صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

حوادث- انتظامی و آسیب‌های اجتماعی

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

ناتو و ۷۵ سال دستور کار جنگ‌افروزی در جهان

۰۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۱۳:۴۵:۱۹
کد خبر: ۴۷۶۹۰۱۶
دسته بندی‌: حقوق بشر ، عمومی
ناتو دستور کاری را که امروز دنبال می‌کند و جنگ‌افروزی‌های این سازمان، بسیار متناقض با هدفی است که برای آن تاسیس شده است.

خبرگزاری میزان - گفتمان غرب درباره شرایط ایجاد سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) در ۷۵ سال پیش، به دشواری قانع کننده است.

با این حال، این گفتمان بیش از حد ساده شده باید مورد بررسی قرار گیرد تا انحطاط کنونی ناتو فراتر از سیاست‌های خودخواهانه اعضای آن آشکار شود.

صفحه ثبت تاریخ وزارت خارجه آمریکا از ایجاد ناتو، به زبانی مناسب برای کتاب تاریخ دبیرستان این کشور صحبت می‌کند.

در این بیانیه آمده است: بعد از ویرانی جنگ جهانی دوم، کشور‌های اروپایی برای بازسازی اقتصاد و تضمین امنیت خود تلاش کردند، که آمریکا را مجبور به اقدام کرد.

این منطق معمول دکترین اولیه ناتو است و می‌توان آن از بسیاری از اظهارات کشور‌های غربی که این سازمان را تأسیس کردند و همچنان بر آن تسلط دارند، استخراج کرد.

این زبان بین یک گفتمان دوستانه -به عنوان مثال، اشاره هری ترومن به ناتو به عنوان یک اقدام همسایه- و یک گفتمان تهدیدآمیز، همچنین زبان سخت ترومن در برابر «کسانی که ممکن است ایده جنایت‌کارانه توسل به جنگ را تقویت کنند» در نوسان است.

واقعیت ناتو بسیار متفاوت است

در واقع، آمریکا پس از جنگ جهانی دوم از نظر نظامی و اقتصادی بسیار قوی‌تر ظاهر شد؛ این امر در طرح مارشال، یک «طرح بازیابی اقتصادی» منعکس شد که یک اقدام استراتژیک بود نه یک اقدام خیریه.

این اقدام، بهبود اقتصادی کشور‌های منتخبی را مهندسی کرد که قرار بود برای دهه‌های آینده متحدان جهانی آمریکا باشند.

پس از تأسیس ناتو، لستر پیرسون، وزیر خارجه وقت کانادا، از «جامعه» ناتو به عنوان بخشی از «جامعه جهانی» یاد کرد و قدرت اولی را به «حفظ صلح» برای دومی مرتبط کرد.

هر چقدر هم که چنین زبانی بی‌ضرر به نظر برسد، رابطه‌ای پدرانه بین ناتو تحت سلطه آمریکا و بقیه جهان ایجاد کرد؛ بنابراین، به اعضای قدرتمند این سازمان اجازه داد تا به نمایندگی از بقیه جهان –و اغلب خارج از چتر سازمان ملل– مفاهیمی مانند «صلح»، «امنیت»، «تهدید» و در نهایت «تروریسم» را تعریف کنند.

یک مورد بارز این است که اولین درگیری بزرگی که از سوی ناتو آغاز شد، تهدیدات خارجی علیه اروپا یا سرزمین‌های آمریکا را هدف قرار نداد، بلکه هزاران مایل دورتر، در شبه‌جزیره کره رخ داد.

گفتمان سیاسی غرب قصد داشت جنگ داخلی در این شبه‌جزیره، قبل از مداخله ناتو را نمونه‌ای از «تجاوز کمونیستی» بداند. ظاهرا این «تجاوز» دوستان ناتو را وادار به واکنش کرد. نیازی به گفتن نیست که جنگ کره (۱۹۵۰-۱۹۵۳) یک جنگ ویرانگر بود.

۷۵ سال از آن زمان، سستی این استدلال ثابت شد؛ شوروی سابق مدت‌هاست که از هم پاشیده و کره شمالی به شدت در حال مبارزه برای خروج از انزوای خود بوده است، با این حال، وضعیت نابسامان بدون جنگ، بدون صلح به قوت خود باقی است. در هر زمان ممکن است به یک جنگ آشکار تبدیل شود.

بهانه‌ای برای حضور آمریکا در منطقه

با این حال، آنچه که جنگ به دست آورده، چیزی کاملا متفاوت است؛ وضعیت دائمی نبود صلح، توجیهی برای حضور نظامی دائمی آمریکا در منطقه فراهم می‌کند.

نتایج مشابهی به دنبال بیشتر مداخلات دیگر ناتو بود: عراق (۱۹۹۱ و ۲۰۰۳)، یوگسلاوی (۱۹۹۹)، افغانستان (۲۰۰۱)، لیبی (۲۰۱۱) و غیره.

با این حال، توانایی شروع یا تشدید درگیری‌ها و ناتوانی، یا شاید نبود تمایل به پایان دائمی جنگ‌ها، بحران واقعی ناتو ۷۵ سال پس از تأسیس آن نیست.

بحران ناتو را می‌توان اینگونه خلاصه کرد؛ نخست تشکیلات ژئوپلیتیکی که پس از فروپاشی شوروی و پیمان ورشو آن وجود داشت، دیگر وجود ندارند.

دوم، جنبه اصلی رقابت جهانی جدید را نمی‌توان به شرایط نظامی تقلیل داد، بلکه اقتصادی است.

سوم، اروپا اکنون تا حد زیادی به منابع انرژی، تجارت و حتی یکپارچگی فناوری با کشور‌هایی که آمریکا آن‌ها را دشمن می‌داند، وابسته است، بنابراین اگر اروپا به خود اجازه دهد که زبان قطبی شده آمریکا را در مورد آنچه دشمنان و متحدان تشکیل می‌دهد، بپذیرد، بهای سنگینی خواهد پرداخت، به‌ویژه که اقتصاد‌های اتحادیه اروپا در حال حاضر زیر بار ادامه جنگ‌ها و اختلالات مداوم در عرضه انرژی دست و پنجه نرم می‌کنند.

چهارم، رفع همه این چالش‌ها و بیشتر از طریق پرتاب بمب‌ها دیگر گزینه‌ مناسبی نیست؛ «دشمن» بسیار قوی است و تغییر ماهیت جنگ، جنگ سنتی را تا حد زیادی بی‌اثر می‌سازد.

اگرچه جهان تا حد زیادی تغییر کرده است، ناتو همچنان به دکترین سیاسی از دوران گذشته متعهد است؛ و حتی اگر آستانه دو درصد (تولید ناخالص برای اهداف نظامی) برآورده شود، مشکل برطرف نخواهد شد.

زمان آن فرا رسیده که ناتو میراث ۷۵ ساله خود را دوباره مورد بررسی قرار دهد و به اندازه کافی شجاع باشد که مسیر‌ها را به‌طور کلی تغییر دهد؛ به جای انتخاب حالت غیرصلح، باید به دنبال صلح واقعی باشد.

انتهای پیام/


برچسب ها: ناتو جنگ افروزی

ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *