مصطفی صدرزاده قابلیت الگوشدن را دارد
فاطمه سادات افقه از نویسندگانی است که بیشتر در حوزه مطائل اجتماعی زنان کتاب نوشته است. وی با توجه به نسبت خانوادگی که با مصطفی صدرزاده دارد کتابی با عنوان «قرار بیقرار» را نوشته است و در گفتگو با خبرنگار گروه فرهنگی ، به نکاتی اشاره کرده که میخوانید:
پروسه پیشنهاد نگارش خاطرات شهید مصطفی صدرزاده چطور مطرح شد؟
شهید صدرزاده پسر عمهام بود، اما فاز فکری ما با هم متفاوت بود و نه از نظر سیاسی ونه از نظر مذهبی چندان به هم نزدیک نبودیم. با شهید شدن صدرزاده پیغام مراسم وی را در گروه بسیج دانشگاه ما فرستادند و یکی از بچههای آنجا که از اقوام یکی از کارمندان روایت فتح بود اطلاع داد که بنیاد روایت فتح به دنبال خانواده شهید صدرزاده است.
وقتی به بنیاد روایت فتح رفتم خاطرهای را بازگو کردم که به پیشنهاد مصطفی صدرزاده برای نگارش کتابی درباره گردان عمار اشاره داشت و زمانی که مدیر انتشارات این خاطره را شنید به این باور رسید که حتما شهید صدرزاده من را برای نگارش کتابش انتخاب کرده است و بر همین اساس هم از من خواسته شد تا یک نمونه از خاطرات وی را بنویسم تا اگر قلمم به آنچه مسئولان انتشارات میخواستند نزدیک بود نگارش کتاب را برعهده بگیرم.
برای این کتاب چند مصاحبه انجام دادید؟
برای نوشتن این کتاب با ۲۱ نفر مصاحبه کردم که ازاین میان گفتگوی ۲۰ نفر چاپ شد.
دلیل چاپ نشدن چند مصاحبه دیگر چه بود؟
یکسری گفتگوها به چاپ نرسید و یکسری به خاطر حجم کتاب حذف شد.
جذابترین خاطرات چطور جمعآوری شد؟
جذابترین خاطرات مربوط به ابوعلی است که وقتی میخواستم با وی مصاحبه بگیرم یا در سوریه حضورداشت یا سرش به قدری شلوغ بود که نمیتوانست گفتگو کند، بنابر این ۲۰ فایل صوتی و تصویری برایم فرستاد و گفت: اینها جای تمام مصاحبههایی که قرار بود انجام دهم و من مجبور شدم تمامی فایلها را ببینم.
بارزترین خصوصیات شهید مصطفی صدرزاده را در کتاب چطور معرفی کردید؟
وقتی کتاب را میخوانید، متوجه میشوید که زندگی این شهید یک خط صاف نبوده است. من کتابهای زیادی از شهدا نخواندهام، اما در چند کتابی که مطالعه کردهام همه شهدا از اول و تا آخرکه به شهادت میرسند شخصیت خوبی داشتهاند، ولی وقتی زندگی شهید مصطفی صدرزاده را میخوانیم متوجه میشویم که او آدمی کاملا معمولی بوده که به مرور زمان شروع به خودسازی کرده است.
وی از دیوار راست بالا میرفته، کلاس بازیگری میرفته و بلد بود ساز جنوبی بنوازد. بعدها کم کم جذب بسیج شد و به دنبال گمشدهای به حوزه علمیه رفت و؛ بنابراین مخاطب در مواجه با این کتاب فکر نمیکند که مصطفی صدرزاده فردی باشد که نشود شبیهش شد.
مهمترین ویژگی این شهید از نظر خودتان چه بود؟
شاید یکی از ویژگیهای این شهید این باشد که نشان میدهد آدمها اگر بخواهند با خدا همراه شوند راه برایشان باز است والبته اگر خدا هم آنها را انتخاب کند.
آیا از آغاز امر دیدگاهش را قبول داشتید؟
ما دیدگاه متفاوتی داشتیم و زمانی که مصطفی صدرزاده به سوریه رفت، او را خیلی زیر سوال میبردیم.
آیا در نگارش هم محدودیتی داشتهاید؟
یکسری اتفاقات درباره سال ۸۸ بود که در آن زمان مصطفی جزو بسیج بود. طبق آنچه من اطلاع داشتم او هیچ وقت به کسی آسیب نرساند، اما بنا به دلایلی انتشارات خواست که این برهه از زندگی وی از کتاب حذف شود.
این کتاب چه دستاوردی برای خوانندگانش دارد؟
به خاطر صفاتی که شهید صدرزاده داشت میتوان گفت که اگر کسی بخواهد شهیدی را بشناسد و آن را الگوی خود کند، مصطفی صدرزاده قابلیت الگو شدن را دارد، چون زیر وبم وجودش عیان است.
مواردی که در کتاب از زبان خانواده شهید اشاره شده چه بازخوردی داشت؟
اوایل که کتاب منتشر شد خانوادهاش از بیان ریز به ریز همه چیز حس خوبی نداشتند، اما وقتی بازخوردها را دیدند از مطرح کردن نکات مختلف راضی بودند.
پرداختن به زندگی این شهید چقدر بر خودتان تاثیر گذاشت؟
وقتی وی شهید شد تمام حرفها و انتقادها در مغزم میپیچید بنابر این وقتی روایت فتح پیشنهاد داد و مطالعه درباره صدرزاده را آغاز کردم تمام دیدگاهم نسبت به او تغییر کرد و فهمیدم وی آن بچه پر شر و شوری که یکباره جذب بسیج شود، نبوده است. در روند مصاحبهها متوجه شدم که وی چه آدم عجیبی بوده است و بعد حسرت خوردم که این آدم در کنارم بود ومن از او دور بودم.
در سیر مطالعاتیام به این نتیجه رسیدم که مصطفی گمشدهای که از اوایل نوجوانی دنبالش بود را پیدا کرد که همان خدا بود واو را درسوریه بغل کرد؛ در حقیقت بزرگترین دستاورد انسان این است که بتواند خدا را در آغوش بگیرد ممکن است این بزنگاه برای هر کس دریک جا باشد برای من دربزنگاه اجتماعی و برای دیگری در سوریه.
اگر مصطفی شهید نمیشد شاید دیدگاه من مثل خیلیهای دیگر بود، اما با شهید شدن وی و مطالعه درباره این شهید، متوجه شدم که اگر تعارف پز روشنفکری قضاوت نکردن را ندهیم میبینیم که همه مشغول قضاوت دیگری هستیم حتی بدون آنکه شناخت درستی داشته باشیم
مثبتترین دستاوردی که نگارش این کتاب برایم داشت این بود که دیدگاهم را نسبت به جماعتی عوض کرد و حتی در کاری که انجام میدهم هم تاثیر گذاشت. بعد از نگارش این کتاب در کنار نویسندگی، معلمی را شروع کردم. در حقیقت صحبتها و باورهای مصطفی صدرزاده نقطه عطفی شد تا کار با کودک را آغاز کنم چرا که او معتقد بود اگر قرار است کاری انجام دهیم باید از دوران بچگی باشد.
خواندن زندگینامه شهدا چه ضرورتی دارد؟
به نظرم آدمها دیدگاه خود را دارند، ولی شاید آدمهایی که سفت و سخت مخالفت میکنند، توهین میکنند پس از مطالعه چنین آثاری یک دقیقه پیش خود فکر کنند که شاید آنچه میاندیشیدیم درست نباشد، بنابر این بهتر است زندگی این آدمها را مطالعه کنیم و ببینیم چقدربه آنچه فکر میکنیم نزدیک هستند.
عنوان کتاب به چه چیزی اشاره دارد؟
عنوان این کتاب را رئیس انتشارات بنیاد روایت انتخاب کرد. وی شهید صدرزاده را همچون آدم بی قراری دانست که گویا در سوریه به قرار رسید.
تاکنون کتاب چند بار تجدید چاپ شده؟
به تازگی چاپ دوم این کتاب وارد بازار شده است.