امیرعبداللهیان: غزه تحت آپارتاید قرار دارد
خبرگزاری میزان - همایش «تحولات در غزه از منظر حقوق بینالملل» با حضور کاظم غریبآبادی معاون امور بین الملل و حقوق بشر قوه قضاییه، وحید جلال زاده رئیس کمیسیون سیاست خارجی و امنیت ملی مجلس شورای اسلامی، توکل حبیب زاده رئیس مرکز امور حقوق بینالمللی ریاستجمهوری و الهام امین زاده مشاور وزیر امورخارجه در مرکز مطالعات سیاسی و بینالمللی وزارت امور خارجه و تعدادی از اساتید دانشگاه و کارشناس ارشد وزارت امور خارجه برگزار شد.
در این همایش پیام کتبی حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه ایران قرائت شد؛ متن پیام وزیر امور خارجه به شرح زیر است:
اساتید محترم
هر بحثی در مورد تحولات در غزه از ۱۵ مهرماه تاکنون، بدون در نظر گرفتن پیشینه ۷۵ ساله اشغالگری و سرکوب، کاملا ناقص و ابتر است؛ این نکتهای است که من و همکارانم در مواجهه با همتایان غربی که عامدانه عملیات حماس در ۷ اکتبر را بهعنوان یک حادثه منفرد برجسته کرده و اصرار دارند آن را علت تامه تجاوز اسرائیل به غزه القاء کنند، یادآوری میکنیم؛ بحران فلسطین بهعنوان تراژدیای که حقیقتا مایه شرمساری اخلاقی برای تمدن غربی مدعی حقوق بشر و حاکمیت قانون است، از ۷ اکتبر آغاز نشد، بلکه از ۱۹۴۸ و زمان تاسیس رژیم اشغالگر و روزی که فلسطینیها به درستی آن را «روز نکبت» مینامند، شروع شد و تاکنون به شیوه و شدتی تصاعدی ادامه یافته است.
با این وصف، بحث حقوقی در مورد تحولات غزه را باید با مقدمهای کوتاه، ولی لازم در مورد ماهیت طرفهای منازعه از حیث حقوق بینالملل شروع کنیم.
درگیری غزه در ظاهر دو طرف دارد، یک طرف دولتی جعلی و نامشروع است که حاصل غصب و اشغال سرزمین یک ملت و سرکوب و کشتار و کوچ اجباری آنها است؛ طرف دیگر، ملتی است که با وجود همه فشارها در ۷۵ سال گذشته، بر حفظ و احقاق حق طبیعی خویش در تشکیل کشوری مستقل بر تمام سرزمین مادری خویش اصرار دارد و سالها است در بخش کوچکی از سرزمین مادریاش که در محاصره کامل نیروی اشغالگر قرار دارد، در برابر حذف و هضم کامل در هاضمه رژیم اشغالگر مقاومت میکند.
این ملت که از حق بنیادین تعیین سرنوشت خود محروم بوده و همزمان تحت آپارتاید قرار دارد، توسط نمایندگانی که یکی از مهمترین آنها حماس است، نمایندگی میشوند؛ بدین ترتیب، حماس و دیگر گروههای همکار آن مصداق دقیق و واقعی «نهضت آزادیبخش» نیز محسوب میشوند که برای احقاق حق تعیین سرنوشت ملت فلسطین و رهایی از یوغ اشغال و آپارتاید مبارزه میکنند؛ در نظر داشته باشیم که حق تعیین سرنوشت در منشور ملل متحد، اعلامیه جهانی حقوق بشر، میثاق حقوق مدنی سیاسی، و دیوان بینالمللی دادگستری و دیگر اسناد معتبر بینالمللی به رسمیت شناخته شده است؛ همچنین به یاد داشته باشیم که طبق قطعنامه شماره ۱۳۰/۴۵ مصوب ۱۴ دسامبر ۱۹۹۰ مجمع عمومی (سازمان ملل) مردمان تحت سلطه بیگانه، اشغال خارجی یا آپارتاید حق دارند برای کسب حق تعیین سرنوشت با «همه ابزارهای موجود، از جمله مبارزه مسلحانه» مبارزه کنند؛ بنابراین، مبارزه مسلحانه علیه رژیمهای آپارتاید در حقوق بینالملل مشروعیت دارد، اما در واقع امر، نمیتوان درگیریها را در فلسطین بین دو طرف دانست؛ طرف اشغالگر اساسا طبق حقوق بینالملل چیزی جز تکلیف ندارد؛ طرح مفهوم «حق دفاع مشروع» برای رژیم اشغالگر، کاملا انحرافی است؛ از لحاظ حقوق بینالملل، طرف اشغالگر فاقد چنین حقی است؛ بنابراین نبرد مسلحانه مردمان تحت اشغال برای رهایی از اشغال و کسب حق تعیین سرنوشت، طبق حقوق بینالملل (کاملا) مشروع است و در این تردیدی نیست؛ موضع حقوق بشردوستانه بینالمللی نیز در این زمینه واضح است، کمااینکه طبق پروتکل شماره یک الحاقی به کنوانسیونهای ژنو ۱۹۴۹، مبارزات مسلحانه نهضتهای آزادیبخش ملی بهعنوان درگیری مسلحانه بینالمللی شناسایی شده و تابع قواعد حقوق جنگ قرار میگیرد.
اکنون با در نظر داشتن مقدمه فوق، اجازه میخواهم چند نکته را فهرستوار عرض کنم:
۱- مبارزه مردم فلسطین علیه اشغالگری، مبارزهای مشروع و قانونی است؛ این مشروعیت، از ۲ جنبه است؛ اول اینکه مبارزات مسلحانه مردم فلسطین علیه اشغالگری است؛ دوم اینکه این مبارزات علیه یک نظام نژادپرست و آپارتاید است که مشروعیت آن در حقوق بینالملل مورد شناسایی قرار گرفته است؛ در نظر داشته باشیم که آپارتاید بودن رژیم صهیونیستی، اکنون یک امر اثبات شده قطعی است که توسط گزارشگر ذیربط شورای حقوق بشر در گزارش رسمی وی به شورا به صورت مستند و مستدل ثابت شده است و یک ادعای سیاسی و تبلیغاتی نیست.
۲- جنبش حماس و دیگر گروههای مقاومت فلسطین، بهعنوان نمایندگان ملت تحت اشغال فلسطین، نهضت آزادیبخش ملی به شمار میآیند نه گروه تروریستی؛ این را هم در نظر داشته باشیم که حماس همزمان نماینده منتخب مردم فلسطین در غزه نیز است، چراکه علاوه بر نمایندگی ملت خود در مبارزه علیه اشغالگری قبلا در یک انتخابات آزاد نیز از سوی مردم غزه انتخاب شدهاند.
۳- غزه عملا در وضعیت اشغال و محاصره کامل قرار داشته و طرف اشغالگر وظایف و تکالیف مشخصی طبق حقوق بینالملل دارد؛ طرف اشغالگر موظف به حفاظت از مردم تحت اشغال است.
۴- حمله رژیم صهیونیستی به غزه را باید در چارچوب حقوق بینالملل بشردوستانه، مشخصا کنوانسیونهای ژنو ۱۹۴۹ و پروتکل شماره یک الحاقی به آن، بررسی کرد؛ طرف اشغالگر و اساسا هر طرف مخاصمه، موظف به رعایت قواعد حقوق جنگ خصوصا اصل تفکیک بین اهداف نظامی و اهداف غیرنظامی است؛ نقض شدید قواعد حقوق جنگ، به منزله جنایت جنگی است و مسئولیت کیفری مرتکبین و مسئولیت بینالمللی طرف متخلف را به دنبال دارد.
۵- موارد نقض فاحش حقوق بشردوستانه بینالمللی از سوی رژیم صهیونیستی چنان واضح و متعدد و مستمر است که با چشم غیرمسلح از حیث تخصص حقوقی نیز تشخیص آن بسیار سهل است؛ تقریبا همه مصداقهای کلاسیک جنایت جنگی که در ماده ۸ اساسنامه دیوان بینالمللی کیفری احصاء شده است، در غزه ارتکاب یافته است؛ حداقل چیزی که با اطمینان میتوان ادعا کرد، ارتکاب نقضهای فاحش و شدید مفاد کنوانسیونهای چهارگانه ژنو ۱۹۴۹ است که به منزله وقوع جنایتهای جنگی بیشمار در باریکه غزه است.
۶- علاوه بر این، میتوان وقوع دو دسته دیگر از جنایتهای شدید بینالمللی یعنی جنایت علیه بشریت و جنایت نسلکشی را نیز در غزه احراز کرد؛ هدف اصلی حملات بدون تفکیک، گسترده و سازمانیافته اسرائیل در غزه، غیرنظامیان هستند؛ این، منطبق با تعریف جنایات علیه بشریت طبق ماده ۷ اساسنامه دیوان بینالمللی کیفری است؛ ضمن اینکه ماده ۷ اساسنامه دیوان بینالمللی کیفری، تصریح دارد که «آپارتاید» یکی از مظاهر جنایت علیه بشریت است و چه کسی است که تایید نکند که رژیم اسرائیل سالها است که یک نظام سرکوبگر مبتنی بر نژادپرستی و آپارتاید علیه فلسطینیان ایجاد کرده است.
۷- از سوی دیگر، با توجه به سخنان و موضعگیریهای صریح مقامهای مختلف رژیم اسرائیل مبنی بر «انسان تلقی نکردن» مردم غزه و تعابیر مشابه که همگی دلالت بر قصد و نیت تصمیمگیرندگان و مراجع فکری و مذهبی رژیم برای از بین بردن فلسطینییها، از جمله از طریق کوچاندن اجباری آنها به خارج از غزه، دارند، اطلاق «نسل کشی» به عملیات نظامی اسرائیل در غزه کاملا منطقی و قابل دفاع است؛ طبق ماده ۶ اساسنامه دیوان بینالمللی کیفری که مبتنی بر کنوانسیون مقابله با نسلکشی ۱۹۴۸ تنظیم شده است، وجود سوءنیت خاص «نابودسازی جزئی یا کلی یک گروه قومی، ملی، نژادی، مذهبی، ... » شرط احراز جنایت نسلکشی است؛ چنین قصد و نیتی بارها به انحای مختلف از سوی مقامهای رژیم مطرح شده است؛ در آخرین نمونه، یکی از وزرای کابینه رژیم سخن از استفاده از بمب اتمی علیه غزه گفت که نمیتواند نتیجهای جز نابودی تمام یا بخش عمده جمعیت غزه داشته باشد.
۸- بدین ترتیب از نگاه حقوق بینالملل، تکلیف روشن است؛ حملات رژیم صهیونیستی به غزه قطعا همه عناصر تشکیلدهنده «جنایت جنگی» را دارد و همزمان اثبات «جنایت علیه بشریت» و حتی «نسل کشی» نیز کاملا ممکن است؛ اما مسئله این است که چگونه میتوان «بیکیفری» مزمن در قبال جنایتهای رژیم صهیونیستی را خاتمه داد؟ چگونه میتوان دیوان بینالمللی کیفری را ترغیب به تسریع در رسیدگی به جنایتهای ارتکابی رژیم اسرائیل کرد؟
۹- پاسخ به این سوالها را باید با یک اظهار تاسف شدید شروع کرد؛ اظهار تاسف از اینکه حمایت همهجانبه آمریکا و برخی دیگر از کشورهای غربی از رژیم اسرائیل موجب جری شدن این رژیم در ارتکاب جنایتهایش شده است؛ آمریکا و دیگر کشورهای حامی رژیم بیتردید بهعنوان «همدست» رژیم در جنایتهای ارتکابی تلقی میشوند؛ تعهد کشورها طبق ماده یک مشترک کنوانسیونهای ژنو ۱۹۴۹ برای حصول اطمینان از رعایت حقوق بشردوستانه بینالمللی، روشن است؛ همینطور، کشورها تعهد قانونی برای پیشگیری و مقابله با نسلکشی دارند؛ آمریکا و کشورهای اروپایی هر دو تعهد خود را نقض کردهاند و متاسفانه بر این نقض اصرار میورزند.
