انتقاد؛ حق و حتی تکلیف شهروندان است
وی افزود:، اما این تردید روا نیست. انتقاد امام از مشروعیت و کارآمدی پیشینیان ادای یک وظیفه شرعی و انجام تکلیف شهروندی او بوده است. البته انتقادی صحیح و دینی محسوب میشود که همراه باادب و آدابی باشد که شرع معین کرده است؛ ازجمله اینکه بهقصد اصلاح و کمک صورت پذیرد. انتقاد نباید بهقصد انتقام و انتقاص باشد و با آن دو اشتباه گرفته شود. انتقاد بر مبنای احساس مسئولیت و محبت و بهقصد اصلاح است؛ درحالیکه انتقام بر مبنای احساس خشم و خصومت و بهقصد تشفی خاطر است؛ یعنی آنچه عوامانه خنک شدن دل مینامند! انتقاص نیز بر مبنای احساس کبر و خودبزرگبینی و بهقصد تحقیر و خوار کردن دیگران صورت میگیرد.
اسماعیلی تصریح کرد: معمولاً از نقد زمامداران در ادبیات دینی با دو تعبیر یاد میشود و در هر دو تعبیر این نکته مهم نهفته است؛ یکی «نصیحت ائمه مسلمین» و دیگری «امربهمعروف و نهی از منکر».
عضو مجلس خبرگان رهبری اظهار کرد: نصیحت از ریشه نصب به معناى اخلاص و پاک کردن است. پس «النَّصیحةُ لِائمةِ المسلمین» یعنی نقد دلسوزانه و خیرخواهانه زمامداران. امربهمعروف و نهی از منکر نیز همین مفهوم را در بطن خود دارد. در آنجا هم گفتهاند که ادای این تکلیف شرعی باید همراه با نهایت ظرافت و محبت باشد و خالی از هرگونه غرضورزی و خودمحوری.
وی بیان کرد: چنین نقدی نهتنها تضعیف حکومت نیست، که حق زمامدار است نه حق مردم! و لذا امیرمومنان علیهالسلام با صراحت به عموم مردم میگفت: «.. و امّا حَقِّی علَیکم فالوَفاءُ بالبَیعَةِ، و النَّصیحَةُ فی المَشهَدِ و المَغیبِ»؛ حقّ من بر شما این است که به بیعت خود وفادار و در حضور و غیاب ناصح من باشید؛ یعنی ناقد مشفق!
نقد زمامدار؛ بهترین نوع همکاری
این استاد دانشگاه در ادامه سخنانش گفت: نقد زمامداران، به معنا و با شرایطی که اشاره شد، مبرمترین نیاز صاحبان منصب و بهترین کمکی است که شهروندان میتوانند به آنان داشته باشند؛ چنانکه خود آن حضرت هم به هنگام خلافت میفرمود: «مرا با انتقادهای خالى از هرگونه خیانت و سالم از هرگونه شک و تردید، یارى کنید.»
عضو شورای نگهبان تصریح کرد: دنیای امروز اگر شعار نقد هم میدهد، آن را حق صاحبان منزلت، قدرت یا ثروت میداند. اما علی علیهالسلام از یکایک شهروندان درخواست نصیحت و مطالبه نقد دلسوزانه میکرد. چنانکه در جای دیگری پس از اشاره به حقوق متقابل مردم و حاکمان، فرمود: «فَعَلَیْکُمْ بِالتَّنَاصُحِ فِی ذَلِکَ وَ حُسْنِ التَّعَاوُنِ عَلَیْهِ»؛ نه فقط افراد شناختهشده، بلکه بر همه شما لازم است یکدیگر را در اداى این حقوق نصیحت و نقد کنید و در انجام آن به نیکی یکدیگر را کمک نمایید. سپس در سه جمله بعدی دلیل این نیاز مبرم را تبیین فرموده است: اولاً؛ نه زمامدار خوب بودن آسان است و نه شهروند خوب بودن. زمامدار و شهروند، هرکدام وظایف دشواری در برابر یکدیگر دارند که جز با نقد دلسوزانه متقابل قابل انجام نیست. ثانیاً؛ کسی فکر نکند که زمامدار، حتی اگر در مرتبت و منزلتی مانند مرتبت و منزلت علی علیهالسلام باشد، از این اصل مستثنا و بینیاز از نقد و کمک است. ثالثاً؛ کسی نپندارد که از دست او کمکی برنمیآید. یکایک بندگان خدا و شهروندان عادی هم باید در این راه خود را مسئول بدانند.
انتقادهای امام؛ ادای تکلیف بهقصد یاری
این کارشناس نهجالبلاغه گفت: نقدهای امام نه رنگ انتقام داشته است و نه رنگ انتقاص و عیبجویی. نه رقابت بر سر قدرت بوده است و نه مسابقه ثروت. خودش میگفت: «بار خدایا! تو مىدانى که آنچه از ما سر زد، از سرِ قدرتطلبى، یا به دست آوردن چیزى از حُطام بىارزش دنیا نبود؛ بلکه براى این بود که نشانههاى دینت را بازگردانیم و در شهرهایت، آبادانى پدیدار سازیم تا بندگان ستمدیدهات در امنیت باشند و احکام بر زمینماندهات بر پا شوند.»
وی افزود: امام هیچگاه نقدهای خویش را بهگونهای مطرح نکرد که رنگ انتقام شخصی به خود بگیرد و موجب آسیب به اصل نظام و دین گردد. تا توانست به همین کسانی که از آنان انتقاد میکند، کمک میکرد. هیچکس، چه خود خلفا و چه دیگران ادعا نکردهاند که امام به آنان آسیبی رسانده یا از کمکی دریغ کرده یا چوب لای چرخکار آنان نهاده است. حتی وقتی خلیفه دوم با وی مشورت کرد که آیا شخصاً در جنگ شرکت کند یا نه، فرصت را برای انتقامگیری غنیمت نشمرد، بلکه مشفقانه او را از این کار نهی کرد.
اسماعیلی تصریح کرد: مطالعه در خطبه شقشقیه تنها بازخوانی تاریخ نیست. درسآموزی برای امروز و فردا است. میخواهیم ببینیم که چه اموری در زمامداران قابلچشمپوشی است و چه چیزهایی قابل نقد. ادب نقد و آداب آن چیست و چگونه میتوان میان حفظ وحدت و طرد بدعت جمع کرد؟
این گزارش به همت علی جعفرآبادی از شرکتکنندگان در کلاس شرح نهجالبلاغه در موسسه سرچشمه برگزار میشود تهیهشده است.