تاریخ تاریک سلاحسازی گرسنگی؛ رژیم صهیونیستی جدیدترین استفادهکننده از قحطی بهعنوان ابزار جنگ
خبرگزاری میزان – غذا میتواند و باید فقط و برای همیشه پلی به صلح باشد؛ اعلامیه جهانی حقوق بشر تاکید میکند که هر کسی حق دارد به مواد غذایی با کمیت و کیفیت از نظر تغذیه، فرهنگ مناسب و از جهت فیزیکی و اقتصادی دسترسی داشته باشد.
با وجود این، تضمین حق اساسی یادشده برای بخش قابل توجهی از جمعیت جهان به دلایل مختلف اجتماعی، اقتصادی و سیاسی ناممکن است؛ ضمن اینکه جنگها مانع مهم و بزرگی در دسترسی مردم به غذا هستند.
جنگها و درگیریهای نظامی عامل اصلی گرسنگی در اکثر بحرانهای غذایی جهان از غزه تا سودان، از یمن تا جمهوری دموکراتیک کنگو هستند؛ جنگها و درگیریهای نظامی نه فقط ناامنی غذایی را به رکوردهای تاریخی میرسانند، بلکه عاملان خود را به سمت استفاده از گرسنگی بهعنوان سلاح نیز سوق میدهند.
جهان در حال حاضر با تراژدی هولناکی در زمینه استفاده از گرسنگی بهعنوان ابزار جنگی مواجه است؛ یکی از مهمترین مصداقهای استفاده از گرسنگی و قحطی بهعنوان سلاح جنگی، اقدامهای یک سال گذشته رژیم صهیونیستی علیه غزه است؛ مردم غزه نه فقط بر اثر خشونتهای ناشی از جنگ مستمر رژیم صهیونیستی از دسترسی به مواد غذایی محروم هستند، بلکه تحت فشار استفاده این رژیم از گرسنگی بهعنوان سلاح قرار دارند.
گرسنگی بهعنوان یک سلاح جنگی: یک وحشت بسیار آشنا در تاریخ
جنگ و قحطی و گرسنگی اغلب شانهبهشانه هم پیش میروند؛ در حالی که قحطی و گرسنگی میتوانند نتیجه خشونت باشند، محروم کردن مردم از غذا نیز ممکن است بخشی از یک استراتژی نظامی عمدی باشد.
در حالی که دلایل مهمی برای استفاده ارتشها و عاملان درگیریهای نظامی برای استفاده از قطحی و گرسنگی بهعنوان یک ابزار جنگی وجود دارد، یک استراتژی نظامی وجود دارد که اعلام میکند که گرسنگی اجباری ممکن است اراده افراد برای ادامه مبارزه تضعیف کند.
در حالی که موفقیت این استراتژی از جهات مختلف مورد تردید است، درباره این واقعیت که گرسنگی عمدی در جریان جنگ تاثیر بسیار وحشتناکی بر افراد دارد، نمیتوان تردید داشت.
سلاحسازی گرسنگی و قحطی؛ یک شیوه جنایتکارانه دیرین
یکی از دلایل اصلی گرسنگی و قحطی، درگیری مسلحانه و جنگ است، بهویژه زمانی که در طول سالها یا دههها طول کشیده باشد؛ در چنین شرایطی گرسنگی و قحطی میتواند پیامدهای قابل توجهی برای غیرنظامیان گرفتار در منطقه جنگی داشته باشد.
در برخی موارد، گرسنگی و حتی قحطی یک آسیب جانبی ناشی از فروپاشی زیرساختها، آوارگی اجباری و مسدود شدن مسیرهای ورود کمکهای بشردوستانه است، اما در برخی موارد طرفین جنگ از گرسنگی و قحطی بهعنوان سلاح جنگی استفاده میکنند.
استفاده از گرسنگی بهعنوان یک ابزار جنگی یک تاکتیک مدرن نیست؛ سانتزو در قرن پنجم پیش از میلاد در هنر جنگ، از اعمال گرسنگی بهعنوان یک تاکتیک نظامی یاد کرد؛ محروم کردن مردم از غذا بهعنوان تاکتیک جنگ به بیش از ۲ هزار سال پیش برمیگردد؛ یکی از بدنامترین نمونهها در طول جنگ سوم پونی بین سالهای ۱۴۹ و ۱۴۶ قبل از میلاد رخ داد، زمانی که روم سرانجام رقیب اصلی خود، کارتاژ را که بیش از ۱۰۰ سال با آن میجنگید، شکست داد.
با وجود این، رواج استفاده از محاصره جنگی در قرون وسطی و سیاست زمین سوخته در اوایل دهه ۱۸۸۰ دو تحول کلیدی در تاریخ سلاحسازی گرسنگی و قحطی است.
تاریخ تاریک استفاده از گرسنگی و قحطی بهعنوان سلاح جنگی
در زیر چند نمونه تاریخی از ابزارسازی قحطی و گرسنگی در جریان جنگها آورده شدهاند:
قرون ۱۸ و ۱۹: قحطی دادن بومیان ازسوی دولتهای آمریکا و کانادا
قدرت استعماری آمریکا در قرون ۱۸ و ۱۹ از ابزار گرسنگی عمدی علیه جمعیت بومی این کشور استفاده کرد؛ بومیان آمریکایی درپی تشدید این رویکرد ازسوی جورج واشنگتن، رئیسجمهور وقت آمریکا به وی لقب نابودگر را دادند.
آمریکا بهویژه در دهه ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ برای تضعیف مخالفتها با استقرار خود در سرزمینهای بومی، به شکل گسترده از قحطی عمدی استفاده کرد.
البته، کانادا همسایه شمالی آمریکا هم در ادامه، تجربه این کشور را مورد استفاده قرار داد و در دهه ۱۸۸۰ از ارائه جیره غذایی به مردم بومی استفاده کرد تا بتواند زمینهای آنها را تصرف کند.
۱۹۶۷-۱۹۷۰: قحطی بیافرا نخستین فاجعه انسانی رسانهایشده
نیجریه در سال ۱۹۶۰ موفق به کسب استقلال خود از انگلیس شد؛ در مه ۱۹۶۷، قلمرو شرقی کشور بیافرا استقلال خود را اعلام کرد؛ از آنجایی که ذخایر نفت بیافرا کلید اقتصاد بود، مقامهای نیجریه با جدایی مخالفت کردند؛ در ماه ژوئن همان سال، نیروهای نیجریه پیشروی کرده و موانعی در راه ایجاد کردند و گرسنگی را بهعنوان یک سلاح جنگی مشروع اعلام کردند.
درپی این امر، دسترسی ۱۳ میلیون بیافرایی به غذا قطع شد؛ گرسنگی برای نخستین بار در سپتامبر ۱۹۶۷ در این منطقه حاکم شد و به مدت سه سال بیافرانها از گرسنگی تحمیلی مردند؛ در اوج جنگ، روزانه ۱۰ هزار نفر (شامل ۶ هزار کودک) از گرسنگی جان خود را از دست میدادند؛ در طی سه سال، حدود ۲ میلیون غیرنظامی یا ۱۵ درصد از جمعیت بیافرا جان خود را از دست دادند.
۱۹۷۵-۱۹۷۹: قحطی تحمیلی ازسوی خمرهای سرخ
جنگ داخلی کامبوج حدود ۲۵ تا ۳۳ درصد از جمعیت این کشور قبل از آغاز جنگ را از بین برد؛ بسیاری از این مرگها به اردوگاههای کار خمرهای سرخ نسبت داده میشوند، جایی که سوءتغذیه به شدت شایع بود، اما سلاح گرسنگی خمرهای سرخ از دیوارهای این اردوگاهها گذشت و به سراسر کشور رسید.
تلاشهای یونیسف و صلیب سرخ بینالمللی برای رساندن غذا به کامبوج بیفایده ماند، زیرا خمرهای سرخ مانع ورود این کمکها به خاک کامبوج میشدند؛ در جریان نسلکشی در کامبوج، حدود ۵۰۰ هزار نفر فقط به دلیل قحطی عمدی جان خود را از دست دادند.
۱۹۸۰-۱۹۸۱: قحطی کاراموجا Karamoja
در سال ۱۹۷۹، ایدی امین، رئیسجمهور اوگاندا، بهعنوان بخشی از جنگ هشت ماهه با تانزانیا سرنگون شد؛ بیثباتی بهجایمانده در پی این تغییر قدرت همراه با خشکسالی یکی از بدترین قحطیها را براساس میزان مرگومیر ایجاد کرد.
در شمال شرق این کشور حدود ۲۱ درصد از جمعیت کشته شدند.
۱۹۸۲-۱۹۸۵: جنگ داخلی موزامبیک
جنگ داخلی ۱۶ ساله در موزامبیک در دهه ۱۹۸۰ منجر به کشته شدن یک میلیون غیرنظامی و بروز ۲ قحطی بزرگ شد.
در حالی که گزارش دیدهبان حقوق بشر در سال ۱۹۹۲ بهطور مستقیم از گرسنگی بهعنوان سلاح جنگی مورد استفاده طرفین جنگ یادشده نام نمیبرد، اما ترکیبی از استراتژیهای نظامی و نقض حقوق بشر را با قحطی مرتبط میداند که جانهای بسیار بیشتری را از خشونت مستقیم گرفته بود.
۱۹۹۱-۱۹۹۲: جنگ داخلی سومالی
فروپاشی دولت مرکزی سومالی در سال ۱۹۹۱ نشانه زوال زیرساختهای این کشور بود؛ در همان سال، خشکسالی شاخ آفریقا را فرا گرفت.
با محدود بودن منابع کشاورزی و عدم نظارت دولت، جناحهای خشن از مواد غذایی موجود برای کنترل استفاده کردند و محصولات کشاورزی را در مناطق اصلی کشاورزی سوزاندند و باعث شدند بسیاری از سومالیاییها خانههای خود را ترک کرده و آواره شوند.
ناامنی غذایی امروز در سومالی با قحطی بزرگ دیگری که به خشکسالی نسبت داده میشود، ادامه دارد؛ این کشور در سال ۲۰۲۱ بهعنوان گرسنهترین کشور جهان رتبهبندی شد و بیش از ۵۰ درصد از جمعیت ۱۰ میلیونی آن با نوعی ناامنی غذایی مواجه هستند.
تداوم درگیریهای نظامی همچنان دسترسی به مناطق خاصی را قطع کرده و مانع انتقال مواد غذایی و دیگر کالاها از یک نقطه کشور به قسمت دیگر میشود.
قوانین درباره قحطی عمدی و گرسنگی اجباری چه میگویند؟
استفاده از گرسنگی غیرنظامیان بهعنوان یک روش جنگی ازسوی قوانین بینالمللی ممنوع است؛ رویه قانونی، این قاعده را بهعنوان یک هنجار حقوق بینالملل عرفی که هم در درگیریهای مسلحانه بینالمللی و هم در منازعات غیربینالمللی قابل اعمال است، ایجاد میکند.
در قرن بیستم تلاشهای مکرری در قوانین بینالمللی انجام شد تا قحطی تحمیلی به یک جمعیت غیرنظامی را بهعنوان جنایت جنگی معرفی کند؛ کمیسیون مسئولیت که پس از جنگ جهانی اول تاسیس شد، بهطور خاص گرسنگی و قحطی اجباری را بهعنوان نقض قانون و قابل پیگرد قانونی فهرست کرد.
نخستین گام مهمی که در جهت تدوین ممنوعیت گرسنگی بهعنوان یک تاکتیک جنگی برداشته شد، تصویب ۲ پروتکل الحاقی ۱۹۷۷ به کنوانسیونهای ژنو بود که به ترتیب ازسوی ۱۷۴ و ۱۶۹ کشور به تصویب رسیده است؛ کنوانسیونهای ژنو به توافقنامههای بینالمللی که از چهار معاهده و سه پروتکل تشکیل شدهاند که استانداردهای حقوقی بینالمللی را برای رفتار بشردوستانه در هنگام درگیری تعریف میکنند، اشاره دارد.
براساس کنوانسیونها، نهفقط گرسنگی دادن به غیرنظامیان بهعنوان یک روش جنگی ممنوع است، بلکه تخریب اشیاء نیز برای بقای جمعیت غیرنظامی ضروری است.
با وجود اینکه کنوانسیونها از سال ۱۹۷۷ گرسنگی را بهعنوان یک روش جنگی ممنوع کردهاند، شورای امنیت سازمان ملل (UNSC) تنها از سال ۲۰۱۸، زمانی که قطعنامه ۲۴۱۷ را تصویب کرد، ناامنی غذایی مرتبط با جنگ را بهعنوان یک موضوع صلح و امنیت به رسمیت شناخت.
بهطور قابل توجهی، قطعنامه مصوب شورای امنیت هیچ تمایزی بین درگیری مسلحانه بینالمللی (IAC) و درگیری مسلحانه غیربینالمللی (NIAC) قائل نیست، در عوض قطعنامه ۲۴۱۷ تاکید میکند که استفاده از گرسنگی دادن غیرنظامیان بهعنوان یک روش جنگی صرفنظر از طبقهبندی تعارض، ممکن است جنایت جنگی باشد.
در سال ۱۹۹۸، تصویب اساسنامه رم نشاندهنده تلاش بینالمللی بیسابقهای برای بازخواست عاملان جنایات بینالمللی بود؛ اساسنامه دیوان بینالمللی کیفری (ICC) را در لاهه تاسیس کرد که صلاحیت رسیدگی به افراد را برای جنایتهای قساوت جمعی نسلکشی، جنایتهای علیه بشریت، جنایتهای جنگی و تجاوزگری دارد.
در حال حاضر ۱۲۳ کشور عضو اساسنامه رم ICC هستند؛ براساس اساسنامه دیوان بینالمللی کیفری وظیفه دارد که جنایتهای جنگی گرسنگی عمدی را تحت تعقیب قرار دهد و تحقیق کند؛ با وجود این، زمانی که این قانون تصویب شد، ماده ۸ فقط در موضوع یادشده اعمال میشد؛ بنابراین، هنگامی که دیوان بینالمللی کیفری در سال ۲۰۰۲ عملیاتی شد، اکثریت قریب به اتفاق قربانیان قحطی عمدی به دادگاه مراجعه نکردند، زیرا اکثر درگیریهای مسلحانه از زمان جنگ جهانی دوم بهشکل جنگ داخلی، شورش یا دیگر غیرقانونیها بودهاند.
با وجود این ممنوعیتها و تاکیدهای قانونی و حقوقی، استفاده از گرسنگی و قحطی بهعنوان یک سلاح جنگی همچنان ادامه دارد و قربانی میگیرد.
پاسخگوسازی برای استفاده از تاکتیکهای گرسنگی و قحطی
با وجود جرمانگاری گرسنگی و قحطی عمدی در جنگها و درگیریهای نظامی و هزینه انسانی نفرتانگیز آن، هنوز هیچ پیگرد قانونی برای این جنایت در سطح بینالمللی صورت نگرفته است؛ عوامل متعددی وجود دارند که ممکن است در عدم پیگرد قانونی تاکنون نقش داشته باشد.
تغییرهای اعمال شده در قوانین بینالمللی موجود در رابطه با قحطی و گرسنگی اجباری بهویژه در موضوع تمایزی بین درگیری مسلحانه بینالمللی (IAC) و درگیری مسلحانه غیربینالمللی (NIAC)، یکی از عوامل اصلی چالش یادشده هستند.
نقصهای موجود در قوانین ازجمله استفاده عمدی مرتکب این جنایت از گرسنگی برای جنگ، نیز عامل دیگری است؛ کشورهایی که گرفتار درگیری هستند اغلب با انبوهی از عوامل پیچیده که همراه با گرسنگی و قحطی جمعی وجود دارد، مانند ناامنی غذایی، سوءتغذیه و بیماری سروکار دارند؛ از این رو، مشکل درکشده در اثبات عنصر قصد ممکن است این باور را تداوم بخشد که تعقیب قضایی برای گرسنگی بسیار دشوار است.
با در نظر داشتن توضیحات یادشده، این واقعیت که هنوز هیچ تعقیبی علیه عاملان استفاده از گرسنگی اجباری و قحطی عمدی بهعنوان روشی جنگی صورت نگرفته است، عدم اطمینان قانونی را تشدید میکند و عدم تقدم به معنای آن است که خطوط عملی جرم هنوز مشخص نیست.
علاوه بر این، محاکمه جنایتهای جنگی بسیار دشوار است و بنابراین دیوان بینالمللی کیفری ممکن است در آزمایش آبهای کشف نشده بسیار محتاط باشد.
چرا گرسنگی اجباری و قحطی ابزار جنگی میشوند؟
تاریخ نشان میدهد که در موارد متعددی طرفین جنگ از گرسنگی و قحطی بهعنوان ابزار یا شیوه جنگ استفاده کردهاند؛ قحطی نسخه افراطی از استفاده از گرسنگی بهعنوان یک سلاح جنگی است و زمانی اتفاق میافتد که درصد قابل توجهی از جمعیت یک کشور (یا منطقه) قادر به دریافت غذای کافی نیستند.
سازمان ملل سطح گرسنگی را براساس طبقهبندی مرحله یکپارچه امنیت غذایی (IPC) اندازهگیری میکند که مرحله ۵ آن قحطی است؛ مرحله ۵ زمانی اتفاق میافتد که:
-۲۰ درصد از جمعیت از کمبود شدید مواد غذایی رنج میبرند؛
-۳۰ درصد از کودکان زیر پنج سال از سوءتغذیه حاد رنج میبرند؛
-نرخ مرگومیر در یک منطقه ۲ برابر شده است یا از هر ۱۰ هزار نفر ۲ نفر (یا چهار کودک) هر روز جان خود را از دست میدهند.
آیا گرسنگی دادن غیرنظامیان غیرقانونی نیست؟
در سال ۱۹۷۷، ۲ پروتکل به کنوانسیونهای ژنو اضافه شد که استانداردهای انسانی و حقوقی را برای مردم در زمان جنگ تعیین میکرد؛ این پروتکلها بهطور خاص گرسنگی را بهعنوان یک تاکتیک جنگی و همچنین تخریب محصولات کشاورزی، نقاط آبی و دیگر قطعات زیرساختی حیاتی برای زندگی انسان را ممنوع میکنند.
با وجود این، در برخی موارد، این پروتکلها مانند جنگ داخلی کامبوج در اواخر دهه ۱۹۷۰ که طی آن خمرهای سرخ گروههای بشردوستانه مانند یونیسف UNICEF، برنامه جهانی غذا WFP و ... را از تحویل جیره غذایی اضطراری به مناطق کلیدی مسدود کردند، عمدا نادیده گرفته میشود.
در موارد دیگر، قحطی یا گرسنگی ممکن است یک هدف عمدی نباشد، اما همچنان دارای اثر است؛ جنگ داخلی ۱۶ ساله موزامبیک منجر به بروز ۲ قحطی در دهه ۱۹۸۰ شد.
اثبات عامدانه بود تحمیل گرسنگی و قحطی ممکن است؟
اثبات اینکه آیا گرسنگی و قحطی عمدا بهعنوان یک تاکتیک جنگی تنظیم و اجرا شده است یا نه، همیشه آسان نیست، اما از برخی جهات این امر در مهمترین بخش این ارتباط ثانویه است: قحطی چه عمدی باشد چه نباشد، نتیجه نهایی یکسان است:
مردم میمیرند، بهویژه کودکان، افراد مسن و دیگران که به شکل خاص در برابر اثرات گرسنگی آسیبپذیر هستند.
بسیاری از علل گرسنگی و قحطی نیز با درگیری مرتبط است؛ قیمت بالای مواد غذایی اغلب نتیجه تورم و/یا کمبود در یک منطقه است.
بدترین محرومیت غذایی از زمان جنگ جهانی دوم در غزه در جریان است
در حالی که گزارشهای مختلف تاکید دارند که رژیم صهیونیستی طی یک سال گذشته تلاش کرده تا از گرسنگی و قحطی اجباری بهعنوان ابزاری جنگی علیه مردم غزه استفاده کند، بررسیهای دقیق نشان میدهد که سلاحسازی گرسنگی علیه غزه ازسوی رژیم صهیونیستی فراتر از یک سال گذشته در جریان بود و بهصورت آشکار و جدی از محاصره حدود ۲ دهه پیش این منطقه، آغاز شد.
در حال حاضر میلیونها نفر در غزه تحت محاصره، زیر فشار اعمال محدودیت در ارسال کمکهای بشردوستانه، ازسوی رژیم صهیونیستی قرار دارند؛ مردم غزه بهویژه زنان و کودکان در حالی زیر فشار سلاحسازی گرسنگی ازسوی رژیم صهیونیستی هستند که حقوق بینالملل صراحتا حمله، تخریب، حذف یا غیرقابل استفاده کردن داراییهای ضروری برای بقای جمعیت غیرنظامی مانند مواد غذایی، مزارع کشاورزی، محصولات کشاورزی، دام و تاسیسات آب آشامیدنی را ممنوع میکند؛ همه موارد ممنوعشده دقیقا کارهایی هستند که جامعه بینالمللی شاهد انجام آن ازسوی رژیم صهیونیستی طی یک سال گذشته علیه غزه بوده است.
محدودیتهای ورود مواد غذایی به نوار غزه تنها فاجعهای نیست که در حال رخ دادن است؛ کیفیت آب، میوهها و سبزیجات در این منطقه بر اثر جنگ از بین میرود و ۹۰ درصد از جمعیت غزه هیچ شانسی برای امرار معاش ندارند؛ آنها به حرکت از شمال به جنوب و بالعکس در جستوجوی معیشت ادامه میدهند؛ مبارزه آنها برای بقا بیشتر به دلیل زیرساختهای تخریبشده، از جمله بیمارستانهای متعددی که قبلا نجاتدهنده زندگی بودند، با مانع مواجه میشود.
سازمان ملل در درباره استفاده رژیم صهیونیستی از گرسنگی بهعنوان سلاح، اعلام کرد که این امر میتواند مصداق جنایت جنگی باشد؛ قضات دیوان بینالمللی کیفری هم به رژیم صهیونیستی دستور دادهاند که اقدامهای فوری و موثری برای ارائه خدمات اساسی و کمکهای بشردوستانه مورد نیاز فوری اتخاذ کند.
محققان قحطی میگویند که بدترین محرومیت غذایی از زمان جنگ جهانی دوم در غزه در جریان است و این امر طبق قوانین بینالمللی یک جنایت جنگی محسوب میشود.
استفاده رژیم صهیونیستی از گرسنگی بهعنوان روش و ابزاری برای جنگ
مقامهای صهیونیستی از جمله یوآف گالانت، وزیر جنگ، ایتامار بن گویر، وزیر امنیت داخلی و اسرائیل کاتز، وزیر انرژی کابینه بنیامین نتانیاهو، در بیانیههای علنی، هدف خود را از محروم کردن غیرنظامیان غزه از آب و غذا و سوخت اعلام کرده و تاکید کردند که ورود کمکهای بشردوستانه به غزه مشروط به نابودی مقاومت یا دیگر اهدافی است که این رژیم در سر میپروراند؛ این اهداف در رشته عملیات جنایتکارانه ارتش رژیم صهیونیستی نیز خود را نمایان کرده است.
نگاهی به روند تحولات یک سال گذشته شواهد متعددی را برای ادعای استفاده رژیم صهیونیستی از گرسنگی اجباری بهعنوان یک روش جنگی علیه غزه ارائه میکند؛ اقدامی که در نهایت به ارتکاب جنایت جنگی منجر میشود.
رژیم صهیونیستی در چارچوب اجرای استراتژی عامدانه استفاده از گرسنگی بهعنوان ابزاری برای جنگ علیه غزه:
عمدا از تحویل آب، غذا و سوخت جلوگیری میکنند، عمدا مانع کمکهای بشردوستانه میشوند، عمدا چاههای آب و تاسیسات آبرسانی را ویران میکنند، عمدا مناطق کشاورزی را ویران میکنند، عمدا جمعیت غیرنظامی را از اشیایی که برای بقای آنها ضروری است محروم میکنند، ...
این اقدامها در حالی انجام میشود که غزه پیش از آغاز جنگ جاری نیز به مدت ۱۷ سال تحت محاصره زمینی، هوایی و دریایی رژیم صهیونیستی قرار داشت؛ آمارها در آن زمان، پیش از آغاز جنگ در اکتبر گذشته (مهر ۱۴۰۲) نشان میداد که ۱.۲ میلیون نفر از جمعیت ۲.۲ میلیون نفری در غزه با ناامنی حاد غذایی مواجه بوده و بیش از ۸۰ درصد جنعیت نیازمند کمکهای بشردوستانه بودند.
محاصره غزه بهعنوان اقدامی که در چارچوب مجازات دسته جمعی غیرنظامیان قابل بررسی است، یک جنایت جنگی محسوب میشود؛ چراکه رژیم صهیونیستی بهعنوان قدرت اشغالگر غزه براساس کنوانسیون چهارم ژنو، موظف است اطمینان حاصل کند که مردم غیرنظامی مواد غذایی و تجهیزات پزشکی دریافت میکنند.
استفاده عمدی رژیم صهیونیستی از گرسنگی بهعنوان یک ابزار جنگی علیه غزه، پیامدهای انسانی گستردهای را در این منطقه ایجاد کرده است.
در حال حاضر غزه، قحطیزدهترین مکان در سراسر جهان است که براساس اعلام کارشناسان سازمان ملل بیش از ۸۵ درصد جمعیت آن در جهنمی روبهوخامت اوضاع زندگی میکنند.
- بیشتر بخوانید:
- سلاحسازی آب؛ ابزار جدید رژیم صهیونیستی برای تسهیل نسلکشی در غزه
- استفاده رژیم صهیونیستی از قحطی بهعنوان سلاح جنگی
- وضعیت انسانی غزه؛ قحطی و گرسنگی در مرز هشدار
انتهای پیام/