۱۰- با وجود حمایتهای همهجانبه آمریکا و برخی دیگر از کشورهای غربی از اسرائیل که مانع اصلی بر سر راه پاسخگو کردن این رژیم است، نباید دچار بیعملی شد؛ لازم است از همه ابزارهای بینالمللی اعم از قضایی و کیفری و حقوق بشری برای تبیین ابعاد وحشتناک جنایتهای ارتکابی استفاده کرد؛ همانطور که در بند ۸ قطعنامه اخیر اجلاس سران سازمان همکاری اسلامی نیز تاکید شده است، مستندسازی جنایتهای رژیم صهیونیستی در غزه یک ضرورت اساسی است؛ مستندسازی جنایتهای ارتکابی و شناسایی عاملان و مباشران و معاونان در ارتکاب این جنایتهای علاوه بر اینکه شرط ضروری برای هرگونه رسیدگی کیفری در آینده است، میتواند نقش بازدارنده در ادامه ارتکاب این جنایتهای داشته باشد؛ باید از سازوکارها و نهادهای حقوق بشری نیز برای این مستندسازی استفاده کرد.
۱۱- حمایت فعال آمریکا، کانادا، آلمان، انگلیس و برخی دیگر از مدعیان حقوق بشر از رژیم صهیونیستی، حقیقتا رسواکننده رویکرد دوگانه و منافقانه غرب در رابطه با حقوق بشر بوده است؛ این، بسیار آموزنده و عبرتانگیز است؛ لازم است در اسرع وقت نشست ویژه یا اضطراری شورای حقوق بشر که باید خیلی وقت قبل برای بررسی ابعاد نقضهای فاحش حقوق بشری در غزه تشکیل میشد، برگزار شود؛ تحقق این هدف مستلزم وحدت نظر کشورهای اسلامی و فعالتر کردن جنبش عدم تعهد بهعنوان حامی سنتی جنبشهای آزادیبخش و بهویژه آرمان فلسطین است.
حضار گرامی، اساتید محترم،
غزه عرصه آزمون کارآمدی و کارآیی حقوق بینالملل بهویژه حقوق بشردوستانه بینالمللی و خصوصا نظام حقوق کیفری و حقوق بشر برای مقابله با قانونشکنی جنایتکارانه است؛ در رابطه با فلسطین، مشکل نبود قانون و مقررات نیست؛ بلکه مشکل ناشی از حمایت فعال قدرتهای غربی از طرف قانونشکن است که سازوکارهای نهادین بینالمللی از جمله شورای امنیت را ناکارآمد کرده و موجب بیاعتباری کلیت حقوق بینالملل و حقوق بشردوستانه بینالمللی شده است؛ در چنین شرایطی همه ما وظیفه داریم از دانش و تجربه تخصصی خود در زمینه حقوق و روابط بینالملل برای تبیین بیعدالتی آشکاری که در حق فلسطین مظلوم در جریان است استفاده کنیم و بدانیم که قطعا همین گامهای ظاهرا کوچک نقش مهمی در کارزار جهانی فشار علیه رژیم اشغالگر برای توقف جنایت و نیز سوق دادن جامعه بینالمللی به سمت پاسخگو کردن این رژیم در قبال اشغالگری طولانی مدت و سرکوب و کشتار فلسطینیها دارد.
انتهای پیام/