صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

سیاست‌های رنگ باخته! /اگر رفتنی بودیم چرا نرفته‌ایم؟! /روزه نجات برای روز حیات

۰۸ دی ۱۳۹۷ - ۱۰:۰۸:۳۰
کد خبر: ۴۸۰۱۴۲
سیاست‌های رنگ باخته!، اگر رفتنی بودیم چرا نرفته‌ایم؟!، روزه نجات برای روز حیات، پرده جدید لاپوشانی قتل خاشقجی، فتنه تغلب!، سفری که برای ترامپ گران تمام شد، مقاصد ترامپ از سفر به عراق، نظام‌سازی برای مقاومت، کاهش بودجه نظامی کشور، انقلاب سوم مردم عاشورایی ایران از جمله عناوین یادداشت‌ها و سرمقاله‌های امروز روزنامه‌های کشور هستند.

به گزارش خبرنگار گروه فضای مجازی ، سیاست‌های رنگ باخته!، اگر رفتنی بودیم چرا نرفته‌ایم؟!، روزه نجات برای روز حیات، پرده جدید لاپوشانی قتل خاشقجی، فتنه تغلب!، سفری که برای ترامپ گران تمام شد، مقاصد ترامپ از سفر به عراق، نظام‌سازی برای مقاومت، کاهش بودجه نظامی کشور، انقلاب سوم مردم عاشورایی ایران از جمله عناوین یادداشت‌ها و سرمقاله‌های امروز روزنامه‌های کشور هستند.

یادداشت امروز روزنامه حمایت با عنوان «سیاست‌های رنگ باخته!» منتشر شده و در آن چنین آمده است: مسابقه کشور‌های مرتجع و هم‌پیمان تروریست‌های مواجب‌بگیر جنگ سوریه برای افتتاح سفارتخانه‌ها و مراکز دیپلماتیک خود در این کشور در حالی است که پیش‌ازاین، روزنامه «گاردین» به نقل از منابع خود، خبر داده بود که اتحادیه عرب قصد دارد در نشست آتی، از سوریه برای شرکت در آن دعوت به عمل آورد و نماینده رسمی دمشق را روی کرسی سابق خود بنشاند. «بشار اسد»، رئیس‌جمهور قانونی و مشروع سوریه هفت سال پیش، چنین روزی را پیش‌بینی می‌کرد. وی در جمع گروهی از جوانان گفته بود: «آن دسته از برادران عرب ما که در حال حاضر علیه ما توطئه می‌کنند، بعد از بحران آن‌ها را در دمشق خواهید دید که برای عذرخواهی آمده‌اند». برای تجزیه‌وتحلیل آنچه این روز‌ها در سوریه اتفاق می‌افتد و به‌منظور واکاوی دستپاچگی برخی کشور‌های عربی برای کلید انداختن به ساختمان‌های دیپلماتیک خود باید ابتدا به سیاست‌های گذشته و فعلی آمریکا به‌عنوان خالق تروریست‌ها نگاهی داشته باشیم و سپس بر این اساس، به عقب‌گرد کشور‌های عربی در خصوص سوریه نقبی بزنیم.


۱. اولین علت بازگشایی سفارتخانه کشور‌های پشیمان در سوریه به شکست توطئه‌های تو در تو و چندلایه آمریکا برای به‌اصطلاح سرنگونی حکومت دمشق و شکستن خط مقاومت از تهران و بغداد گرفته تا دمشق و بیروت بازمی‌گردد. این ناکامی و فضاحت به بار آمده نیز قواعد و دلایل خاص خود را دارد، چراکه تبعات میدانی این حجم عظیم از سرمایه‌ها، توانمندی‌ها، کمک‌های لجستیکی و عملیات روانی گسترده از سوی سوریه و نیرو‌های هم‌پیمانش بااقتدار پشت سر گذاشته شد و باافتخار به قله ظفر و پیروزی رسیدند. برای درک عمق و ارزش این پیروزی دل‌چسب، در گام بعدی لازم است که ارزش و وسعت سرمایه‌گذاری‌های دشمن مورد کند و کاو قرار گیرد.
۲. «دونالد ترامپ»، رئیس‌جمهور آمریکا به کرات از بی‌فایده و هزینه‌ساز بودن حضور نظامیان آمریکایی در منطقه سخن به میان آورده و تاکنون چند بار از هزینه ۷ تریلیون دلاری در غرب آسیا ابراز نارضایتی و پشیمانی کرده است. وی که فرود مخفیانه و چراغ خاموشش به عراق این روز‌ها نقل محافل شده، در پایگاه «عین الاسد» در استان الانبار عراق دوباره از زخم هزینه‌های چند میلیارد دلاری آمریکا در منطقه به خود پیچید و ناله سر داد: «مایه تأسف است که ۷ تریلیون دلار در خاورمیانه هزینه کردیم، ولی مجبور شدم به دلایل امنیتی دوبار سفرم به عراق را لغو کنم. این بار هم‌زمان فرود هواپیما همه چراغ‌ها را خاموش کردند. هیچ نوری نبود. در عمرم در چنین محیط تاریکی نبودم.» مضاف بر اینکه علیرغم درخواست مستقیم و رسمی ترامپ از مقامات رسمی عراق، هیچ‌یک از آن‌ها به دیدار وی نرفتند. این امر، بیانگر اوج خفت، ذلت و درعین‌حال دریوزگی آمریکا و سیاست‌های رنگ‌باخته واشنگتن در مقابل محور مقاومت به شمار می‌رود.
۳. آمریکا که بیش از ۴۸ پایگاه نظامی، هوایی، دریایی، جنگلی، زیرزمینی و جاسوسی در اطراف‌واکناف منطقه دارد، کشوری که منظومه‌ای از دولت‌های هم‌پیمان را در غرب آسیا و به‌ویژه در حاشیه خلیج‌فارس با خود همراه کرده، قدرتی که از ناوگان رسانه‌ای بسیار گسترده و پر پوشش برخوردار است، دولتی که جنایت‌هایش توسط وعاظ و سلاطین خودفروخته منطقه همیشه تنقیح و توجیه می‌شود و با نفوذ اقتصادی، اکثر آن‌ها را زیر یوغ خود گردآورده است، در مقابل کشور‌های عضو محور مقاومت و چند سازمان چریکی زانو می‌زند که این امر اصالت، ثبات و پایداری اهداف، انسجام و تشکل این محور و حقانیتی که به آن ایمان راسخ دارند را بدون هیچ تردید و شبهه‌ای ثابت می‌کند. یانکی‌ها که رئیس‌جمهورشان بار‌ها فریاد زده که ارتش خود را به رایگان در اختیار کشور‌های منطقه قرار نمی‌دهد بلکه با دریافت اجاره و بکارگیری اراذل‌واوباش آدم‌خوار و آدمکش، آن‌ها را به هر نقطه که لازم باشد اعزام می‌کند، اکنون به شکستی تلخ و بی‌سابقه اقرار کرده و دست‌ها را به نشانه تسلیم بالا برده است.
۴. این فضاحت تنها به کاخ سفید تعلق ندارد، بلکه پشت همه کشور‌های منظومه کدخدا که پازل آمریکا را در جنگ سوریه پر می‌کردند نیز به خاک رسیده است. بدیهی است که اولین تجلی‌گاه شکست میدانی حریف در پای میز مذاکره برای نرخ‌گذاری فرصت‌ها و تهدیدات، ضرر‌ها و سود‌ها مشخص می‌شود و نخستین نمونه آن را در نشست مشاوره‌ای استکهلم سوئد در گفتگو‌های صلح یمن شاهد بودیم. سازمان ملل، شورای امنیت و آمریکایی‌ها اقرار و اعتراف کردند که انصار الله یک طرف جدی در منازعه یمن به شمار می‌رود و چاره‌ای جز گفتگو با این گروه نیست و خوشبختانه خروجی آن جلسه، هم از منظر اخلاقی و معنوی و هم از زاویه میدانی به نفع انصار الله بود. ضمن اینکه کارشکنی و عدم رعایت آتش‌بس از سوی ائتلاف سعودی حاکی از خشم عربستان و شرکایش از باخت میدانی و سیاسی است.
۵. مصالحه صوری و ظاهری برخی کشور‌های عربی با سوریه از دریچه نگرانی آن‌ها بابت شکل‌گیری یک سوریه قوی و مقتدر قابل‌تحلیل است. رژیم صهیونیستی و مرتجعین تروریست پرور بیم دارند که سوریه ذیل محور مقاومت به یک ابرقدرت منطقه‌ای تبدیل شود که با استفاده از ضریب ایران و متحدانش، درصدد انتقام بر آید؛ لذا از رهگذر برقراری ارتباط دیپلماتیک با دمشق، عمدتاً به دنبال آن هستند که ایران را به‌زعم خود از سوریه دور کنند. نگارنده این سطور به ضرس قاطع معتقد است که رویداد چنین اتفاقی ابداً ممکن نیست و اینکه بتوانند بااین‌همه قتل و جنایت و ویرانی به این مقصود برسند، رؤیای آشفته‌ای است که قطعاً تعبیر نخواهد شد. توبه‌نامه‌ای که سودان، امارات، قطر، بحرین و ... برای بشار اسد نوشته‌اند، نوعی فرار روبه‌جلو محسوب می‌شود و مفهوم آن اولاً اقرار به شکست است و ثانیاً، به این منظور است تا سوریه را در فرایند بازسازی نمک‌گیر خود کنند، زیرا متوهمانه فکر می‌کنند که ایران و سوریه نمی‌توانند در بازسازی این کشور شرکت داشته باشند، درحالی‌که روز گذشته، مسکو و دمشق برای اجرای ۳۰ پروژه عمرانی به توافق رسیده بودند.
۶. از سوی دیگر، حرکت زبونانه و ذلیلانه این کشور‌ها خط بطلانی است بر آن شعار‌ها و دروغ‌های پرحجم در خصوص وقوع به‌اصطلاح انقلاب و بهار عربی و قتل‌عام مردم که شبانه‌روز در بوق و کرنا می‌شد. گروه‌های تروریستی که پرچم سوریه در زمان اشغال فرانسوی‌ها را برافراشته بودند، در حال حاضر به کدام سوراخ گریخته‌اند؟ تکفیری‌هایی که زمانی ۷۵ درصد خاک سوریه را در دست داشتند، چه شد که اکنون در مربعی به نام «ادلب» محصور شده‌اند و عن‌قریب است که طومار آن‌ها درهم‌پیچیده شود؟ چرا بن سلمان که داعیه‌دار آزادی مردم سوریه بود، در برهه‌ای که متوجه شد از طریق نظامی نمی‌تواند حریف دمشق شود، مخفیانه نماینده‌ای به‌سوی بشار اسد گسیل کرد و پیغام داد که اگر از ایران فاصله بگیرد و دست دوستی به‌سوی صهیونیست‌ها دراز کند، افزون بر اینکه مادام‌العمر به‌عنوان رهبر سوریه ابقا می‌شود، این کشور را بهتر از گذشته بازسازی می‌کند؟!
با قرار دادن این اظهارات و مواضع در کنار یکدیگر، نمایی بسیار شفاف از خفت و رذالت این کشور‌ها دیده می‌شود، چراکه به‌خوبی دریافته‌اند بازی را باخته‌اند، باید با قدرت بلامنازعی به نام دولت سوریه کنار بیایند و اگر چنین نکنند، با شدت گرفتن ناآرامی‌ها در تونس، اردن، سودان و احتمالاً دیگر کشور‌ها احتمال اینکه سوریه بخواهد مقابله‌به‌مثل کند بالاست. ازاین‌روست که با ترس و دستپاچگی به فکر احیای روابط خود با دمشق افتاده‌اند؛ روابطی که آن‌ها پیش‌قدم نوسازی آن شده‌اند و از این طریق، به شکست تاریخی خود و دست برتر ایران و محور مقاومت در تحولات منطقه اذعان و اقرار کردند.

یادداشت روزنامه کیهان نیز با عنوان «اگر رفتنی بودیم چرا نرفته‌ایم؟!» منتشر شده و در آن آمده است: با پیروزی انقلاب اسلامی، همه دشمنان ریز و درشت در مقابل آن به تخاصم صف کشیدند. آمریکا، اروپا، اسرائیل، بسیاری از کشور‌های عربی و پیاده‌نظام و ستون پنجم داخلی آن‌ها به میدان کار‌زار آمدند، جنگی تمام‌عیار آغاز شد و از همان روز اول، بی‌آنکه لحظه‌ای متوقف شود ادامه یافت، تا امروز و فردا و فردا‌های دیگر. میدان نبرد تغییر می‌کرد و از عرصه‌ای به عرصه دیگر منتقل می‌شد، اما جنگ نه. دشمن هیچ فرصتی را برای دشمنی از دست نمی‌داد. ورود گروهک‌های تروریستی به صحنه، طرح چند کودتا، غائله‌های منطقه‌ای، ماجرای طبس، جنگ نظامی، تحریم‌ها، جنگ نفتکش‌ها، بمباران و موشک‌پرانی به شهرها، حمله به هواپیمای مسافربری، بمباران شیمیایی، فتنه آمریکایی- اسرائیلی ۸۸، چالش هسته‌ای، خیانت برخی از خواص و... این همه در حالی بود و هست که تقریبا تمامی قدرت‌های ریز و درشت جهان با همه تجهیزات نظامی و امکانات سیاسی و رسانه‌ای خود، در آن سوی این آوردگاه به دشمنی ایستاده بودند و ایستاده‌اند... با نیم نگاهی به این صحنه هر انسان حسابگری به این باور قطعی می‌رسید که انقلاب اسلامی و نظام برخاسته از آن کمترین امکانی برای ادامه حیات ندارد!


حالا در آستانه چهل سالگی انقلاب نگاهی به راه پر فراز و نشیبی که طی چهل سال گذشته پیموده‌ایم و عقبه‌های سخت و نفس‌گیری که پشت سر گذاشته‌ایم بیندازید. چه می‌بینید؟ کدامیک از توطئه‌های دشمن به نتیجه رسیده است؟ نمی‌گوییم خسارت به بار نیاورده و زحمت‌آفرین نبوده است! سخن درباره آن است که در تمامی توطئه‌ها ناکام مانده است.
حالا در آستانه چهل سالگی انقلاب، این پرسش در میان است که چرا از بین نرفته‌ایم؟! مگر نه اینکه تمام چرخ‌های قدرت مادی جهان علیه ما به چرخش درآمده و هنوز هم در همان جهت می‌چرخند؟! نگاهی به راه پر فراز و نشیبی که طی چهل سال گذشته پیموده‌ایم و عقبه‌های سخت و نفس‌گیری که پشت سر گذاشته‌ایم بیندازید. چه می‌بینید؟ اگر رفتنی بودیم چرا نرفته‌ایم؟! و اگر ماندنی نبودیم چرا مانده‌ایم؟!

روزنامه وطن امروز در یادداشت امروز خود با عنوان «سفر سرزده ترامپ به عراق و اهداف اعلام نشده» آورده است: دونالد ترامپ پنجشنبه شب با سفری اعلام نشده به عراق با نظامیان این کشور در پایگاه نظامی الاسد دیدار کرد. این سفر با واکنش‌های گسترده‌ای در آمریکا و عراق مواجه شده است. مخالفان و رقبای ترامپ این سفر را تبلیغات زودهنگام انتخاباتی تعبیر کردند. البته این تعبیر چندان هم اشتباه نیست، چرا که ترامپ هنگام امضای کلاه‌های اهدایی قرمز رنگ به نظامیان آمریکایی روی آن‌ها ۲۰۲۰ را نوشت که منظور اشاره به انتخابات ریاست‌جمهوری آن سال است.

بعد از شوکی که در جریان انتخابات میان‌دوره‌ای کنگره بر جمهوری‌خواهان و شخص ترامپ وارد شد و به از دست دادن مجلس نمایندگان از سوی آن‌ها انجامید، این نگرانی وجود داشت که تعطیلی دولت آمریکا که به قطع حقوق نزدیک به ۸۰۰ هزار کارمند دولت آن هم در آستانه کریسمس و سال نو مسیحی منجر شده است به کاهش محبوبیت ترامپ و جمهوری‌خواهان بینجامد، لذا ترامپ یک برگه جدید رو کرد و خواستار خروج همزمان نیرو‌های آمریکایی از سوریه و افغانستان شد تا از این طریق بتواند جایگاه و پایگاه خود را در میان نظامیان و خانواده‌های آن‌ها حفظ کند، اما از آنجا که این اقدام به استعفای جیمز متیس، وزیر دفاع انجامید که از محبوبیت بالایی در میان نظامیان و هر ۲ حزب جمهوری‌خواه و دموکرات برخوردار است، لذا ترامپ به توصیه بولتون دیدار سرزده از پایگاه‌های نظامی آمریکا در عراق و آلمان را در دستور کار قرار داد، اما این دیدار نه‌تن‌ها در آمریکا، بلکه در عراق نیز جنجال برپا کرد.

روزنامه ایران در یادداشت امروز خود با عنوان «پرده جدید لاپوشانی قتل خاشقجی» چنین آورده است:تغییر و تحولی که در کادر سیاسی عربستان انجام شد، حاکی از تلاش عربستان برای تغییر افکار عمومی و سیاسی جهان نسبت به عربستان سال‌های اخیر و شخص محمد بن سلمان پس از بحران ایجاد شده در این کشور به‌دلیل قتل جمال خاشقجی است.


عربستان برای رهایی از کابوس خاشقجی ابتدا به ابتکار عادل الجبیر، تلاش کرد با باج دهی به ترکیه و برخی رسانه‌های غربی، موضوع قتل خاشقجی را فیصله دهد اما به‌دلیل نگاهی که جهان نسبت به وزیر خارجه وقت عربستان و ولیعهد این کشور بواسطه وقایع سال‌های اخیر و بویژه فجایعی که در جنگ یمن رخ داد، پیدا کرده‌بود، این تلاش‌‌ها ناکام ماند. پس از این مرحله محمد بن‌سلمان خود وارد عمل شد و با واسطه‌های مستقیم خود بر آن شد تا بحرانی که عربستان را فراگرفته بود و رد پای آن را می‌توانست در تظاهرات الجزایر و تونس علیه سفر خود ببیند، آرام کند. ولی او نیز با توجه به سابقه مشاجراتی که با ترکیه بر سر تحریم قطر و حمایت از این کشور داشت، به نتیجه لازم دست نیافت. اکنون در مرحله سوم این تلاش‌ها برای لاپوشانی قتل خاشقجی و فیصله دادن به آن، ولیعهد جوان سعودی در تلاش است با تغییراتی که به جز دو مورد، چندان هم قابل توجه نیست، دست به بازسازی و ترمیم سیاست خارجی و همچنین زدودن خدشه‌هایی که به چهره خود وی وارد شده، بپردازد. او تصور می‌کند، می‌تواند با آوردن چهره‌های جدید و پرداخت هزینه‌هایی کوچک نتیجه گیرد. اما غافل از این است که طرف مقابل اعم از ترکیه و رسانه‌های غربی که این قتل در قاموس آنها، نوعی جنایت جنگی محسوب می‌شود و همچنین افکار عمومی به سادگی آنچه را که رخ داده فراموش نمی‌کنند و تنها راهکار برای عربستان تحویل عوامل اصلی است. چیزی که عربستان نمی‌خواهد انجام دهد. زیرا با تحویل این افراد وقایع برملا می‌شود و نقش بن سلمان و دستور او در این ماجرای هولناک مشخص می‌شود.

روزنامه رسالت در یادداشت امروز خود با عنوان «فتنه تغلب!» چنین آورده است: قیام تاریخی ۹ دی سال ۸۸ یک نقطه عطف و به یادماندنی در مقاومت ملت ایران است. قیام حماسی ۹ دی یک رکورد سنگین در بلوغ سیاسی و نمایش بصیرت مردم ایران است. ملت فهیم و انقلابی ایران در این روز دماغ آمریکا را به خاک مالیدند و نوکران و فریب خوردگان داخلی استکبار جهانی را به خاک مذلت نشاندند.
درست ۱۰ سال قبل از این، ملت ایران در قیام تاریخی ۲۳ تیر ۷۸ همین رکورد را در شکست نبرد نرم دولت آمریکا علیه موجودیت انقلاب اسلامی به‌جای گذاشتند و به سربازگیری دشمن از اردوگاه انقلاب پایان دادند.


بازخوانی این دو حماسه برای جلوگیری از بازتولید فتنه سوم در ادامه نبرد نرم آمریکا علیه انقلاب اسلامی ضروری است.
از یک ماه قبل از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸، اردوکشی خیابانی یک ضلع از اضلاع رقابت و دادن شعار‌های ساختارشکنانه نشان می‌داد انتخابات بهانه‌ای است برای "تسویه حساب" سیاسی با انقلاب! دست آمریکا و رژیم صهیونیستی و دولت مکار انگلیس برای مداخله در امور داخلی ایران را به‌خوبی می‌شد از طریق بوق‌های آنان دید.
نفوذ دشمن در برخی ستاد‌ها از لابلای برخی اظهارات و اطلاعیه‌ها را هرکسی که با الفبای انقلاب آشنا بود حس می‌کرد.
"تقلب" کلمه رمز آشوب بود که زمزمه آن قبل از انتخابات هم شنیده می‌شد. در اولین ساعات روز برگزاری انتخابات اعلام شد اگر موسوی رای نیاورد بریزید خیابان‌ها! این را بی بی سی از قول همسر یکی از مقامات اعلام کرد و در آخرین ساعات برگزاری انتخابات قبل از شمارش آرا و حتی قبل از پایان رای‌گیری یکی از سران فتنه با برگزاری یک مصاحبه خود را پیروز انتخابات اعلام کرد! آن‌ها نه منتظر اظهارنظر نهاد‌های قانونی کشور در اعلام نتایج انتخابات شدند و نه حاضر بودند ادعای تقلب در یک فرایند قانونی رسیدگی شود.

روزنامه خراسان در یادداشت امروز خود با عنوان «سفری که برای ترامپ گران تمام شد» چنین آورده است: ترامپ با سفر کوتاه خود به عراق، سه هدف مهم را دنبال می‌کرد. اول بر آن بود تا خروج خود را از منطقه غرب آسیا به گونه‌ای نشان دهد که این خروج به معنای رها کردن همیشگی این منطقه پر اهمیت نیست. در واقع خروجش موقتی است و قرار نیست از غرب آسیا خارج شود. تا با این رویکرد، فشار را بر کشور‌های منطقه‌ای مورد حمایت واشنگتن افزایش دهد و به آن‌ها بفهماند، برای حیات خودشان هم که شده باید خرج ارتش آمریکا را نقدا حساب کنند.


هدف دوم، اما فراتر از یک خط رسانه‌ای و جنجال تبلیغاتی است. در ماه‌های اخیر کردستان عراق به عنوان پرونده جدی آمریکا برای باز کردن بزرگ‌ترین مرکز کنسولی این کشور در منطقه، به یک مسئله جنجال برانگیز سیاسی و پرتنش در میان احزاب عراقی تبدیل شده است. کارشناسان امنیتی معتقدند این کنسولگری به عنوان بزرگ‌ترین پایگاه جاسوسی و هادی ایستگاه‌های اطلاعاتی آمریکا در منطقه عمل خواهد کرد و قطعا برای امنیت ملی عراق و دیگر کشور‌های اطراف تهدیدی جدی است. بسیاری اهمیت این مرکز کنسولی را بیش از پایگاه‌های نظامی آمریکا در افغانستان می‌دانند. ترامپ مایل بود با این سفر اهمیت عراق برای واشنگتن را نشان دهد و نقطه پایانی برای پرونده پر تنشِ کنسولی آمریکا در کردستان عراق باشد.
هدف سوم سفر ترامپ به عراق در حالی پدیدار شد که طرح واشنگتن برای تعویق در انتخابات، تشکیل نشدن دولت و در نهایت، تغییر قانون اساسی و کوتاه کردنِ دست شیعیان از قدرت با اعلام پایان کار داعش از بین رفته است.

روزنامه آرمان امروز در یادداشت امروز با عنوان «مقاصد ترامپ از سفر به عراق» آورده است: دونالد ترامپ با هدفی چندمنظوره بدون اعلام قبلی وارد پایگاه نظامی آمریکا در عراق گردید و پس از سه ساعت سلام و خوش و بش با سربازان آمریکایی، عراق را ترک نمود. اولا سنت نانوشته همه روسای جمهور آمریکاست که یک روز پس از کریسمس از یک پایگاه نظامی آمریکا در خارج از کشور دیدن می‌کنند. ترامپ که سال گذشته این مهم را انجام نداده بود، امسال قضای آن را به جای آورد و از دو پایگاه نظامی آمریکا در عراق و در آلمان دیدن نمود.

ثانیا، ترامپ اخیرا استعفای جیمز ماتیس، وزیر دفاع را پذیرفته بود و برای پر کردن این خلأ در میان نظامی‌ها، نیاز داشت سمبلیک از چند پایگاه نظامی دیدن و از سربازان و افسران حمایت روحی به عمل آورد. ثالثا، ظرف ۱۰ روز گذشته ترامپ اعلام نموده بود نیرو‌های آمریکایی از سوریه به سرعت خارج خواهند شد که در آمریکا و در اروپا این اقدام را تصمیمی اشتباه خواندند و آن را چراغ سبز به داعش دانستند. دونالد‌ترامپ با خیره سری همیشگی خود در جواب مخالفان در سخنانی در عراق بر خروج نیرو‌های آمریکایی از سوریه تاکید دوباره نمود. ولیکن گفت: ما در صورت نیاز از همین پایگاه عراق، سوریه را مورد حمله قرار می‌دهیم. رابعا، توجه ترامپ به انتخابات دور آینده ریاست جمهوری در آمریکا است؛ لذا از هم اکنون سعی کرد نظامیان را جذب نماید و به آنان برای اعلام وفاداری، کلاه امضاشده خودش را اهدا کند تا به نفع او رأی دهند.

روزنامه سیاست روز در یادداشت امروز با عنوان «کاهش بودجه نظامی کشور» آورده است:براساس اطلاعاتی که از لایحه بودجه سال ۹۸ که از سوی رئیس‌جمهور به مجلس تقدیم شد به دست می‌آید، بودجه دفاعی کشور ۵۰ درصد کاهش یافته است.
کم‌توجهی دولت به بودجه دفاعی و نظامی کشور، هر چند شاید به خاطر صرفه‌جویی در بودجه و کاستن از هزینه‌ها باشد، اما هستند سازمان‌ها و نهاد‌هایی که می‌توان از بودجه آن‌ها کاست.


قطعاً تقویت بنیه دفاعی و نظامی کشور با وجود شرایطی که دشمن علیه جمهوری اسلامی ایران ایجاد کرده یکی از واجبات و لازمات است. تاکنون وجود نیرو‌های مسلح مقتدر و توانمند جمهوری اسلامی ایران بوده است که از حمله نظامی دشمنان جلوگیری کرده است و اگر نبود چنین نیرویی بدون شک حمله نظامی دشمن عملیاتی می‌شد.
علاوه بر اینکه ۵۰ درصد از بودجه وزارت دفاع کاسته شده، بودجه نظامی کل کشور نیز ۲۷ درصد کاهش یافته است. چنین اتفاقی در حالی رقم خورده است که دشمنان هزینه‌های زیادی را صرف نیرو‌های مسلح خود می‌کنند. خرید تجهیزات نظامی پیشرفته در دستور کار کشور‌ها و رژیم‌هایی قرار دارد که در کمین نشسته‌اند و در انتظار فرصت تا بتوانند نقشه خود را عملیاتی کنند.

روزنامه صبح نو در یادداشت امروز با عنوان «نظام‌سازی برای مقاومت» آورده است: ترامپ کاسب است و این را پنهان نمی‌کند؛ او وقتی شبانه و دزدکی به الانبار رفت تا با الباقی نظامیان آمریکایی در منطقه دیدار کند، از همین موضع کاسبکارانه گفت که آمریکا چند تریلیارد دلار در منطقه خرج کرده و او هنوز مجبور است شبانه و با چراغ‌های خاموش به دیدار سربازانش برود. بگذریم که در حاشیه این دیدار- که در شب سال جدید میلادی بود- تبلیغات انتخابات ریاست‌جمهوری ۲۰۲۰ را هم آغاز کرد و احتمالاً وارد فاز تازه‌ای از مناقشات داخلی خواهد شد؛ اما گفتار او، بازتاب‌دهنده واقعیتی است که فقط گوشه‌ای از رفتار‌های استعمارگرانه آمریکا را در اقصی نقاط جهان نشان می‌دهد و ما، چون عراق، افغانستان و سوریه نزدیک‌مان هستند، اندکی از این خوی استکباری را درک می‌کنیم و حتی در مورد یمن -که دو روز قبل، «نیویورک تایمز» رسماً از مداخلات آمریکا در حمله به حوثی‌ها پرده برداشت- این آگاهی و اطلاع را نداریم؛ دنیای دیوانه‌ای که آمریکایی‌ها ساخته‌اند و با استفاده از ابزار‌های متنوع فرهنگی و رسانه‌ای‌شان توده‌ها را به انقیاد خودشان درآورده‌اند.

در اینکه جریان مقاومت توانسته در عرصه نظامی، آمریکا را در منطقه به شکست وادارد تردیدی نیست؛ اما اکنون باید به‌سرعت یک قدم به جلوتر رفت و آن‌هم ورود به عرصه نظام‌سازی در کشور‌های همسو است؛ چرا که استعمار خودش را در آستانه حذف شدن می‌بیند و از هر ابزاری برای باقی ماندن استفاده خواهد کرد.

روزنامه جوان هم در یادداشت امروز خود با موضوع «انقلاب سوم مردم عاشورایی ایران» آورده است:حماسه ۹ دی‌ماه، انقلاب سوم مردم ایران و یک نمونه تمام عیار از «احساس وظیفه دینی»، «عمل صالح»، «بصیرت انقلابی»، «رفراندم ملی» و «بیعت با رهبری و آرمان‌های امام راحل» بود که اگر حضور به موقع و مؤثر مردم در صحنه نبود و دشمنان، موفق به پیشبرد اهداف‌شان می‌شدند، بی‌تردید امروز ایران سرنوشتی به مراتب وخیم‌تر از اوضاع یمن و سوریه چند سال قبل بود.


کودتای امریکایی و فتنه سبز اموی در سال ۸۸ نه یک رویداد اتفاقی و تصادفی بود، نه یک اختلاف و توهم انتخاباتی و نه یک رویداد و آسیب داخلی، بلکه یک کودتا و فتنه مهندسی شده ۱۰ ساله بود که درباره انگیزه‌های مسببان خشک مغز و قانون گریز داخلی آن حداقل سه دیدگاه متصور است: گروهی بر این باورند که عاملان داخلی فتنه، از حقیقت و باطن فتنه عظیم و مهندسی شده دشمنان تحلیل و ارزیابی درستی نداشته و نادانسته در دام کودتای امریکایی و سرویس‌های جاسوسی دشمن گرفتار شدند و با تخریب پل‌های پشت سر خود، راه بازگشت را بر خود بسته و مسبب پیامد‌های بعدی آن شدند. گروهی دیگر بر اساس قرائن و شواهد موجود، فتنه‌گران سبز را عوامل اجیر شده کودتا می‌دانند که با مهندسی قبلی وارد این میدان شده و با اجرای سناریوی از پیش نوشته شده، قبل از پایان انتخابات، خود را برنده انتخابات معرفی و مملکت را به مدت هشت ماه به سمت آشوب و هرج و مرج کشانده و هزینه‌های گزاف مادی و معنوی برای نظام به بار آوردند؛ و بالاخره دسته سوم معتقدند که انتقام گیری از احمدی‌نژاد سبب بروز و گسترش فتنه و پیامد‌های آن شدند.


برچسب ها: حماسه 9 دی

ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *