صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

عمر هژمونی آمریکا در منطقه سر آمده/اسرائیل باید بپذیرد که دیگر آمریکا پلیس منطقه نیست

۱۶ دی ۱۳۹۷ - ۰۶:۰۰:۰۱
کد خبر: ۴۸۲۲۷۱
«لئون هادار» یادداشت نویس روزنامه صهیونیستی «هاآرتص» در یادداشتی در نشنال اینترست با بررسی سیاست‌های اخیر آمریکا در غرب آسیا و اساسا در جنوب غرب آسیا به رژیم صهیونیستی هشدار می‌دهد عمر هژمونی آمریکا در منطقه سر آمده و زین پس این رژیم محافظی در منطقه نخواهد شد.
به گزارش گروه بین الملل ، «لئون هادار» یادداشت نویس روزنامه صهیونیستی «هاآرتص» در یادداشتی در نشنال اینترست با بررسی سیاست‌های اخیر آمریکا درغرب آسیا و اساسا در جنوب غرب آسیا به رژیم صهیونیستی هشدار می‌دهد عمر هژمونی آمریکا در منطقه سر آمده و زین پس این رژیم محافظی در منطقه نخواهد شد.

نویسنده ضمن قابل درک دانستن واکنش‌های تقریبا هیستریک اعضای کابینه رژیم صهیونیستی و رسانه‌های آن به تصمیم ترامپ برای خروج ۲۰۰۰ نظامی آمریکا از سوریه، این اقدام را به پیروزی ایران و روسیه و تنها رها شدن رژیم صهیونیستی در منطقه تعبیر کرده و خود نیز در اظهاراتی هیستریک اعلام می‌کند که ترامپ از اعماق قلبش یک یهودی ستیز است.
 
 

هادار در ادامه با ادعای تسری نگرانی رژیم صهیونیستی به سراسر غرب آسیا و حتی دیگر کشور‌های حاضر در این منطقه از این تصمیم به عنوان نابودی استراتژیک دولت آمریکا یاد می‌کند.

نویسنده در ادامه با اشاره به شکست سربازان آمریکایی در افغانستان توجه خواننده را به ناکامی معمار جنگ‌های خاورمیانه بزرگ و طرح‌های تغییر رژیم در این منطقه جلب می‌کند. به زعم هادار عراق و لیبی نمونه‌هایی از شکست آمریکا در منطقه هستند.

از دیدگاه نویسنده، نخبگان آمریکایی از "نه گفتن" به جنگ همواره اجتناب می‌کنند، اما هرگز نمی‌توانند نتایج از پیش تعیین شده را به دست بیاورند. نتیجه سرمایه گذاری ۶ تریلیون دلاری آمریکا در جنگ‌های غرب آسیا، تضعیف توازن قدرت در منطقه و نیز رشد افراط گرایی در جهان عرب است بدون هیچ دستاورد مفیدی برای واشنگتن. ترامپ نیز مانند سلفش اوباما از پذیرش مشاوره‌ها مبنی بر عدم تکرار سناریو عراق در سوریه که منجر به درگیری احتمالی با ایران و روسیه شود، خودداری کرد.

در نهایت این امر دست‌کم سبب شد تا ترامپ و اوباما نیز مانند اغلب آمریکایی دریابند که اولا دوران جنگ سرد مدت‌ها پیش به پایان رسیده و روسیه "مانند" اتحاد جماهیر شوروی نیست؛ دوما عربستان و نه آمریکا بزرگ‌ترین تولید کننده نفت در جهان است؛ و سوما نتیجه درگیری‌های بین فرقه‌ای و بین قومی در جهان اسلام بر منافع امنیت ملی آمریکا تاثیری منفی خواهد داشت.
 

نویسنده سپس این پرسش را مطرح می کند که در حالی که در حال حاضر دستور کار آمریکا باید محدود کردن قدرت نظامی و اقتصادی چین باشد، چرا آمریکایی‌ها باید در غرب آسیا مداخله کنند؟

پیام تصمیم اخیر ترامپ برای رژیم صهیونیستی و عربستان این است که اگر در مورد تحولات سوریه نگران هستند به جای تماس با کاخ سفید، مراقب خودشان باشند و برای اروپایی‌ها نیز که غرب آسیا را حیاط خلوت خود می‌دانند، این پیام را به همراه داشت که بودجه نظامی خود را برای مقابله با ایران افزایش دهند.

هادار در ادامه با ابراز نگرانی از بسط نفوذ ایران و روسیه در منطقه، به سیاستگذاران صهیونیست اعلام می‌کند که از رویای حمایت همه جانبه آمریکا از رژیم صهیونیستی بیدار شده و دریابند که سیاست‌های آمریکا آنچنان که تا امروز رخ داد حامی صهیونیست‌ها نبوده و عمدتا در راستای تامین منافع آمریکا بوده است.

وی در ادامه با استناد به موارد تاریخی چرخش سیاسی قدرت‌های جهان براساس منافع خود و تنها گذاشتن رژیم صهیونیستی به دلیل اولویت دادن به منافع خودشان، بعید نمی‌داند که واشنگتن حتی با دارا بودن رئیس جمهوری با ضریب هوشی مانند انیشتین، رژیم صهیونیستی را برای منافع خود معامله و قربانی کند.

هادار در پایان می‌نویسد صهیونیست‌ها و حامیانش در واشنگتن باید از این توهم که آمریکا رژیم صهیونیستی را به خاطر خود این رژیم مورد حمایت قرار می‌دهد، بیرون بیایند و بپذیرند که هژمونی آمریکایی در منطقه پایان یافته است.
 


ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *