صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

گزارش|

تقلای بی‌حاصلِ بیرانوند در سمفونی خشم و نفرت/ از «چطوری کریس» تا شیرینی ۵ میلیاردی!

۲۶ مهر ۱۴۰۳ - ۰۱:۳۰:۰۱
کد خبر: ۴۷۹۸۹۲۲
دسته بندی‌: ورزشی ، فوتبال
طولی نکشید که یکی از محبوب‌ترین سنگربانانِ چارچوبِ دروازه تیم ملی و آن پسربچه ساده روستایی، راهش را گم کرد و تبدیل به پرحاشیه‌ترین بازیکن ایرانی شد.

خبرگزاری میزان - دروازه‌بان ۳۲ ساله حال حاضر باشگاه تراکتور روزهای شلوغ و نفس‌گیری را سپری می‌کند و شاید آینده شیرینی در انتظارش نباشد. خشم و نفرت میان بیرانوند و عوامل مدیریتی تیم سابق و محبوبش و همان پرسپولیسی که بارها سنگش را به سینه می‌زد، تمامی ندارد.

دیگر کسی به یاد نمی‌آورد که علیرضا بیرانوند، همان پسربچه ساده و خوش‌صحبت دیار لرستان است و با چه سختی و مشقتی خود را به سطح اول فوتبال ایران رساند. در ابتدای دوران فوتبالی بیرانوند و زمانی که نامش در عرصه‌های جهانی با پرتاب‌های بلندش سر زبان‌ها افتاد، همگان تصور می‌کردند این دروازه‌بان بلند قامت روزی سر از تیم‌های بزرگ اروپایی در می‌آورد.

بیرانوند با وجود آن‌که از یک خانواده ناتوان و کم‌برخوردار متولد شد، اما توانست با تمام دشواری‌های موجود به سطح اول فوتبال ایران و آسیا برسد، هر چند که نتوانست به علت تفاوت‌های فرهنگی در فوتبال اروپا پیشرفت کند، اما همواره طی سال‌های اخیر، سنگربان شماره یک تیم ملی در مسابقات جام جهانی و جام ملت‌ها بوده است.

اوج محبوبیت علیرضای لرستانی به زمانی برمی‌گردد که توانست پنالتی رونالدو را در جام جهانی روسیه مهار کند و «چطوری کریس» واقعی را به رخ هواداران فوق ستاره پرتغالی بکشد، اما چه کسی باور می‌کرد سنگربان تیم ملی بعد از چنین درخششی، تا این حد منفور شود که برخی از هواداران سرخپوشان آرزوی محرومیت او را داشته باشند؟ فارغ از آن که وی مقصر اصلی است یا خیر، او نتوانست زندگی ورزشی خود را مدیریت کند و اسیر حاشیه‌های نمایشی شد.

بیرانوند از نداشتن روانشناس و مشاور ورزشی کاربلد رنج می‌برد، می‌توان گفت حتی یک مدیربرنامه دلسوز هم نیاز دارد و از داشتن تمام پیش‌نیازهای یک بازیکن حرفه‌ای عاجز است؛ او یک بازیکن سطح بالاست که از لحاظ زندگی حرفه‌ای «توخالی» است و همین موضوع باعث آسیب به او شد. این دروازه‌بان بلندقامت ایرانی در کنار تمام بریزوبپاش‌هایی که برایش فراهم شد و در تمام آن میلیاردهایی که برایش هزینه شد اگر کمی روی خودش مسلط‌تر بود می‌توانست قله‌های بسیار بلندتری را فتح کند.

بیرانوند نتوانست در فوتبال اروپا دوام بیاورد زیرا نتوانست زبان خارجی بیاموزد. به گفته او و دوستان نزدیکش نسبت به اهمیت یادگیری زبان بی‌تفاوت بود. پسر لرستانی حتی نسبت به مشورت‌های پیشکسوتان فوتبال بی‌توجه بود و علاوه بر اینکه چند شخصیت خبره و باتجربه از نظر علمی کنار خود قرار نداد، از صحبت‌های رایگان بزرگان فوتبالی نیز بهره‌ای نبرد. بخش اعظمی از معضلات بیرانوند به او و طرز فکر ساده لوحانه او برمی‌گردد و بخش کوچک آن را می‌توان در سادگی و شفافیت بیش از اندازه او در اظهارات جنجالی‌اش دانست.

شکی وجود ندارد که بیرانوند یا امثال بیرانوند در هر سطح و صنفی، اگر خطایی کرده باشند، باید طبق قوانین کشور، مورد برخورد انضباطی قرار گیرند، اما شایسته است این برخورد درس عبرت بزرگی برای فوتبالیست‌های آینده ایران باشد. بیرانوند یک بار برای همیشه باید متوجه شود اشتباه کرده است و باید اصلاحی بر رفتار و گفتار خود داشته باشد. بر فرض آن که اصلاً شیرینی ۵ میلیاردی او به هیئت مدیره پرسپولیس حقیقت داشته باشد، چرا یک بازیکن باید به این درجه از گستاخی برسد که به راحتی اذعان کند که رشوه داده است یا بدون اثبات آن دست به افشاگری شفاهی و تشویش فضای فوتبالی بزند؟

بیرانوند نمونه‌ای از پیشرفت کم با دیدگاه بسیار مبتدیانه در فوتبال ایران است و دروازه‌بانیست که پتانسیل درخشش در بزرگ‌ترین تیم‌های سطح یک فوتبال جهان را داشت، اما نتوانست حتی در پرسپولیس و در ارتباط با هم‌زبانان خود دوام بیاورد و با قهرهای مداوم و اولویت قرار دادن مسائل مالی، هم به زندگی شخصی خود ضربه زد، هم تیم ملی فوتبال و هم پرسپولیس و تراکتور را تحت‌الشعاع حواشی و اظهارات نسنجیده خود قرار داد.

در مجموع می‌توان نتیجه‌گیری کرد که بیرانوند در بدترین و حساس‌ترین دوران زندگی خود قرار گرفته است و به بن‌بستی رسیده که هر چه قدر هم با او مدارا شود، نمی‌تواند از اتهاماتی که به او وارد شده قسر در برود و بهتر است در سال‌های پایانی فوتبالش، علاوه بر تجدید نظر بر رفتارهای هیجانی‌اش و کنترل ادراکات و احساسات درونی و بیرونی، به عذرخواهی از جامعه فوتبال بپردازد و این بار سنگین منفور شدن و طرد شدن از جمع فوتبالی‌ها را از دوش خود بردارد که قطعاً اگر این کار را نکند، به خودش ضربه می‌زند و از مدار فوتبالیست‌های درجه یک ایران خارج و صرفاً تبدیل به یک سوژه خبری روتین و کم‌ارزشی می‌شود که از حوصله مردم و اهالی فوتبال طی ماه‌های آینده خارج است.

او باید به این درک برسد که یک الگوی ویژه برای فوتبالیست‌های شهرستانی است، اما آنقدر در بعد مسائل قانونی و اخلاقی به مشکل خورده که دیگر نمی‌توان از او به عنوان الگو نام برد و باید سعی کند پیش از آن که از الگو تبدیل به «درس عبرت» شود، راه واقعی خود را در فوتبال پرهیجان و جنجالی ایران پیدا کند و با خارج کردن خود از حاشیه‌های بی‌فایده و نفرت‌انگیز، به تیم ملی کمک کند که حداقل حیثیت ایران در بازی‌های بین‌المللی از طریق حاشیه‌های شخصی او، لکه‌دار نشده و نمایندگان ایران در عرصه‌های جهانی، اسیر گفته‌ها و اعمال اشتباه او نشوند.

انتهای پیام/



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *