آیا جهان وارد دوره پساحقوق بشر شده است؟
خبرگزاری میزان - اگرچه موضوع همپوشانی چالشهای حقوق بشری و حقوق بینالملل برای سیستمهای حقوقی بینالمللی یک خبر قدیمی محسوب میشود، اما تشدید این روند در سالهای اخیر نگرانیهای جدی را درباره ورود جهان به دوره پساحقوق بشری ایجاد کرده است؛ نگرانی که با نگاهی به تحولات حقوق بشری خود را بیشتر نمایان میکند.
در دهههای اخیر چالشهای حقوق بشری مهمی از درگیریهای مسلحانه تا نسلکشیهای مکرر، از تحریمهای مرگبار تا سیاستهای مهاجرکُش مردم سراسر جهان را تحت تاثیر قرار دادند و میدهند و از این رهگذر قوانین، نهادها و سازوکارهای حقوق بینالمللی و حقوق بشری را جهت حفظ اعتبار و توانایی خود به مبارزه طلبیدهاند.
مدعیان غربی حقوق بشر به بهانه تعهد به حقوق و قوانین بینالملل حاکمیت دیگر کشورها را مورد تعرض قرار داده و حقوق بشری مردمان کشورهای هدف را نقض میکنند؛ توجیههای مورد استفاده در این روند مداخله بشردوستانه است که در چارچوب ابزارسازی مفاهیم و اصول حقوق بشری رخ میدهد.
سازمانها و سازوکارهای حقوق بشری بینالمللی مانند شورای حقوق بشر سازمان ملل به حدی به محل جولان ناقضان حقوق بشر تبدیل شدهاند که عملا دیگر کارآیی در زمینه مسئولیت تعریف شده خود نداشته و به تریبونی جهت اظهارنظرهای خصمانه و مغرضانه با دستاویز قرار دادن بهانههای حقوق بشری تبدیل شدهاند.
هنجارهای حقوق بشری به دلایل متعددی مانند روند روزافزون چالشهای حقوق بشری، ادامهدار شدن آنها، نادیده گرفته شدن، ... تضعیف شدهاند و بسیاری از کشورها، عمدتا کشورهای غربی اصلیترین و مهمترین حقوق بشری را نقض میکنند.
کشورهای غربی در سالهای اخیر به شکل گستردهتری تلاش کردهاند تا حقوق بشر را به موضوعی در قالب تعهداتی در خارج از مرزهای خود تنزل دهند؛ نادیده گرفتن موضوعهای حقوق بشری درون مرزها و اهرمسازی حقوق بشر برای اعمال فشار بر کشورهای مستقل به بهانه نقض حقوق بشر یکی از مصادیق مهم استانداردهای دوگانه حقوق بشری است.
بیتوجهی به بدترین بحرانهای حقوق بشری و تلاش برای فرار از بار مسئولیت با ادعاهای سیاسی جهت دست یافتن به منافع نامشروع سبب ادامه یافتن بحرانهای حقوق بشری شده است؛ از مهمترین بحرانهایی که تحت تاثیر این رویکرد بسیار مرگبار شده و حتی بیاعتباری سازمانهای بین المللی را در پی داشته بحران غزه است.
جنگ ۲۰۰ روزه رژیم صهیونیستی علیه غزه با بیش از ۳۴ هزار قربانی و حدود ۸۰ هزار مجروح در حالی ادامه دارد که جهان پیشتر در جلوگیری از کشتار جمعی در مناطقی مانند روآندا و بوسنی در دهه ۱۹۹۰ ناکام مانده بود.
سیاستهای ضد مهاجرتی تحت تاثیر منافع ژئوپلتیکی و سیاسی و بدون در نظر داشتن حقوق بشری آسیبپذیرترین افراد، تصویب و اجرا میشوند.
هوش مصنوعی نه فقط به نابرابریهای حقوق بشری دامن میزند، بلکه خود تبدیل به عاملی برای نقض حقوق بشری شده است.
پوپولیسم راستگرا نیز آسیبهای مهمی بر پیکره پر از زخمهای ناسور حقوق بشر در جهان زده است؛ این رویکرد و مکتب نه تنها هنجارها و اصول حقوق بشری را به هیچ میگیرد، بلکه فرصتی را برای دولتها ایجاد میکند تا به بهانههای مختلف تعهدات خود در چارچوب معاهدههای جهانی را نادیده بگیرند.
اگر دوره و عصر حقوق بشر را زمانی بدانیم که در آن خطوط تاریخی مشخص بود، اکنون در جهانی زندگی میکنیم که این خطوط کاملا محو شدهاند؛ آزادی بیان نادیده گرفته میشود، جنایت جنگی و نسلکشی، دفاع از خود توصیف میشود، سازمانها و سازوکارهای بینالمللی در محاصره کشورهای غربی قرار گرفتهاند، خروج از سازمانها و سازوکارهای بینالمللی و منطقهای حقوق بشری و تهدید به این اقدام به شیوهای برای دست یافتن به اهداف نامشروع تبدیل شده است، ...
در جهان پساحقوق بشر، هنجارها و نهادهای جهانی حقوق بشری همچنان وجود خواهند داشت، اما بیاثر بودن آنها به حدی فزاینده است که عملا سبب حذف آنها از معادلات و معاملات بینالمللی جهت حلوفصل بحرانها و چالشهای حقوق بشری میشود.
با در نظر داشتن این واقعیتها، اکنون میتوان که بخشهایی از جهان مدتها است که عملا وارد دوران پساحقوق بشر شدهاند و ساکنان آنها زیر سایه استانداردهای دوگانه و اصول ناکارآمد و سیاستزدگیها، از هیچ حق بشری قائل برخوردار نیستند؛ پیشبینی میشود در غیاب فعالیت کارآمد سازمانها، هنجارها و سازوکارهای بینالمللی بهزودی شاهد ورود سراسر جهان به چنین دوره هولناکی باشیم.
انتهای پیام/