سوئد زیر فشار پیامدهای جنگ فرهنگی خودساخته
خبرگزاری میزان – سوئد که در دهههای اخیر همواره به میانهروی ادعایی خود افتخار میکرد و تلاش داشت تا چهرهای چند فرهنگی و حامی حقوق بشر از خود به جهان مخابره کند، با گام نهادن در مسیر ایجاد جنگ فرهنگی، عرصههای مختلف این کشور از سیاست تا جامعه را مسموم کرده است.
جنگ فرهنگی که سوئد، خود آن را با اهداف مختلف ایجاد کرد، در اشکال متعدد همچنان در این کشور در جریان است؛ این کشور با حمایت از اقدامهای هتاکانه به قرآن کریم، نه فقط به مسلمانان سوئد بلکه به مسلمانان سراسر جهان اعلام جنگ فرهنگی داد، از طریق حمایت از گروههای تروریستی به بهانه حمایت از حقوق بشر، خیابانهای خود را در اختیار خشنترین گروههای مسلحانه قرار داد، و با تشدید سیاستهای ضد مهاجرتی خود، بخش عمدهای از این افراد را به حاشیه راند.
خشونت مسلحانه و تیراندازیهای مرگبار مهمترین نتیجه تغییر مسیر آشکار سوئد از میانهروی به سمت گفتمان تهاجمی است.
در حالی که جهان در حال حاضر شاهد چهره بدون نقاب حقوق بشری سوئد است، مقامهای این کشور بهصراحت اعلام میکنند که نقشههای استکهلم برای ارائه چهرهای چندفرهنگی و میانهرو تخریب شده و سوئد باید با این واقعیت کنار بیاید.
جنگ فرهنگی مهارناپذیر در سوئد
با تهاجمیتر شدن گفتمان سیاسی در سوئد، این کشور در حالتی از جنگ دائمی گرفتار شده است، زیرا گفتمانهای مذکور بر جنگهای فرهنگی متمرکز هستند.
واژگان تند و تیز در اخبار سوئد به کرات شنیده میشوند، خشونت تسلیحاتی و جنایتهای گروهی در سطح بیسابقهای در این کشور رخ میدهند، سپتامبر ۲۰۲۳ به خشونتبارترین ماه در تاریخ این کشور از جهت تیراندازیهای مرگبار تبدیل شده است، فرهنگ ارعاب در سیاستهای مهاجرتی و پناهجویی به موازات سرزنشهای سیاسی پیش میرود، ...
در واقع، به راه انداختن جنگ علیه مهاجران و غیرانسانی کردن موضوع مهاجرت برای ملیگرایان و گروههای راست افراطی در سوئد موضوع جدیدی نیست، فقط تعداد، گستردگی و شدت حملات آنها افزایش یافته است.
اگرچه ملیگرایی افراطی، بیگانههراسی و مهاجرستیزی از ابداعهای منحصربهفرد هیچ کشور خاصی نیست، اما ریاست جمهوری «دونالد ترامپ»، رئیسجمهور پیشین آمریکا سبب شد تا این روایتها در سطح جهانی رایج شوند و ملیگرایان افراطی سوئد نیز با اشتیاق و بدون فکر کردن به پیامدها، از آنها کپیبرداری کنند.
به قدرت رسیدن محافظهکاران در سوئد به معنای اجرای مفاد جنگ فرهنگی است که آمریکا بهعنوان مروج آن دستکم در جهان غرب شناخته میشود.
تشدید حملات سیاسی به فعالان اقلیمی، مسلمان و مهاجران در سوئد در حال حاضر تا حد زیادی ناشی از بیدار شدن اشکال قدیمیتر و نسبتا خاموش شده تعصب سوئدی است که در مسیر اجرای جنگ فرهنگی رقم خوردند.
سیاستمداران سوئدی تلاش زیادی کردند تا با دستاویز قرار دادن موضوع مهاجرت، به افکار عمومی در معرض خطر بودن ارزشهای سوئدی را القا کنند و همین امر سبب تغییر نگاه جامعه و افکار عمومی سوئد به مهاجران شد.
این تغییر رویکرد جنگی فرهنگی را در سراسر سوئد به راه انداخت؛ سوئد در ادامه پس از ناکامی در کنترل گروههای تروریستی که از مدتها پیش به بهانههای حقوق بشری مورد حمایت قرار داده بود، تلاش کرد تا با گرفتن انگشت اتهام به سمت مهاجران، این اشتباه مرگبار خود را نیز به آنها نسبت دهد و سیاستهای مهاجرتی خود را تشدید کند.
جنگ فرهنگی که سوئد به راه انداخت، نه تنها سبب دشواری زندگی برای مهاجران در این کشور شد، بلکه نرخ جرم و جنایت را در سوئد به شکل قابلتوجهی افزایش داد؛ نگاهی به تحولات سوئد نشان میدهد که جنگ فرهنگی در این کشور از کنترل خارج شده و نتیجه معکوسی را رقم زده است.
در عین حال، مهمترین ویژگی جنگهای فرهنگی این است که به ندرت از زندگی عمومی عقب نشینی میکنند و مدتها زمان میبرد تا جامعه از شرایط دستکم دوقطبی ناشی از این جنگها خارج شود.
اکنون سوئد به قطبیترین کشور اروپا تبدیل شده و در خطر فلج سیاسی قرار دارد، اما همچنان بر ادامه دادن جنگ فرهنگی خود اصرار میورزد.
انتهای پیام/