در «حلوای عروسی» نشان میدهم که شهید مرادی در دامن چه شیرزنی پرورش یافته است
گروه فرهنگی ؛ فاطمه دانشور جلیل از سال ۱۳۸۹ به صورت حرفهای وارد وادی داستاننویسی شد. وی بعد از گذراندن دوره داستاننویسی و نقد داستان در حوزه هنری آثار متعدی چون «قصههای به دخت» و مجموعه داستانهای کوتاه در حوزه دفاع مقدس با عنوان «مرخصی اجباری» و «بهترین بابای دنیا» را به نگارش در آورده است. این نویسنده مدتی پیش کتاب «حلوای عروسی» را به پایان رساند که امسال از سوی انتشارات روایت فتح منتشر شد. وی در این باره توضیحاتی را به خبرنگار گروه فرهنگی ارائه کرده که میخوانید:
میزان - مضمون این کتاب چیست؟
دانشور جلیل - کتاب «حلوای عروسی» زندگینامه شهید محمدرضا مرادی را که در بیست سالگی به شهادت رسیده، از زبان مادر این شهید به شکل داستانی روایت میکند.
میزان - نگارش داستان زندگی این شهید چقدر بر اساس مستندات پیش رفت و چقدر به انعکاس جزئیات پایبند بودهاید؟
دانشور جلیل - مصاحبه با خانواده این شهید چیزی حدود یک سال و نیم طول کشید و در نهایت این کتاب با عنوان «حلوای عروسی» امسال برای نمایشگاه کتاب تهران توسط انتشارات روایت فتح چاپ شد. مادر شهید با اینکه حدوداً 80 سال دارد و هنگام مصاحبه 36 سال از شهادت فرزندش می گذشت، اما ریز به ریز وقایع را به یاد داشت و این در نگارش کتاب بسیار موثر بود.
میزان -پرداختن به زندگی مادر این شهید به عنوان بخش آغازین کتاب، چه ضرورتی داشت و با چه هدفی انجام شد؟
دانشور جلیل -در این کتاب به طور کامل به زندگی مادر شهید _صغری ذوالفقاری _ پرداختهام چرا که میخواستم نشان دهم که این شهید در دامن چه شیر زنی پرورش یافته است. در حقیقت 50 صفحه آغازین کتاب به زندگی این مادر اشاره دارد و در صفحات بعد به فعالیتهای محمدرضا مرادی میپردازم.
مادر شهید مرادی با تمام مشکلات اقتصادی که دارد، از امکانات بنیاد شهید استفاده نمیکند چرا که معتقد است پسرش را نداده که به رفاه برسد. او سختیهای زیادی کشیده است.
میزان -شهید محمدرضا مرادی چه فعالیتهایی داشته است؟
دانشور جلیل -شهید مرادی تکاور بود، از مهرههای رزمی ارتش شاهنشاهی به حساب میآمد که بسیار به کارش وارد بود و با اینکه ارتش برای وی مزایای بسیار زیادی داشت اما در بزنگاه جریان انقلاب تصمیم درستی میگیرد و از ارتش بیرون میآید. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در کنار اصغر وصالی و یارانش گروه دستمال سرخها را تشکیل میدهد و در پاوه و سنندج با کوملهها میجنگد. او با عباس داورزنی همه جا هست حتی در جنگ ایران و عراق. محمدرضا و عباس عین یک روح بودند در دو بدن.
شهید قبل از شروع جنگ نامزد می کند، اما با شروع جنگ دل به جبهه می سپارد. در آخرین مرتبهای که به تهران میآید نامزدش را به مزار شهدا میبرد و به او میگوید که منتظر من نباش چرا که این سفر بازگشتی نخواهد داشت.
میزان -برای خودتان به عنوان نویسنده «حلوای عروسی» کدام بخش از زندگی شهید محمدرضا مرادی بسیار جالب بود و به عبارتی مهمترین علت در پرداختن به آن شد؟
دانشور جلیل -صحبتهای مادر شهید برایم بسیار جالب بود او از نظر من یک الگو برای هر بانوی ایرانی است. قناعت، صبر، همدلی و همراهی با شوهرش در همه حال، محبتهایی که به مادرشوهرش میکرد، ایستادگی در برابر تمام سختیها از جمله نکاتی بود که توجهم را در بازتاب زندگی این مادر شهید جلب کرد.
همچنین آنچه در رفت و آمدهایم با خانواده این شهید برایم بسیار جالب بود، شباهت علیرضا برادر کوچک این شهید با شهید محمدرضا مرادی است. خداوند علیرضا را چند سال بعد از شهادت محمدرضا به این خانواده هدیه می دهد. و جالبتر اینکه مادر شهید میگوید که علیرضا از نظر اخلاقی نیز کاملا شبیه محمدرضا است.
میزان -نگارش «حلوای عروسی» چه حساسیتهایی داشت؟
دانشور جلیل -از ویژگیها و نکاتی که در نگارش این کتاب مدنظر قرار دادم این بود که از لحاظ تاریخی اتفاقات پشت هم باشند و داستان به گونهای روایت شود که برهه زمانی به درستی در آن نشان داده شود.
میزان -این کتاب چه زمانی منتشر شد و خواندنش را به چه کسانی پیشنهاد میدهید؟
دانشور جلیل -قرار بود این کتاب در مجموعه کتاب مادران انتشارات روایت فتح به چاپ رسد اما به دلیل تغییر مدیریت کتاب با جلد جدید، اردیبهشت ماه امسال به چاپ رسید.
از نظر من خواندن این کتاب برای جوانان امروزی بسیار سودمند است چرا که مادر شهید مرادی یک الگوی حقیقی تمام عیار است برای جوانانی که قصد ازدواج دارند. در مطالعه آن میبینند که می شود با کمترین امکانات هم زندگی مشترک را شروع کرد.
لازم به یادآوری است که شهید محمدرضا مرادی با اصابت خمپاره در ارتفاعات گیلان غرب به شهادت رسیده است. در تاریخ 24 دی ماه سال 1359. او و عباس داورزنی هر دو با هم به شهادت می رسند و در بهشت زهرا کنار یکدیگر می آرامند.