صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

حوادث- انتظامی و آسیب‌های اجتماعی

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

پایان توهم فتح تهران در تنگه مرصاد

۰۵ مرداد ۱۴۰۳ - ۰۸:۳۰:۰۱
کد خبر: ۴۷۸۴۸۸۰
دسته بندی‌: سیاست ، دفاعی و مقاومت
شهید صیاد شیرازی در خاطرات خود وضعیت منافقین پس از عملیات مرصاد را اینگونه توصیف کرده است: عملیات که تمام شد، در جاده کرمانشاه - اسلام‌آباد غرب هزاران کشته از آنان به‌جا مانده بود، اجساد پسران و دخترانی که با ملت خود بسیار ناجوانمردانه رفتار کرده بودند. کسانی که روز تنهایی میهن به یاری اردوی خصم شتافته بودند.

خبرگزاری میزان - یک‌سال پس از حضور رسمی گروهک تروریستی منافقین در عراق، مسعود رجوی سرکرده این گروهک خبر از تأسیس «ارتش آزادی‌بخش ملی» داد و با اتکا به همین ارتش و کمک‌های صدام، عملیات فروغ جاویدان را آغاز کرد.

همزمان با آغاز این عملیات در ساعت ۶ بامداد روز دوشنبه ۳ مرداد ۱۳۶۷ یگان‌های «ارتش آزادی‌بخش» پس از اجرای مراسم صبحگاه در قرارگاه مرکزی اشرف به طرف مرز خسروی حرکت کردند.

به نوشته رئیس اطلاعات نظامی رژیم صدام در این عملیات جنگنده‌های میگ ۲۳ و میراژ F۱، پوشش هوایی منطقه و مواجهه با نیروی هوایی ایران را برعهده گرفتند، همچنین نیروی هوایی بعث عراق چند روز قبل از شروع عملیات بار‌ها محل تجمع نیرو‌های ارتش و سپاه در اطراف کرند و اسلام‌آباد را بمباران کرد.

نیرو‌های منافقین در این عملیات حدود ۳۰ تیپ با مجموع ۵ تا ۷ هزار نفر بود که توانستند ساعت ۱۶ روز عملیات از مرز خسروی عبور کرده وارد خاک ایران شوند.

منافقین پس از گذر از کرند حوالی ساعت ۲۱ شب به اسلام‌آباد رسیدند و دست به جنایت هولناکی زدند، این گروهک تروریستی شمار قابل توجهی از پاسداران، بسیجیان و جهادگران که برخی از آن‌ها در بیمارستان بستری بودند را تیرباران و حتی سر بریدند.

در ادامه منافقین که حرکت خود را به طرف کرمانشاه آغاز کرده بودند در ۳۰ کیلومتری این شهر در گردنه چهارزبر که بعد‌ها به تنگه مرصاد معروف شد زمین‌گیر شدند، غروب چهارشنبه ۵ مرداد ۶۷ درگیری‌ها در تنگه چهارزبر با عقب‌نشینی منافقین کاهش یافت و نفرات متجاوز متحمل خسارت‌های سنگینی شدند.

در این عملیات قرار بود از لحظه حرکت یگان‌های منافقین تا رسیدن آن‌ها به تهران، مسیر با سرعت حدود ۷۰ کیلومتر در ساعت طی شود تا آن‌ها ۴۸ ساعت بعد در میدان آزادی تهران جشن و پایکوبی به راه بیاندازند اما شدت حملات نیرو‌های سپاه و ارتش، به ویژه هوانیروز که فرماندهی آن را سپهبد شهید علی صیاد شیرازی بر عهده‌ داشت حتی فرصت عقب‌نشینی و فرار به طرف مرز عراق را به منافقین نداد و اطراف جاده، حد فاصل تنگه چهارزبر تا اسلام‌آباد، مملو از خودروها، جنگ‌افزار‌ها و اجساد سوخته این متجاوزان تروریست شد.

در عملیات مرصاد بیش‌از ۱۲۰ دستگاه تانک، ۴۰۰ دستگاه نفربر، ۲۴۰ قبضه خمپاره‌انداز ۶۰ و ۸۰ میلیمتری و ۳۰ عراده توپ ۱۰۶ میلیمتری دشمن منهدم شدند. همچنین بیش از ۲۰ تیپ مشترک منافقین و ارتش عراق متلاشی شد و تعداد کشته و زخمی‌های دشمن از مرز چهار هزار و ۸۰۰ تن گذشت و بیش از ۳۰ نفر از حدود ۵۰ نفر اعضای مرکزی گروهک که در صحنه عملیات حضور داشتند در درگیری‌ها به هلاکت رسیدند.

همچنین نزدیک به هزار قبضه آر. پی. جی هفت، ۷۰۰ قبضه تیربار و کلاشینکوف، ده‌ها دستگاه خودرو، ده‌ها دستگاه تانک و نفربر، تعدادی تجهیزات پیشترفته الکترونیکی و مخابراتی و مقادیری اسناد درون گروهی منافقین به دست رزمندگان ایران افتاد.

شهید علی صیاد شیرازی، فرمانده عملیات مرصاد خاطرات خود از این عملیات مرصاد این‌چنین روایت کرده است: «شبانه خودم را با یک فروند هواپیمای فالکون به کرمانشاه رساندم و صحنه پیشروی دشمن را از نزدیک مشاهده کردم و متوجه اوضاع شدم. چنان جو پریشانی و اضطراب در مردم ایجاد شده بود که سراسیمه از خانه بیرون آمده بودند. از طرفی جاده کرمانشاه به بیستون از خودرو‌هایی که در انتظار جابه‌جایی بودند، مملو بود و ترافیک سنگینی ایجاد شده بود. بر این اساس با یک فروند هلی‌کوپتر از فرودگاه به سمت یکی از قرارگاه‌های تاکتیکی سپاه پاسداران مستقر در طاق‌بستان حرکت کردیم. نیمه‌شب چهارم تیرماه بود و تا ساعت یک‌ونیم نتوانستیم ماهیت دشمن را به دست آوریم که چه کسی است که همین‌طور در حال پیشروی است. ساعت پنج به پایگاه رفتم. همه را آماده و مهیا برای توجیه دیدم. پس از توجیه خلبانان تأکید کردم وضعیت خیلی اضطراری است. چاره‌ای نداریم هلی‌کوپتر‌های کبری باید آماده باشند. یک تیم آتش آماده شد ابتدا خودم با یک هلی‌کوپتر ۲۱۴ برای شناسایی دقیق و هماهنگی به سمت مواضع حرکت کردم و به‌این‌ترتیب اولین عملیات را علیه نیرو‌های مهاجم و منافق آغاز کردیم. صبح روز پنج مرداد عملیات با رمز یا علی (ع) آغاز شد. در تنگه چهارزبر چنان جهنمی برای یاران صدام برپا شد که زمانی برای پشیمانی نمانده بود. جاده به‌زودی انباشته از ادوات سوخته شد. هم‌زمان با عملیات هوانیروز علاوه‌بر گروه‌های مردمی، تعدادی از لشکر‌های سپاه نیز که از جنوب به غرب آمده بودند، وارد عملیات شدند. راه از هر سو به روی بازماندگان کاروان بسته شده بود و آنان به‌سختی می‌توانستند به عقب برگردند. بعضی از آن‌ها به روستا‌ها پناه بردند و بعضی‌هایشان با خوردن قرص سیانور به زندگی خود خاتمه داده بودند. عملیات که تمام شد، در جاده کرمانشاه - اسلام‌آباد غرب هزاران کشته از آنان به‌جا مانده بود، اجساد پسران و دخترانی که با ملت خود بسیار ناجوانمردانه رفتار کرده بودند. کسانی که روز تنهایی میهن به یاری اردوی خصم شتافته بودند. حالا من از این عملیات نتیجه می‌گیرم که چقدر خداوند متعال ما را و رزمندگان اسلام و انقلاب را دوست دارد که در هر زمان طوری مقدر می‌کند که بسیاری از مشکلات ما باید با حالت سرافرازانه حل شود.»

اکرامی، یکی از اعضای سابق منافقین در توصیف این شکست در خاطرات خود نوشت: هرج و مرج عجیبی به‌وجود آمده بود؛ فرماندهان خشکشان زده و هیچ کنترلی روی نیرو‌ها نداشتند. آن‌ها هم درحقیقت درگیر این مسئله بودند که چقدرساده‌لوحانه به دام نقشه‌های رجوی افتاده‌اند. خودرو‌ها یک به یک در آستانه ورود به دهانه تنگه مورد اصابت موشک و راکت‌ها قرار می‌گرفتند و با کلیه نفرات به هوا می‌رفتند. در اطراف تنگه اجساد پراکنده بودند و بعضاً خودرو‌ها به هنگام عقب‌نشینی از روی اجساد عبور می‌کردند. در نزدیکی تنگه در زیر پل، اجساد روی هم انباشته شده بود و مابقی نفرات بهت زده و سرگردان بدنبال پیدا کردن سنگر و جان‌پناهی بودند. فروغ جاویدان رجوی به یک تراژدی بزرگ تبدیل شده بود. نیرو‌های سردرگم در بیابان‌های اطراف در زیر شلیک سهمگین نیروی مقابل بدنبال راهی برای خروج ازاین جهنم آتش بودند. ارتش آزادی بخش رجوی کاملاً ازهم پاشیده بود. خیلی از نیرو‌ها مسیر بازگشت را نمی‌دانستند. نیرو‌های جدیدالورودی که شب‌های آخر قبل از شروع عملیات آمده بودند مات ومبهوت خشکشان زده بود. نیرو‌ها یک به یک سلاح را به گوشه‌ای می‌انداختند وهرکس به فکر نجات جان خود بود. خیل مجروحان که درگوشه‌ای افتاده و قادر به حرکت نبودند و با ناامیدی و حسرت به هم‌رزمان خود می‌نگریستند که از کنار آن می‌گذرند و قادر به انجام هیچ کاری برای نجات آن‌ها از این جهنم نیستند. تعداد زیادی مجروح که بعضاٌ دست و پا‌های خود را از دست داده از درد به خود می‌پیچیدند، به حال خود رها شده بودند.

انتهای پیام/



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *