روزی روزگاری وقتی بود نبود پسته در سفره شب یلدا فرقی نداشت
به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی ، اگر روزی روزگاری حکایت شب یلدا پر بود از خوشی و خندههای بچهها و سر و صدای بزرگ ترها، در کنارش هم به قدر وسع دانههای دان کردهی انار و تنقلاتی که بود ونبود پسته اش فرقی به حال آدمها نداشت.
این روزها شب یلدا حکایت دردناکیست از مصرف گرایی که سال به سال بر منوی شب یلدایی اش افزوده میشود.
چند روز پیش که در میدان ولیعصر قدم میزدم به لیوانهای یک بار مصرف و ظرفهایی برخوردم که آدمها را وسوسه میکرد که بخرند. شاید پک یلدایشان لاکچریتر شود. فقط ظرف وظروف نیست هر کس به سهم خود درحال رقابت برای گرفتن سهم بازار است.
یکی منوی اجیلش را با تزئین گرانتر میکند. دیگری برای رستوران وکافه اش برنامهی شب یلدا میچیند. وطلا فروش هم که انارهای طلایی اش را آماده ساخته است برای هدیههای شب چلهای. کوکیهای ۱۰ تومانی هم حکایت دردناک شیرینیهای لاکچری این روزهاست.
حرف عروس شد. از دوستانم راجع شب چله میپرسم از اینکه در اطرافیانشان آیا کسی را دارند که شب چلهای ببرند. یکی از دوستانم از خریدهای برادرش میگوید. خریدهایی که برایشان هشت میلیون آب خورده وبا آب تاپ از هندوانهی شصت تومانی تعریف میکند. از باقی دوستان که شنونده هستند میپرسم که اگر برایشان شب چلهای نبرند ناراحت میشوند و همگی تقریبا بله میگویند.
از یکی از آقایان که دو سال است ازدواج کرده راجع شب یلدا و بردن هدیههای یلدایی میپرسم. باخنده میگوید که شاید تمام خرجش ۵۰ تومان هم نشده. کمی اجیل کمی میوه وتمام.
میگویم خانمتان ناراحت نشد و او پاسخ میدهد نه. هستند کسانی که این رسم ورسومها ارزش ندارد. همان جا دوست دیگری که شنونده است میگوید برای من مهم نیست واین رسمها مسخره است.
بدون هیچ قضاوتی با خودم متاملانه بررسی میکنم که آن هشت ملیونی که این روزها از جیب داماد به اسم شب چلهای برای اجیل ومیوه و... میرود جایگزین بهتری برای زوجین ندارد؟ اینکه مثلا به جای هشت ملیون لاکچری بازی بروی سفر یا حتی در مسیر زندگی مشترک خرج شود.
اینها تاملاتیست که لازم است گاهی همهی ما باخودمان بکنیم. البته در این میان میشود با قاعده همان رسم ورسومها را داشت. قاعدهای که درونش چشم و هم چشمیها مطرح نیست.