آیین تشییع پیکر محمدعلی بهمنی برگزار شد
خبرگزاری میزان - مراسم تشییع محمدعلی بهمنی شاعر و غزلسرای معاصر کشور صبح امروز یکشنبه ۱۱ شهریورماه ۱۴۰۳ از مقابل تالار وحدت برگزار شد.
در این مراسم مصطفی رحماندوست، یاسر احمدوند، محمدعلی مرآتی، اندیشه فولادوند، حسین علیشاپور، شهره سلطانی، ناصر فیض، سعید میرزایی، محمدرضا سهرابینژاد، سهیل محمودی، حمید نیلی مرتضی امیری اسفندقه، رضا رفیع، ناصر فیض و... حضور داشتند.
شعر بهمنی با مردم عجین بود
بهروز رضوی از صداهای ماندگار کشور و دوست دیرین محمدعلی بهمنی در جایگاه حاضر شد و اظهار کرد: بهمنی مردمدار و مردم دوست بود. بهمنی همواره با مردم بود از مردم گفت و شعر او با مردم عجین بود.
محمد علی بهمنی عاشق ایران بود
در ادامه این مراسم محمد سلمانی شاعر و دیگر دوست محمدعلی بهمنی اظهار داشت: در طول سالهای رفاقت با او بسیار از او آموختم.
وی افزود: آنچه از او آموختم مهربانی بود. این در حالی است که در عمل بسان او هرگز نتوانستم مهربانی کنم او در عمل هم مهربان بود.
سلمانی با بیان اینکه بهمنی به هر کسی با هر میزان سواد و جایگاهی اجازه ورود و هم صحبتی میداد، افزود: او در آشتی دادن غزل و ترانه به هیچ دیواری اعتقاد نداشت. او سعی نداشت خود را به قالب خاصی از شعر منحصر کند و غزل تنها دستکارش نبود شعر نیمایی میگفت ترانه میسرود و...
وی در خاتمه اظهاراتش افزود: بهمنی به سرزمینش ایران تعلق داشت و عاشق کشورش بود.
در روح و جان پدر بدی رنگی نداشت
همچنین در این مراسم غزل دختر محمدعلی بهمنی با قرائت متنی ایراد سخن کرد. در بخشی از این متن آمده است:
دلخوشم با غزلی تازه، همینم کافی است». بهمنی از جوانی و نوجوانی شاعر بود و شعرهایش مورد توجه اهل ادب بود. بهمنی از پدیدههایی در شعر بود که لحظهای از مردم جدا نبود. همواره با مردم بود، همیشه از مردم گفت و در کنار مردم بود، بهمنی از زبان حال مردم گفت. از آنجایی که از مردم مایه میگرفت و حس و حالش را مدیون مردم بود، از یادها نخواهد رفت و در ذهن تاریخی مردم باقی خواهد ماندما که با او زیستهایم دیدهایم که او همه شعرهایش را زیسته هرچه نوشت از انسانیت، مهربانی و عشق بود.
همیشه ساده و صادق بود و هشتاد و دو سال با ندای کودک درونش زیست. سخاوتمندانه در حمایت، تعریف و تمجید نسل جوان شعر که بعدها خود از نامداران شعر و توانمندان شدند اهتمام بسته بود و هیچ گاه تاکید میکنم هیچ گاه جز با زبان محبت از آنان و با آنان سخن نگفت.
پدر راهنما، پناه عاطفی و تجربه نسلهای جوان و بعد از خودش بود. دلش دریا خودش دریا بود. عاشق و شیفته خالصانه ایران بود. میخواست و میتوانست و توانست که برای شعر و فرهنگ ایران زمین موثر باشد. میراث او برای ما ده نبود، هزاران شعر و ترانهای از جان برآمده است که بر جان مردمی که عاشقانه دوستدارش بودند رفتارش بودند نشسته است.
گاهی که نه تا همیشه دلمان برایش تنگ میشود.
خوشحالیم تا شعر هست و عشق مردم ایران زمین ما زنده است، یاد و اشعار محمدعلی بهمنی نیز زنده است. در روح و جان پدر بدی رنگی نداشت، اما اگر کسی به هر نحوی از پدر رنجیده است، بر ما ببخشاید؛ و نهایتا چه افتخار بزرگی است؛ فرزند محمدعلی بهمنی بودن و سی و هفت سال از او آموختن، عاشقانه زیستن و آموختن.
سپس پیکر محمدعلی بهمنی روی شانههای دوستدارانش تشییع شد. نامش نیک و یادش گرامی باد.
انتهای پیام/