۳:۵۰
کد خبر: ۴۸۲۳۹۹۷
معادن و منابع طبیعی در دهه‌های اخیر از اهمیت حیاتی و ژئوپولیتیکی در روابط میان کشور‌ها و جنگ‌ها برخوردار شده‌اند.

توزیع مواد خام حیاتی (CRM) نشان‌دهنده یک پدیده چند لایه و پیچیده است که در سال‌های اخیر به‌ویژه در زنجیره‌های تامین جهانی و پایداری مورد توجه قرار گرفته است..

استخراج و فرآوری مواد خام حیاتی در مکان‌های خاصی متمرکز شده و به چند کشور اجازه می‌دهد تا بر کل بخش تسلط داشته باشند.

استرالیا در تولید سنگ آهن و لیتیوم که برای تولید فولاد و فناوری باتری ضروری است، پیشتاز است، در حالی که شیلی در تولید مس پیشرو جهان است..

وقتی صحبت از گرافیت و خاک‌های کمیاب می‌شود، چین یک ابرقدرت است که برای فناوری مدرن حیاتی هستند؛ کنگو (DRC) یک تولید کننده کلیدی کبالت است در حالی که پلاتین و ایریدیوم عمدتا در آفریقای جنوبی استخراج می‌شوند و اندونزی حدود نیمی از تولید جهانی نیکل را در اختیار دارد.

مرحله فرآوری بارزتر است و چین اکنون صد درصد گرافیت طبیعی تصفیه‌شده و دیسپروزیم (یک عنصر خاکی کمیاب)، ۷۰ درصد کبالت و نزدیک به ۶۰ درصد لیتیوم و منگنز را در اختیار دارد.

توزیع نابرابر مواد معدنی و خطر‌های امنیتی

علاوه بر توزیع نابرابر جغرافیایی خاص مواد خام حیاتی که خطرات امنیتی قابل‌توجهی را به همراه دارد، تنش‌های ژئوپلیتیکی و یک محیط ناپایدار در مناطق تولیدکننده در واقع این خطرات را تشدید می‌کند.

گزارش عید//////ابعاد ژئوپولیتیک معادن و مواد خام در جنگ و روابط بین کشورها

 

به‌عنوان مثال، ۷۰ درصد کبالت استخراج شده در سراسر جهان از کنگو، کشوری که تحت بی‌ثباتی سیاسی قرار دارد، بیرون می‌آید.

احتمال زیاد اختلال در زنجیره تامین می‌تواند منجر به نوسان‌های قیمت با اثرهای موجی در بخش‌های مختلف وابسته به این مواد شود؛ مفهوم «بحرانیت» در ارتباط با مواد خام به چارچوبی حیاتی برای درک خطر‌های مرتبط با وقفه‌های عرضه مانند تمرکز جغرافیایی تولید، وابستگی‌های اقتصادی و (نا)ثباتی سیاسی تبدیل شده است.

وقتی کشور‌ها منابع طبیعی را کنترل می‌کنند، سهم قابل‌توجهی در روابط بین‌الملل دارند و می‌توانند بر تصمیم‌های اقتصادی و سیاسی تأثیر بگذارند؛ علاوه بر این، انتقال انرژی فعلی ماهیت روابط ژئوپلیتیکی را تغییر داده است، زیرا کشور‌ها به‌دنبال تضمین دسترسی به انرژی‌های تجدیدپذیر و مواد لازم برای مهار آنها هستند.

کشور‌های جنوب جهانی، سرشار از مواد خام استراتژیک، در حال تبدیل شدن به بازیگران مهمی در ژئوپلیتیک جدید در حال تکامل هستند که مستعد استفاده از منابع طبیعی هستند، پیامد‌های این تغییر، پویایی سنتی قدرت و روابط اقتصادی را آشفته می‌کند.

برخی از این مواد خام و معدنی، فراتر از انرژی‌های تجدیدپذیر، کاربرد‌های بسیار گسترده‌ای در جبهه‌های تجاری و نظامی دارند؛ آنها با بسته کامل شامل تلفن همراه، هارد دیسک رایانه، باتری وسایل نقلیه الکتریکی، موشک هدایت‌شونده دقیق و مهمات با تکنولوژی بالا وارد می‌شوند.

چین بزرگ‌ترین تولید کننده باتری‌های لیتیومی در جهان برای تحرک الکتریکی است و ۶۰ درصد از سهام بازار جهانی خودرو‌های الکتریکی (EV) را در اختیار دارد؛ چین با دستکاری استراتژیک زنجیره تامین برای فناوری پاک، از طریق معدن، متالورژی، و علوم مواد تا حد زیادی سایر بازیگران را دور نگه داشته است.

برعکس، اتحادیه اروپا و آمریکا به‎شدت به واردات از خارج و در نتیجه به بازار‌های بین‌المللی کالا و دسترسی به معادن خارجی وابسته هستند؛ بر این اساس، تا به امروز، کالا‌هایی که از چین می‌رسند، ۹۸ درصد از عناصر کمیاب خاکی (REE) را به اتحادیه اروپا عرضه می‌کنند.

ملی‎گرایی منابع و سیاست متعادل‎سازی به‎عنوان یک روند آینده

یک گرایش سیاسی مهم (ملی گرایی منابع)، در میان کشور‌های غنی از منابع شتاب گرفته است، زیرا آنها به دنبال تثبیت کنترل بر منابع طبیعی خود هستند.

انگیزه‌های پشت این ملی‎گرایی منابع اغلب شامل به حداکثر رساندن درآمد از منابع طبیعی است.

رژیم‌های نظامی متعددی در «کمربند کودتا» آفریقا تلاش کرده‌اند در مورد توافق‌نامه‌های توسعه معدنی مذاکره کنند؛ عمدتاً، این اقدام‌ها با تهدید به لغو کامل مجوز‌های عملیاتی پشتیبانی می‌شود؛ به عبارت دیگر، کشور‌های کمربند کودتا، شرکت‌های استخراج معدن خارجی را مجبور می‌کنند تا شرایط جدید را بپذیرند یا با چشم‌انداز سلب مالکیت مقابله کنند.

در کشور مالی رژیم نظامی یک کد معدنی اصلاح شده را وضع کرده است که به دولت اجازه می‌دهد تا ۳۵ درصد از سرمایه‌گذاری‌های معدنی بهره‌مند شود، در گینه، رژیم نظامی از ذخایر سنگ آهن این کشور محافظت می‌کرد، حکومت نظامی در نیجر به طور مشابه امتیاز‌های استخراج معادن از طرف شرکت‌های فرانسوی و کانادایی را لغو کرده است، به نظر می‌رسد کنگو با این روند نوظهور همسو شده است، اگرچه شرکت‌های معدنی چینی ذخایر عظیم کبالت را در آن کشور کنترل می‌کنند.

این نشان‌دهنده نیاز صادرکنندگان به فعالیت در یک چشم‌انداز ژئوپلیتیکی پیچیده است که آنها را به چالش می‌کشد یا حتی می‌خواهد در استراتژی‌های بازار خود و همچنین روابط بازار خود تجدید نظر کنند.

صاحبان ذخایر مواد حیاتی می‌خواهند بالاتر از تضاد باشند و هر دو بازار را برای محصولات خود تضمین کنند؛ شیلی ستون فقرات تولید منابع در سراسر جهان است، این کشور دارای بزرگ‌ترین ذخایر مس، تولید و صادرات است، در حالی که دومین تولید کننده بزرگ کربنات لیتیوم و تولید کننده منحصر‌به‌فرد نیترات طبیعی در جهان است.

چین بزرگ‌ترین شریک تجاری شیلی است و ۴۰ درصد از کل صادرات آن را به خود اختصاص می‌دهد؛ شیلی و اتحادیه اروپا توافق‎نامه‌ای را در مورد زنجیره ارزش مواد خام و بخش معدن پایدار امضا کرده‌اند.

یک استراتژی ملی به دنبال متعادل کردن دو قطب قدرت (غرب و شرق) با برنامه‌ای برای کاهش خطرات ناشی از تنش‌های ژئوپلیتیکی و تقویت راه حل‌های مختلف زنجیره تامین است.

آمریکا و معادن کمیاب اوکرالین

با توجه به اینکه جنگ اوکراین به سمت یک راه حل متزلزل پیش می‌رود، سال ۲۰۲۵ می‌تواند نقطه عطفی برای امنیت جهانی باشد؛ با فرض ادامه بن‌بست آسیب‌رسان در جبهه نبرد و توقف کمک‌های نظامی آمریکا، پشتیبانان هر مصالحه‌ای که در سال ۲۰۲۵ حاصل شود، منعکس‌کننده شرایط جدید ژئوپلیتیکی است که با انتخاب دونالد ترامپ شتاب گرفته است.

با این حال، در زیر سطح مانور‌های نظامی و صلح‌سازی دوره‌ای، یک محرک عمیق‌تر و اغلب نادیده گرفته شده درگیری مسلحانه نهفته است؛ منابع طبیعی عظیم اوکراین.

اوکراین برای مدت طولانی به‎عنوان یک نیروگاه معدنی حیاتی توصیف شده است؛ پیش از جنگ در سال ۲۰۲۲، اوکراین ۲۰ هزار ذخایر (۸ هزار و ۷۰۰ مورد از آنها اثبات شده است) مواد معدنی حاوی سنگ شامل ۱۱۷ مورد از ۱۲۰ فلز و مواد معدنی پرمصرف جهانی را ثبت کرده بود.

مقامات اوکراینی و بین‎المللی گزارش دادند که این کشور دارای بزرگ‎ترین ذخایر زغال سنگ، گاز، آهن، منگنز، نیکل، سنگ معدن، تیتانیوم و اورانیوم است.

پیش از جنگ، اوکراین یکی از بزرگ‌ترین تامین‌کنندگان گاز‌های نجیب مانند نئون (برای ساخت تراشه‌های کوچک) بود و دارای مهم‌ترین ذخایر لیتیوم و خاک کمیاب در اروپا بود، بیشتر این مواد معدنی در به‌اصطلاح سپر اوکراین قرار دارند که شامل لوهانسک، دونتسک، زاپوریژیا، و دنیپروپتروفسک تا پولتووا و خارکیف است.

دولت دوم ترامپ با وظیفه پیچیده و حساس پرداختن به حاکمیت اوکراین، مقابله با نفوذ روسیه در همسایگان خود و حفاظت از امنیت اتحادیه اروپا مواجه است.

انتهای پیام/ 


برچسب ها: جنگ اوکراین

ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *