صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

حوادث- انتظامی و آسیب‌های اجتماعی

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

«وحی» موضوع اصلی و محوری در آثار فلسفه سیاسی فارابی است

۰۷ دی ۱۳۹۷ - ۱۷:۰۰:۰۲
کد خبر: ۴۸۰۰۱۰
فارابی، در فلسفه سیاسی خود، نظریه های متعدد و متفاوتی درباره وحی دارد. وحی موضوعی اصلی و محوری در آثار فلسفه سیاسی فارابی است. فارابی در این آثار نقش و جایگاه وحی را در کلیت فلسفه سیاسی مطالعه و پژوهش می کند.

به گزارش خبرنگار میزان، کتاب جایگاه وحی در فلسفه سیاسی به قلم احمدرضا یزدانی مقدم، وحی را از منظر برجسته‌ترین فیلسوفان مسلمان بررسی کرده است. در فلسفه سیاسی؛ نظریه‎های گوناگونی در باره وحی وجود دارد و حتی گاه یک اندیشمند چند نظریه در این باره دارد. نویسنده در این اثر به بررسی دیدگاه‎های ابن سینا، فارابی، صدرالمتالهین و سهروردی در خصوص وحی و فلسفه سیاسی پرداخته است. نظریه‎های وحی در فلسفه سیاسی با مباحث مربوط به جهان، انسان، اجتماع، سیاست، حکومت و قانون در ارتباط بوده و از آن‌ها تأثیر پذیرفته و بر آن‌ها تأثیر گذارده است. وحی در لغت به معنای اشاره سریع و در اصطلاح به معنای ادراک و دریافت از غیب است. فلسفه سیاسی از آغاز به موضوع وحی توجه داشته و بنا بر نظر رایج در مطالعات فلسفه سیاسی اسلامی، بنای فلسفه سیاسی اسلامی بر تبیین وحی و نسبت آن با سیاست و حکومت است. فارابی چند نظریه درباره وحی ارائه می‌کند. بر پایه برخی از این نظریه ها؛ وحی تنها بخشی از فلسفه سیاسی، آنهم بخش عملیاتی و بیرونی آن را پوشش می‌دهد. بر پایه برخی دیگر از نظریه ها؛ وحی همان کار ویژه فلسفه سیاسی را بر عهده دارد. بر پایه گروه سوم از نظریه ها؛ وحی از ما قبل فلسفه سیاسی تا ما بعد آن را در بر می‌گیرد. ابن سینا مناسبات عمیقی میان وحی و شریعت از یک سو و فلسفه از سوی دیگر ترسیم می‏کند به طوری که فلسفه با راهنمایی و تأیید وحی و شریعت بوده و، به نوبه خود، وحی و شریعت را تحلیل کرده و مراد و مقصود آن را درمی‌‎یابد؛ با تحلیل جدیدی که ابن سینا از حکمت عملی و حکمت مدنی ارائه می‌کند؛ شریعت، به مثابه فرآورده وحی، در جایگاه بخشی از فلسفه سیاسی قرار می‌گیرد بلکه قسیم فلسفه سیاسی به شمار می‌آید. نصیرالدین طوسی، بر پایه تفسیر متأخر ابن سینا از فلسفه و فلسفه سیاسی، شریعت به مثابه فرآورده وحی را قسیم فلسفه سیاسی قرار می‎دهد. یزدانی مقدم نتایج تحقیقات خود در این زمینه را هم در کرسی نظریه‌های وحی در فلسفه سیاسی فارابی ارائه کرده است، وی معتقد است نظریه وحی در کانون فلسفه ورزی سیاسی فارابی قرار دارد. در گفت وگوی کوتاهی با وی جایگاه وحی در فلسفه ورزی سیاسی مورد توجه قرار گرفته است.

میزان -فارابی چگونه وحی را تحلیل می‌کند و نظریه یا نظریه‌های وی درباره وحی کدام است؟

احمد یزدانی مقدم - فارابی، در فلسفه سیاسی خود، نظریه‌های متعدد و متفاوتی درباره وحی دارد. وحی موضوعی اصلی و محوری در آثار فلسفه سیاسی فارابی است. فارابی در این آثار نقش و جایگاه وحی را در کلیت فلسفه سیاسی مطالعه و پژوهش می‌کند. فارابی در این ارتباط دو کارویژه فرمانروایی و قانونگذاری را برای حکومت برمی شمارد و نسبت این دو کارویژه با وحی را به تفصیل توضیح می‌دهد. نظریه‌های وحی در فلسفه سیاسی فارابی گاه در صدد تبیین چگونگی وحی احکام الهی به پیامبر و گاه ناظر به وحی الهی به طور کلی است. این گروه اخیر قابل تطبیق بر وحی قرآن کریم می‌باشد.

وحی موضوعی مهم و محوری در فلسفه سیاسی فارابی است و قلب فلسفه سیاسی او به شمار می‌آید. فلسفه سیاسی فارابی در صدد آن است که نقش و جایگاه وحی را در کلیت فلسفه سیاسی مطالعه و پژوهش کند. در این ارتباط فارابی دو کارویژه فرمانروایی و قانونگذاری را برای حکومت برمی شمارد و نسبت این دو کارویژه با وحی را به تفصیل پژوهش کرده و توضیح می‌دهد.

فارابی فلسفه سیاسی را شامل شناخت اموری که با آن‌ها اشیاء زیبا، برای اهل مدینه، به دست می‌آید و همچنین قدرت به دست آوردن و حفظ آن اشیاء زیبا برای اهل مدینه معرفی می‌کند. میان وحی، نظریه‌های وحی و تعریف فلسفه سیاسی ارتباط تعیین کننده‌ای وجود دارد. گذشت که فارابی تحلیل‌های متفاوتی از وحی ارائه می‌کند. بر پایه برخی از این تحلیل‌ها و نظریه ها؛ وحی تنها بخشی از فلسفه سیاسی، آنهم بخش عملیاتی و بیرونی آن، را پوشش می‌دهد. بر پایه برخی دیگر از این نظریه ها؛ وحی همان کارویژه فلسفه سیاسی را بر عهده دارد. بر پایه گروه سوم از این نظریه ها؛ وحی حوزه‌ای از ما قبل فلسفه سیاسی تا ما بعد آن را پوشش می‌دهد.

در کتاب‌های فصول منتزعة و تحصیل السعادة تعریف و تحلیل فارابی از فلسفه سیاسی نشان می‌دهد که فلسفه سیاسی فلسفی است؛ لازم است که مقاصد فلسفه سیاسی به زبان مثالات و محاکات برای مردم بیان شود. بیان مقاصد فلسفه سیاسی به زبان مثالات و محاکات برعهده «ملّت» است؛ فلسفه سیاسی متکفل کلیات و قواعد کلی است در حالی که وحی متکفل جزئیات است و پرداختن به جزئیات کار «تعقل» است؛ تحقق فلسفه سیاسی نیازمند ترکیبی از فلسفه نظری و فلسفه عملی و تعقل است.

میزان -کارویژه وحی در آثار فارابی چیست؟
احمد یزدانی مقدم -کارویژه وحی در آثار فارابی در مرتبه نخست؛ وضع قوانین جزئی و خاص است. این کارویژه، مفهوم «وحی» را به مفهوم تعقل نزدیک می‌گرداند؛ بنابراین از سه سطح فلسفه نظری، فلسفه عملی و تعقل، وحی در سطح سوم قرار می‌گیرد. بر این پایه می‌توان گفت: وحی تحت فلسفه است و این مقدمه ورود الملّة به بحث است. وحی همان کاری را انجام می‌دهد که قرار است ملّت انجام دهد یعنی حقایق فلسفه نظری و فلسفه عملی را به زبان مثالات و محاکات برای مردم بیان کرده و با توجه به شرایط زمانی و مکانی آن‌ها را تحقق می‌بخشد؛ بنابراین کارویژه وحی همان کارویژه فلسفه سیاسی خواهد بود یا به تعبیر بهتر وحی نیز مقاصد فلسفه سیاسی را پی می‌گیرد. ازین رو وحی را می‌توان در ارتباط با دو مفهوم رئیس فاضل و حرفه فرمانروایی ملاحظه کرد. وحی، به تناسب، از لوازم ریاست و فرمانروایی بوده و بخشی از کارویژه ریاست و فرمانروایی را تحقق می‌بخشد.

بدین ترتیب در فصول منتزعة و تحصیل السعادة و الملّة وحی در تحقق موضوعات فلسفه سیاسی به کار می‌آید. در سه اثر مبادی آراء اهل المدینة الفاضلة و السیاسة المدنیة و رساله زینون کبیر؛ ریاستِ رئیس فاضل با وحی تحقق پیدا می‏کند و حرفه فرمانروایی ممکن می‌شود. یعنی اگر وحی نباشد رئیس فاضلی در کار نبوده و حرفه فرمانروایی هم تحقق نخواهد یافت. بدین ترتیب وحی در مبادی آراء اهل المدینة الفاضلة و السیاسة المدنیة اساس و محور حرفه فرمانروایی است و در فصول منتزعة و تحصیل السعادة و الملّة در بخشی از حوزه حرفه فرمانروایی؛ یعنی حوزه تعقل، به کار می‌آید؛ بنابراین بر اساس تحلیلی که از وحی داریم جایگاه آن در فلسفه سیاسی و در طرح کلی فلسفه سیاسی متفاوت می‌شود.

میزان -بر پایه نظریه‌هایی که فارابی درباره وحی ارائه کرده است؛ لفظ به پیامبر وحی می‌شود یا معنا؟

احمد یزدانی مقدم -باید توجه داشت که از آنجا که این پرسش دغدغه اصلی فارابی نیست از این رو گفتار او به طور مستقیم ناظر به این پرسش و پاسخ آن نیست. به علاوه نظریه‌های وحی فارابی بیشتر ناظر به موضوع قانونگذاری و تعلیم و تربیت و تدبیر و اداره جامعه است و فارابی به طور مستقیم و مستقل چگونگی وحی قرآن کریم را محور مباحث خود قرار نداده است. از سوی دیگر موضوع وحی اعمّ از وحی قرآن کریم است، زیرا موضوع وحی هم وحی به دیگر پیامبران الهی را شامل می‏شود و هم وحی‌های دیگری غیر از وحی قرآن کریم که به پیامبر خاتم افاضه شده است را در بر می‌گیرد؛ بنابراین از آنجایی که مباحث فارابی مستقیماً و مستقلاً ناظر به وحی قرآن کریم نیست نمی‏توان آنچه او درباره وحی، به طور کلی، گفته است را بر وحی قرآن کریم، که مورد خاصی، است تطبیق کرد. در عین حال با توجه به چند نکته یکی امکان جمع نظریه‌های وحی فارابی بر پایه ذیل گفتار او در مبادی آراء اهل المدینة الفاضلة همراه با تصرف در ظاهر نظریه‌ها و دیگر احتمال نظریه‌ای مادر در اندیشه فارابی و اینکه وی در آثار خود اهداف دیگری از جمله تدوین و آموزش فلسفه سیاسی و رعایت حال و ظرفیت مخاطب را در نظر داشته. ازین رو تنها گوشه‌هایی از آن نظریه واحد مادر و منظر‌هایی از آنرا ارائه می‌کند.

می توان چنین نظر داد که تحلیل فارابی در کتابهای فصول منتزعة، الملّة و السیاسة المدنیة ناظر به وحی احکام الهی است و وحی احکام الهی با وحی آیات قرآن کریم متفاوت است. در نتیجه تحلیل فارابی در فصول منتزعة، الملّة و السیاسة المدنیة از وحی قرآن کریم منصرف است. تحلیل فارابی در کتابهای مبادی آراء اهل المدینة الفاضلة و شرح رساله زینون کبیر این ظرفیت را دارند که در تحلیل وحی قرآن کریم به کار آیند. در مبادی آراء اهل المدینة الفاضلة فرآیند وحی از القاء معقولات و کلیات آغاز و به برون داد مثالات و محاکات و جزئیات ختم می‌شود. اگر وحی قرآن کریم را در چنین فرایندی لحاظ کنیم به همان معنایی که القاء معقولات و کلیات وحی الهی است به همان معنا الفاظ آیات قرآن کریم نیز وحی الهی خواهد بود. دیدگاه فارابی در شرح رساله زینون کبیر نیز با دیدگاه او در مبادی آراء اهل المدینة الفاضلة قابل جمع است. با این تفسیر که وحی دو رو دارد یکی روی آن سویی و دیگر روی این سویی. روی این سویی وحی همان فرایندی است که در مبادی آراء اهل المدینة الفاضلة تصویر شده است و از عقل فعال شروع و به حواس ختم می‌شود. روی آن سویی وحی که در شرح رساله زینون کبیر تصویر شده است تلقی حقایق وحیانی به صورت دفعة واحدة است. این دو تبیین از وحی که یکی ناظر به آن سو و دیگری ناظر به این سو است را می توان با تحلیل علامه طباطبایی از نزول اجمالی و تفصیلی قرآن کریم مقایسه کرد.

 



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *