صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

گنجینه‌ای مهم و تاریخی در دل بهارستان

۰۶ آذر ۱۴۰۳ - ۱۶:۵۴:۴۲
کد خبر: ۴۸۰۶۳۱۵
کتابخانه و موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی، یکی از جذاب‌ترین مکان‌هایی است که می‌توانید در دل تهران به سده گذشته سفر کرده و در تاریخ سیاسی و فرهنگی ایران سیر کنید.

تنی چند از اهالی رسانه و به دعوت روابط عمومی کتابخانه و موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی، از موزه مجلس، کتابخانه، موزه ایران‌شناسی و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی بازدید کردند و این بازدید به تورق برگه‌ها و تماشای آرشیو‌هایی گذشت که شاید تا سال‌ها خاطره خوش آن به یاد خواهد ماند. 

این روز خاطره ‎انگیز این‌گونه آغاز شد که باز هم به دلیل ترافیک کمی دیر به مرکز اسناد رسیدم، اما خوشبختانه توانستم با توضیحات مسئول معرفی موزه مجلس که فردی آگاه و مسلط به امور بود، عقب‌ماندگی خود از جلسه را جبران کنم. 

در بدو ورود به موزه، تعدادی عکس، اسناد رسمی و ملی در طبقه همکف چشم‌نوازی می‌کرد.

با راهنمایی مسئولان، به طبقه بالا و صحن علنی مجلس شورای ملی رفتیم.

حضور در مکانی که روزی آن را فقط در قاب تلویزیون و تصاویر آرشیوی دیده بودم، عجیب و البته برایم شگفت‎آور بود.

قدم زدن در مکانی که افرادی مانند مدرس و مصدق روزگاری در آنجا آمد و شد داشته‌اند شعف‌آور بود، به‌طوریکه همراهی آنها را می‌توانستیم با خود حس کنیم.

در حالی‌که در این مکان تاریخی قدم می‌زدیم، موضوعی که ذهن را بیش از هر چیز دیگری درگیر می‌کرد این بود که یک کشور تا چه اندازه می‌تواند آبستن حوادث مختلف باشد! چه بزرگانی در این سده زیست کرده‌اند و در این مجلس و مکان آمد و شد داشته‌اند و ما از آنها غافل بوده‌ایم. چه آزادی‌خواهانی در این صندلی‌ها نشسته‌اند و برخاسته‌اند و فریاد آزادی‌خواهی سر داده‌اند.

اینکه می‌گویند گا‌ها اشیا با انسان حرف می‌زنند، برای بازدیدکنندگان اینجا رنگ واقعیت به خود می‌گرفت، وقتی پشت تریبون مجلس شورای ملی قرار گرفتم تپش قلبم به اوج خود رسید. در جایگاهی ایستاده بودم که مردانی، چون مصدق، آیت‌الله مدرس و دکتر حسین فاطمی نطق کرده بودند، تریبونی که در آن شاه محکوم شد، نفت ملی شد و… جایی که افراد و بزرگانی سخن گفته بودند، اما در آن دوران حرفشان شنیده نمی‌شد.
صندلی‌های مجلس شورای ملی به هم نزدیک بود؛ یکی از خبرنگاران به خنده گفت دلیل این نزدیکی این بود که نمایندگان نتوانند لابی کنند. جایگاه خبرنگارن، مهمانان و خانواده سلطنتی پشت نمایندگان و نیم‌طبقه بالا قرار داشت.

آخرین فرد دولتی از رژیم پهلوی که در ساختمان مجلس نطق کرده بود، بختیار نخست وزیر بود. بعد از آن انقلاب پیروز شد و دیگر نه شاهی بود و نه نخست وزیری که بخواهد خط و نشان بکشد و صدای مردم را نشنیده بگیرد.

هرچند حضور در صحن مجلس ملی کوتاه بود، اما آثار آن برای سال‌ها ذهن و روان بازدیدکنندگان را درگیر خود خواهد کرد. در خارج از صحن مجلس عکس‌هایی از آزادی‌خواهانی، چون میرزا کوچک خان جنگلی، ستارخان و باقرخان و دیگر افرادی بود که در دوران مشروطه و پس از آن، جان خود را فدای این ملت و این کشور کرده بودند.

اما این بازدید فقط یک بازدید سیاسی و تاریخی نبود، از منظر هنری هم تابلو‌های نقاشی استاد کمال‌الملک در سالنی دیگر چشم‌نوازی کرده و باعث غروری می‌شد که وصف‌شدنی نیست؛ غروری ناشی از این که چه هنرمندانی داشته‌ایم و هر کجای تاریخ کشورمان را که نگاه می‌کنیم ستاره‌ای از آن در تارک دنیا می‌درخشد. هنرمندانی که علی‌رغم خفقان و سرکوب در دوارن قاجاریه و پهلوی آثاری ماندگار از خود به‌جای گذاشته‌اند.

در این بازدید اسناد و مدارکی را رویت کردیم که به دلایلی مشخص، اجازه شرح و عکس از آنها را ندارم، اما هویت تاریخی ایران هستند و می‌توان از آنها بیش از این استفاده کرد تا نسل جوان و عاشق ایران در جریان اتفاقات و رخداد‌هایی قرار بگیرند که بر این سرزمین کهن گذشته است.

امید که با مساعدت مدیران، مردم هم بتوانند فرصت بازدید از ساختمانی که بخش مهمی از تاریخ ایران را در خود قرار داده به دست بیاورند و با یک گنجینه ارزشمند در دل تهران آشنا شوند.

 



انتهای پیام/



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *