صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

نظریه حکومتی امام را مورد بررسی قرار نداده ایم

۲۴ آذر ۱۳۹۷ - ۱۳:۳۸:۰۸
کد خبر: ۴۷۶۰۱۴
حضرت امام خمینی ره می‌فرمودند: «حکومت قانون» که سخن دقیقی است. ما متاسفانه هنوز نظریه حکومتی حضرت امام را مورد بررسی قرار نداده ایم.

به گزارش گروه فرهنگی ؛آیت الله اراکی در سلسله نشست‌های هم اندیشی فقه حکومتی گفت: فقه نظام، لازمه تشکیل جامعه ایمانی است. آیت الله اراکی در مورد پیدایش جامعه از طریق هماهنگی برخاسته از حاکمیت گفت: نظم در یک جامعه قوام جامعه است ، اگر صرفاً مجموعه افرادی جمع شوند این نظام نمی‌شود. اگر همه افراد کره زمین بدون هیچ نظمی در نظر گرفته شوند «جامعه» شکل نمی‌گیرد. نظم را «حکومت» برقرار می‌کند و این افراد از طریق حکومت به وحدت می‌رسند. نظم مقوله‌ای غیر از رفتار‌های فردی انسان هاست. برای کنترل رفتار‌های فردی ممکن است به قانون هم نیاز باشد، اما نظم عمومی در هماهنگی آن‌ها رخ نخواهد داد. مساله «نظام» این است که شما در جامعه نظم دارید یا خیر؟ یعنی وقتی رفتار‌های جامعه می‌خواهد یک رفتار واحد اجتماعی بشود که برخاسته از حاکمیت باشد به «نظام» نیاز داریم.

نظریه حکومتی امام بررسی نشده است

چرا می‌گوییم فقه حکومتی؟ یعنی فاعل آن حکومت است؛ نه شخص حاکم بلکه کل حاکم و جامعه‌ای که حکومت را پذیرفته است. تنها به شخص حاکم نمی‌گوییم حکومت بلکه می‌بایست کل مجموعه او را بپذیرند و هماهنگ شوند و اراده حاکم بر ان‌ها حاکم شود. حضرت امام خمینی ره می‌فرمودند: «حکومت قانون» که سخن دقیقی است. ما متاسفانه هنوز نظریه حکومتی حضرت امام را مورد بررسی قرار نداده ایم.

وی در مورد شکل گیری نظام اجتماعی بر محور ولایت اظهارداشت: این نظم و رفتار‌های منظم اعتباری نیست، اراده جمعی یک حقیقت اعتباری نیست. اجتماع اراده‌ها حقیقتی را پدید می‌آورد که غیر از فعل افراد است؛ لذا گفتیم مردم صرفاً نقش قابل ندارند. بله حکومت فقط شأن خداوند است، ولی سنت الهی این است که حکومت خودش را هم بر مردم عرضه کند اگر پذیرفتند، حکومت اجرا می‌شود و این نعمت، اتمام می‌شود.

أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی ... ﴿المائدة: ٣﴾. چون مردم پذیرفتند. فرمود: فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا ﴿آل عمران: ﴾. این یعنی یک جامعه واحد حول ولایت شکل می‌گیرد؛ وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاءُ بَعْضٍ ﴿التوبة: ٧١﴾. وقتی ولایت عامه پذیرفته شد یک جامعه حقیقی شکل می‌گیرد که در روایت آمده است: «فَبَایَعَ‏ کُلَّهُمْ عَلَى السَّمْعِ‏ وَ الطَّاعَة» که اهل سنت هم نقل کردند. در قرآن هم آمده: «واذْکُرُوا نِعْمَةَ اللَّـهِ عَلَیْکُمْ وَمِیثَاقَهُ الَّذِی وَاثَقَکُم بِهِ إِذْ قُلْتُمْ سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا... ﴿المائدة: ٧﴾» و یا؛ «آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنزِلَ إِلَیْهِ مِن رَّبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ کُلٌّ آمَنَ بِاللَّـهِ وَمَلَائِکَتِهِ وَکُتُبِهِ وَرُسُلِهِ لَا نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِّن رُّسُلِهِ وَقَالُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا ... ﴿البقرة: ٢٨٥﴾. این جامعه ایمانی که با تبعیت از ولایت شکل می‌گیرد یک قدرت واقعی را پدید می‌آورد.

