"روسیه" امیدوار به تغییر فرایندهای سیاسی در اروپا
به گزارش گروه بین الملل ، مقام های روسیه امیدوارند که با تحولاتی که در قاره سبز بوجود می آید، شرایط برای بهبودی روابط روسیه با کشورهای اروپایی فراهم شود هر چند رویدادهایی که در برخی کشورهای اروپایی ازجمله آلمان رخ می دهد جای امیدواری چندانی را برای روس ها باقی نمی گذارد.
تحولات اروپا همواره برای روسیه اهمیت فراوان داشته است و این اهمیت در مرحله نخست به دلیل ماهیت راهبردی روابط این کشور با اتحادیه اروپا و بسیاری از کشورهای این قاره است.
اروپای غربی شریک تجاری نخست روسیه است و حجم مبادلات بازرگانی این کشور با کشورهای اروپایی غربی در برخی سال ها تا 250 میلیارد یورو و حتی بیشتر از این هم رسیده است.
روسیه یک چهارم نفت و گاز اروپا را تامین می کند و در واقع تامین کننده عمده انرژی اروپا است.
کشورهای اروپایی بویژه آلمان نیز بخشی از کالاهای ساخته شده با فناوری های پیشرفته ازجمله ماشین آلات روسیه را تامین می کنند و در بخش های مهمی همچون هوافضا و خودروسازی با این کشور همکاری نزدیک دارند.
اما پس از اعمال تحریم های غرب در سال 2014 میلادی علیه روسیه، ساختار همکاری های مسکو و کشورهای اروپایی دستخوش افت شدید شد.
این تحریم ها که به دلیل الحاق شبه جزیره کریمه به روسیه از سوی غرب تحمیل شد، همکاری روسیه با کشورهای اروپایی در موضوعات و مباحث مهمی همچون نفت و گاز، انرژی هسته ای، خودروسازی و محصولات کشاورزی را تحت تاثیر قرار داد.
امروز بر اثر تحریم های آمریکا و کشورهای اروپایی، روسیه و کشورهای اروپای غربی سالانه فرصت برای صادرات کالا به ارزش دهها میلیارد دلار را از دست می دهند.
مقام های روس بارها اعلام کرده اند که تحریم های غرب علیه روسیه به زیان کشورهای اروپایی است و آمریکا از آن بهره می برد.
سرگئی لاوروف وزیر امور خارجه روسیه چندی پیش اعلام کرد که جالب توجه است حجم مبادلات بازرگانی روسیه و آمریکا بر اثر تحریم ها کاهش نیافته و دو کشور سالانه حدود 28-30 میلیارد دلار مبادلات بازرگانی دارند.
وی خاطرنشان کرد: اما مبادلات بازرگانی با کشورهای اروپایی دستخوش افت شده و تحریم ها بر همکاری های مسکو با این کشورها تاثیر منفی گذاشته است.
برای بررسی مواضع یا امیدهای روسیه در خصوص تغییرات در اروپا و کشورهای مطرح اروپای غربی همچون آلمان، انگلیس و فرانسه، نگاهی گذرا به شرایط این کشورها و رویکرد سیاست مداران آنان به نحوه همکاری و تعامل با روسیه پرداخته ایم.
فرآیندهای سیاسی اروپا بویژه خروج انگلیس از اتحادیه اروپا موسوم به برگزیت، روسیه را برای پایان تحریم ها امیدوار کرده است.
انگلیس در بین کشورهای اروپایی بیشترین ضدیت را با روسیه دارد که بسیاری معتقدند این اختلاف و دشمنی میان دو کشور از آغاز بازی بزرگ و با وجود پایان آن، تا امروز ادامه یافته است.
در دو سال اخیر روسیه انگلیس را متهم به دخالت در امور داخلی سوریه و جو سازی رسانه ای علیه دولت سوریه در جهان (با راه اندازی گروهی با عنوان کلاه سفیدها) کرده است و در مقابل دولت انگلیس نیز روسیه را به حمله شیمیایی در داخل خاک خود متهم کرده است.
روابط مسکو و لندن بویژه در 10 ماه گذشته برسر موضوع مسمومیت سرگئی اسکریپال جاسوس سابق روس و دخترش در سالزبری به پایین ترین سطح ممکن رسیده است و خشم دولت ترزا می که تحت شدیدترین فشارهای داخلی برای یافتن راهی برای جدا شدن از اتحادیه اروپاست را برانگیخته است.
چندی پیش دیپلمات های انگلیسی موفق شدند سران حدود 30 کشور غربی را مجاب کنند که حدود 150 دیپلمات روس را در حمایت از انگلیس از کشورشان اخراج کنند موضوعی که واکنش سرگئی لاوروف را در پی داشت و او گفت حاضر است به احترام دیپلمات های انگلیسی کلاه خود را از سرش بردارد چرا که آنها بدون مدرک توانسته اند دیگران را مجاب به انجام چنین کاری کنند.
بنابراین می توان نتیجه گرفت که در حال حاضر انگلیس در واقع لکوموتیو قطار سیاست های خصمانه اروپا علیه روسیه است و در بسیاری موارد نقش مجری سیاست های ضدروسی در جهان را بازی می کند.
شاید به همین دلیل است که برخی تحلیلگران معتقدند روس ها امیدوارند که با خروج انگلیس از اتحادیه اروپا از هجمه ضدروسی دربین کشورهای اروپایی کاسته شود و دودستگی در بین کشورهای اروپایی درباره حفظ یا لغو تحریم ها تشدید شود.
مقام های روس به دقت اوضاع سیاسی انگلیس و مشکلات ترزا می نخست وزیر محافظه کار آن بویژه در پارلمان زیر نظر دارند و هر حمله انگلیس به روسیه را، فرافکنی تیم ترزا می برای کاستن از فشار داخلی بر دولت قلمداد می کنند.
سیاست های ترزا می در داخل نیز از سوی جرمی کوربین رهبر حزب کارگر که معتقد به بهبود روابط با روسیه است به چالش کشیده شده است.
روسیه امید چندانی به تغییر سیاست در آلمان و بهبودی روابط دو کشور ندارد چرا که آلمان در بین کشورهای اروپایی بیشترین همکاری با روسیه را دارد و حجم مبادلات بازرگانی دو کشور در سال های اخیر تا 60 میلیارد یورو نیز رسیده است اما تحریم های ضدروسی بر همکاری های اقتصادی و سرمایه گذاری آلمان در اقتصاد روسیه تاثیر منفی گذاشته است.
دولت آنگلا مرکل از مدافعان اصلی دولت غرب گرای اوکراین است و مرکل اعلام کرده که تحریم ها علیه روسیه تا زمانی که این کشور موافقت نامه مینسک برای حل بحران اوکراین را اجرا نکند باقی خواهد ماند.
در همین حال آلمان از احداث خط لوله گاز جریان شمالی 2 (در اروپا معروف به نورداستریم 2) از روسیه به شمال این کشور حمایت می کند.
برلین این طرح بزرگ را به رغم اعتراض و مخالفت های گسترده آمریکا و برخی متحدانش در اروپا اجرا و در چارچوب این طرح با شرکت گازپروم همکاری دارد.
خط لوله جریان شمالی-2 برای انتقال سالانه 55 میلیارد متر مکعب گاز روسیه از طریق دریای بالتیک به آلمان برنامه ریزی شده که بخشی از برنامه شرکت روسی گازپروم برای رهایی از اتکا به مسیر کنونی اوکراین برای گاز رسانی به اروپا است.
فاز نخست این خط لوله به آلمان که 1222 کیلومتر است، سال 2011 به بهره برداری رسید و سالانه بیش از 20 میلیارد مترمکعب گاز روسیه را به این کشور اروپایی منتقل می کند.
هزینه ساخت مرحله دوم این خط لوله حدود هفت میلیارد و 400 میلیون یورو برآورد شده است که گازپروم و چند شرکت اروپایی دیگر اعتبار مالی آن را تامین می کنند.
در اینجا باید به این واقعیت توجه داشت که 'انه گریت کرامپ کارنباور' رهبر جدید حزب دمکرات مسیحی آلمان در اظهاراتی ضدروسی شرایطی را برای ادامه همکاری با روسیه تعیین کرده است.
وی خاطرنشان کرده است که روسیه باید رفتار خود را ازجمله در مساله اوکراین تغییر دهد و در سیاست های خصمانه تجدیدنظر کند.
چنین بنظر می رسد که روسیه پس از پایان دوره صدر اعظمی مرکل نیز با مشکلاتی در روابط با این کشور مواجه خواهد شد.
روسیه از ابتدای اعتراضات پاریس که به اعتراضات جلیقه زردها معروف شده است اعلام کرد که آن را مساله داخلی فرانسه می داند.
در مساله اعتراضات پاریس باید به این واقعیت توجه داشت که همزمان با اعلام برخی مواضع مستقل از سوی امانوئل مکرون ازجمله تاکید بر ایجاد ارتش مستقل اتحادیه اروپا که خوشایند آمریکا نبود و موجودیت ناتو را زیر سوال می برد، آغاز شد.
روسیه از ایجاد ارتش مستقل اروپایی استقبال کرده بود و در واقع مقام های روس از هر طرحی که موجب جدایی و ایجاد فاصله بین اروپا و آمریکا باشد حمایت می کنند.
علت این امر نیز تضعیف فشارها بر روسیه بر اثر چنین جدایی است که به کرملین فرصت می دهد با دست بازتری سیاست های خود را در میدان اروپا به اجرا درآورد.
اعتراضات در فرانسه 17 نوامبر (26 آبان) در مخالفت با افزایش مالیات سوخت آغاز شد، اما به نافرمانی علیه استانداردهای زندگی و بی تفاوتی مکرون نسبت به مشکلات مردم عادی تبدیل شد موضوعی که همچنان با وجود عقب نشینی رئیس جمهوری فرانسه فروکش نکرده است و معترضان خواستار تغییر دولت هستند.
سیاستمداران روس در این شرایط اوضاع فرانسه را به دقت زیرنظر دارند و منتظرند تا ببینند عاقبت اعتراضات به کجا می انجامد و دولت مکرون چه سیاستی را پس از آن در پیش می گیرد.
در نهایت می توان گفت شرایط جدید در اروپا به گونه ای است که هر قدر هم که سیاست ها در کشورهای اروپایی تغییر کرده و به نفع روسیه شود، روابط گذشته روسیه و اتحادیه اروپا احیا نخواهد شد.