اقامه عدل وقسط ونماز وظیفه حکومت دینی است

این استاد برجسته حوزه در مورد اقامه عدل و قسط و اقامه صلاه از تکالیف اجتماعی تصریح کرد: این قدرت وقتی شکل گرفت تکالیفی دارد؛ اولینش اقامه عدل و قسط است. قسط با عدل فرق دارد؛ قسط در مسائل اجتماعی است درحالیکه عدل اعم است. قسط کار حکومت است. «قُلْ أَمَرَ رَبِّی بِالْقِسْطِ﴿الأعراف: ٢٩﴾»؛ یعنی حفظ توازن در جامعه. اقامه قسط تکلیف کیست؟ تکلیف فردی است؟ با این وجود برخی می‌گویند تکلیف اجتماعی نداریم! یَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاکَ خَلِیفَةً فِی الْأَرْضِ فَاحْکُم بَیْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ ... ﴿ص: ٢٦﴾؛ این با تکالیف فردی فرق دارد. ما در قرآن و سنت هم احکام مربوط به تکالیف جامعه داریم هم تکالیف فرد. در خصوص نماز وقتی جهنمی‌ها صحبت می‌کنند: قَالُوا لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلِّینَ ﴿المدثر: ٤٣﴾، ولی وقتی می‌خواهد تکلیف جامعه مومنین را مشخص کند: «الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَاةَ». وی تأکید کرد: اقامه صلاه است؛ جامعه مقیم الصلاه غیر از جامعه ایی است که نمازگزار داشته باشد. «وَأَقِیمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّکَاةَ وَارْکَعُوا مَعَ الرَّاکِعِینَ ﴿البقرة: ٤٣﴾» جامعه باید صالح باشد و این با حاکمیت صالح ایجاد می‌شود و حاکمیت صالح با نظم صالح ایجاد می‌شود.

اگر جامعه ایی باشد که در احکام فردی به همه احکام الهی عمل کند، یعنی نماز بخوانند دروغ نگویند فحشا نکنند، اما در امور اجتماعی از حاکمیت طاغوتی تبعیت کنند، بروند در آمریکا و اروپا زندگی کنند و از مناسبات آنجا تبعیت کند، در یک جامعه جائر زندگی کند و عضوی از آن جامعه شود، چنین شخصی اگر مأموریت خاصی نداشته باشد یا تکلیف اهمی نداشته باشد در حقیقت مصداق همین روایتی است که ذکر شد؛ «لَأُعَذِّبَنَّ کُلَّ رَعِیَّةٍ فِی الْإِسْلَامِ دَانَتْ بِوَلَایَةِ کُلِّ إِمَامٍ جَائِرٍ لَیْسَ مِنَ اللَّهِ، و إِنْ کَانَتِ الرَّعِیَّةُ فِی أَعْمَالِهَا بَرَّةً تَقِیَّةً». البته ممکن است کسی با جامعه ولایی هماهنگ باشد و به دلیلی برود در جامعه کفار این مورد مقصود نیست.

آن چه سرنوشت جامعه را رقم می زند فقه نظام است

دبیرکل مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی در مورد دلالت روایت بر فقه نظام گفت: کسانی که می‌گویند فقه نظام نداریم این روایت را معنا کنند: «قَالَ اللَّهُ تَبَارَکَ و تَعَالى‏: لَأُعَذِّبَنَّ کُلَّ رَعِیَّةٍ فِی الْإِسْلَامِ دَانَتْ بِوَلَایَةِ کُلِّ إِمَامٍ جَائِرٍ لَیْسَ مِنَ اللَّهِ، و إِنْ کَانَتِ الرَّعِیَّةُ فِی أَعْمَالِهَا بَرَّةً تَقِیَّةً؛ وَ لَأَعْفُوَنَّ عَنْ کُلِّ رَعِیَّةٍ فِی الْإِسْلَامِ دَانَتْ بِوَلَایَةِ کُلِّ إِمَامٍ عَادِلٍ مِنَ اللَّهِ، و إِنْ کَانَتِ الرَّعِیَّةُ فِی أَنْفُسِهَا ظَالِمَةً مُسِیئَةً». بَرَّةً تَقِیَّةً یعنی چی؟ یعنی همه احکام فردی را رعایت می‌کند، ولی چرا «لَأُعَذِّبَن»؟ این به معنای این نیست که خلاف‌های فردی خلاف نیست بلکه خدا عفو می‌کند.

همین مردم وقتی ۲۲ بهمن می‌شوند همه به میدان می‌آیند، جنگ شود جبهه‌ها را پر می‌کنند. اختلاف ما با شاه چه بود؟ مگر در آن زمان به همین فقه فردی عمل نمی‌کردیم؟ همین مردم شهر قم نماز می‌خواندند، روزه می‌گرفتند، حج می‌رفتند. خمس وزکات می‌دادند، چه کمبودی داشتیم؟ فقه نظام کم داشیم، با شاه سر فقه فردی دعوا نداشتیم. بحث سر مدیریت جامعه بود نه اینکه نماز بخوانیم یا نه. آنچه سرنوشت جامعه را رقم می‌زند فقه نظام است.

 آیت الله صدر به اقتضای زمان از نظرات مختلف فقها استفاده می کرد

وی در مورد تفاوت این دیدگاه با نظریه شهید صدر گفت: اقتضائات آن زمان همین بود که شهید صدر فرمودند. نگاه ایشان نگاه حکمی بود به مساله فقه نظام یعنی احکامی که در شرع داریم منسجم اند و می‌توانند جامعه را اداره کنند. ما می‌گوییم نگاه ما به همان احکام موضوعی است، این احکام چگونه به وحدت رسیده اند:، چون مکلف واحد است. اگر مکلف را واحد فرض نکنید، انسجام شکل نمی‌گیرد، این انسجام فرع مکلف واحد است. ما از موضوع شروع می‌کنیم برای استنباط فقه نظام، شهید صدر از حکم شروع می‌کند. می‌شود از هر دو راه حرکت کرد و این دو به یک جا می‌رسند، اما مسیر دوم امتیازاتی دارد.

آیت الله اراکی در مورد تبیین حرکت از روبنا به زیربنا در دیدگاه شهید صدر گفت: ما بحثی داریم که «اصول فقه نظام» است، به این معنا نیست که اصول فقه جدیدی می‌خواهیم تأسیس کنیم، فقه نظام هم فقه جدیدی در عرض فقه موجود نیست. از همین فقه موجود، فقه نظام استخراج شود. برگشت حرف آقای شهید صدر که از روبنا به زیربنا برویم، به «دلالت التزامی اثباتی» است. یک دلالت التزامی ثبوتی داریم و یک دلالت التزامی اثباتی؛ مجموعه ادله‌ای است که یک لازم اثباتی داشته باشد. اگر تک تک ادله را بگیریم این معنا از آن بدست نمی‌آید. فقها می‌گویند قاعده اصطیادی، که همین دلالت التزامی است. تلازمی میان مجموعه ادله با معنای دیگر بدست می‌آید. یعنی عقلا می‌گویند ممکن نیست که عاقلی این مجموعه ادله را معتقد باشد، ولی آن مدلول التزامی را قبول نداشته باشد. این روبنا و زیربنا تعبیراتی است که شهید صدر ره دارند، ولی اصل بحث همین است. ایشان در شرایط خاص خودشان می‌خواستند با گفتمان متعارف سخن بگویند.

وی در تبین دیدگاه شهید صدر در به کارگیری فتاوای فقهای متفاوت گفت: اینکه آقای صدر در آن شرایط که خیلی فرصت برای طراحی یک نظام اقتصادی کامل نداشتند می‌خواستند از آرای موجود فقه ها استفاده کنند دو دلیل داشت: ۱. یکی اینکه فردا نگویند این حرف شهید صدر است و علیه او موضع بگیرند. من در همان ایام در جلسه‌ای بودم که منبری می‌گفت: این چیست که برخی می‌آیند نظام اسلام را با نظام کفار و کمونیستی مقایسه می‌کنند!

در آن شرایط اگر نظریه شخصی خودش را مطرح می‌کرد علیه او موضع می‌گرفتند. این ابتکار شهید صدر بود که می‌گوید من مجموعه آراء فقها را استفاده می‌کنم و نظام احکام ارائه می‌دهم. چون آن زمان امیدی نبود که حکومتی تشکیل شود و نظام اقتصادی اجرا شود. اما الان چطور؟ الان از کتاب اقتصادنا بیش از نیم قرن می‌گذرد و در یک تجربه چهل ساله از نظام اسلامی هستیم. نباید یک نظام اجتماعی یکدست ارائه دهیم؟

بله خوف این هست که عده‌ای استبعاد کنند، چون حرف جدیدی است که باید بیایند نقد کنند، اما اگر کسی اصل نظریه را نفی کند صحیح نیست. چگونه می‌شود ما نظام اسلامی داشته باشیم، ولی فقه نظام نداشته باشیم؟ ما در زمان شاه به همه فقه متعارف می‌توانستیم عمل کنیم. الان می‌گویند فقه بانک می‌خواهیم، بانک چه مقوله‌ای است؟ یک نفر می‌واند بانک داشته باشد؟ یا وابسته به جامعه است؟ بیمه چه مقوله‌ای است؟ برخی گفته اند با عاقله و دیه درست می‌کنیم؟! بیمه یک نظام است نیازمند فقه کلان است نه اینکه با عاقله آن را درست کنیم. برخی هنوز در فضای نظام زندگی نمی‌کنند و نیاز‌های نظام را نشناخته اند. اول باید پرسش‌های نظام را متوجه شویم سپس جواب دهیم. اگر کسی از واژه فقه نظام استیحاش دارد بگوید فقه اجتماعی یا فقه حکومتی. واژه فقه نظام جدید الحدوثی است بگویید فقه اجتماعی.

ممکن است حکم حاکم بر خلاف حکم فردی باشد

آیت الله اراکی در مورد نسبت این دیدگاه با اندیشه‌های حضرت امام خمینی اظهارداشت: دیدگاه بنده از سبک نگاه کلان حضرت امام برخاسته است. امام فرمودند: ولایت فقیه در چارچوب احکام حلال و حرام فقه فردی نیست، بلکه عام است. گاهی ممکن است حکم حاکم برخلاف یک حکم فردی باشد. اما در مسائل جزئی اختلاف نظر‌هایی با حضرت امام دارم مثلا در خصوص خطابات قانونیه ما به شکل دیگری طرح کردیم مثلا گفتیم خطاب‌هایی مثل: «یا ای‌ها الذین آمنوا» ناظر به مکلف جمعی است و نیازی به خطابات قانونی نیست. نکته‌ای که در برخی مسائل اصطلاحات شهید صدر را به کار می‌بریم نه حضرت امام، بخاطراختلاف نظر‌ها در مسائل خرد است، اما در نگاه کلان به فقه، با مبنای حضرت امام هماهنگ هستیم، که نگاه بسیار عمیقی است و بزرگان فقه هم همین نگاه را دارند مثل صاحب جواهر و شیخ انصاری. نکته دیگر اینکه اصطلاحات شهید صدر گاهی نظر به مکاتب دیگر هم دارد، ولی حضرت امام چنین نبود.

 



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *