نویسنده اگر زنش بشم میتونم شمر رو بغل کنم؟ نامزد جایزده ادبی جلال
به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی ، محمد اسماعیل حاجی علیان از متولد سال ۱۳۵۹ سَنگسَر استان سمنان است که در دانشگاه هنر سمنان مرمت و صنایع دستی تدریس میکند و فعال در حوزه نویسندگی است.
آثار او در جشنوارههایی، چون جشنواره ملی داستان کوتاه رضوی «کبوتر حرم»، جشنواره شعر و داستان جوان فلکالافلاک خرم آباد، جشنواره قصص قرآنی، جشنواره بالاتر از زلالی (ایثار و شهادت)، جشنواره داستان «مهر» همدان، چهارمین دوره جایزه ادبی یوسف، هفتمین دوره جایزه ادبی اصفهان، اولین دوره جشنواره وقف، چشمه همیشه جاری به عنوان متون برگزیده انتخاب شده است.
او نویسنده آثاری، چون رمان «سمفونی بابونههای سرخ»، «مقام گورخانه»، مجموعه داستان «اگه زنش بشم میتونم شمر رو بغل کنم»، «ایوار»، «اپرای مردان سبیل استالینی»، مجموعه داستان کوتاه «آدمک چوبی سوت بلبلی» و کتاب پژوهشی «داستانهای عامیانه استان سمنان»، «چهار زن» و مجموعه داستان «قربونی» نیز است.
«سمفونی بابونههای سرخ»
راوی داستان را یک ارمنی است که از نگاه یک پژوهشگر ارمنی از دوران معاصر به دل تاریخ میرود و با رویدادها فرهنگی و سیاسی زمان شاه عباس صفوی، پیروزی سپاه ایران در جنگ با ازبکان و آزادسازی مشهد و بارگاه رضوی همراه میشود تا در نمایی کلی به زندگی ارامنه در ایران بپردازد.
نویسنده در این کتاب نثری شاعرانه را در نظر داشته و در بخشهایی نیز زبان فاخر را به کار گرفته است.
«سمفونی بابونههای سرخ» در ۱۷۰ صفحه از سوی انتشارات آموت به چاپ رسیده است.
«قربونی»
این مجموعه که شامل داستانهایی با عناوین قربونی، سه من نان، هشت، میترسم آقا، افسانه دختر لب حوض، نذر بهشت و استویهاد میشود، نثر روان و شیوا در کنار سبکهای مختلف داستاننویسی مدرن دارد.
این مجموعه از هفت داستان کوتاه تشکیل شده که در ساخت و پرداخت آنها از ظرفیتهای فرهنگ عامه در قالب داستان مدرن بهره گرفته شده است. تم اصلی آثار با این تعارض همراه است که در نگرش و باورهای انسان قرن بیستویکم با گذشتگان چندین نسل قبلش تطابق مشاهده میشود و با نگاه جامعهشناختی، زیباییهای زندگی امروزین اقوام مختلف ایرانی را دستمایه خویش قرار داده است؛ از افسانه نامزد نوروز که جزو استثناییترین افسانههای جهان است تا باورهای عامه مردم در زمینههای روزمره زندگی.
مجموعه داستان «قربونی» نوشته محمداسماعیل حاجیعلیان (چاپ دوم / اول ناشر) در ۸۸ صفحه توسط نشر آموت منتشر شده است.
«چهار زن»
«چهار زن» ماجرای دختری سی ساله به نام ظریفا است. او از نوعی بیماری که ریشه در کودکیاش دارد، رنج میبرد. وقتی این دختر پیش دکتر روانکاو میرود، اتفاقهای خواندنی و جالبی برایش رخ میدهد که زندگیاش را تحت تاثیر قرار میدهد. در این بین خواننده با زندگی سه زن دیگر (فرخرو، ماهی و یاسین) و دکتر روانکاو، سهراب دلخواه ایرانی، آشنا میشود که هرکدام ماجراها و جذابیتهای خاص خود را دارد.
«چهار زن» که برگزیده نخست در اولین دوره «جایزه رمان اول ماندگار» است از سوی نشر آموت منتشر شده است.
«اگر زنش بشم میتونم شمر رو بغل کنم؟»
این داستانها که هرکدام گویشها و لهجههای خاص خود را دارند باورهای رایج مردم را دستمایه کار خود قرار داده است. محمد اسماعیل حاجیعلیان در داستان «اگر زنش بشم میتونم شمر رو بغل کنم؟» به روایتی کوتاه از زندگی یکی از تعزیهخوانهای معروف، اما گمنام سمنانی با نام مرحوم ناصر اعلائی معروف به ناصر شمر اشاره دارد.
«مقام گورخانه»
حاجی علیان در این کتاب به آزادسازی عتبات عالیات توسط شاهعباس پرداخته با این تفاوت که وی برای ممانعت از روایت تکراری درباره رویدادی تاریخی، از تکنیکهای داستانی پیچیده، موسیقی سنتی ایرانی و نحوه بیان و نثر انتخابی تازهای استفاده کرده است. این رمان در واقع یک نوع قالببندی در روایت دارد؛ به طوری که مخاطب حس میکند با یک کار ترجمه روبهرو است؛ در حالی که این یک روایت تالیفی است.
داستان از زمان حمله ازبکها به ایران در زمان سلطان محمد خدابنده پسر شاه تهماسب آغاز میشود. پایتخت ویران شده و شورش همهجا را فراگرفته است که مرشد قلیخان یکی از سرداران ایرانی، عباسمیرزا را به قزوین میآورد و تاج شاهی بر سر او میگذارد. در زمانی که از همه سو در ایران بوی خیانت به مشام میرسد، عباسمیرزا شاه میشود و باقی داستان از زبان شاه عباس روایت میشود.
این کتاب در قالب ۸۴ صفحه، فروردین ۱۳۹۵ از سوی انتشارات سوره مهر منتشر شده است.
رمان «ایوار»
حاجی علیان در این رمان فضایی رئال را همراه با درامی خانوادگی آمیخته است تا داستانی وضعیت محور خلق کند.
در بخشی از رمان ایوار میخوانیم: «بخاطر شهین خانم مجبور شدیم جای کوچههای مردم، روی دیوار صنوبر کوفکا یادگاری مان را بگذاریم. صنوبر زن خوبی بود. تا بهار میشد، میآمد در خانهمان را میزد و مادرم را صدا میکرد. ازش سراغ مرا میگرفت. دست مرا میگرفت، میبرد توی خانهاش که یک باغ درندشت بود. شکوفههای بهاری را نشانم میداد و یک بند میگفت: «شیرین ... کوفکا!» من مست بوی شکوفهها میشدم و میدویدم و پیرزن دنبالم عصاکشان میآمد تا بلائی، خدای ناکرده، سرم نیاید و یک بند پشت سرم بگوید: «شیرین ... کوفکا!»، «شیرین، کوفکا!»
رمان «ایوار» که در ششمین جشنواره سراسری داستان و رمان انقلاب مورد تقدیر قرار گرفته، در ۱۹۰ صفحه از سوی حوزه هنری استان سمنان منتشر شده است.
«نیستدر جهان»
شخصیت اصلی این رمان، فردی ترکمن به نام آراز است که پس از مطرح شدن مرگ همسرش، دوران کودکی این شخصیت روایت میشود. ساختار روایت رمان «نیستدر جهان» این گونه است که داستان با مرگ همسر آراز شروع میشود. سپس دوران کودکی آراز تا پیریاش و در نهایت مرگ و رسیدنش به همسرش روایت میشود.
در این رمان به چالشهایی که مدرنیته در ایران و در جوامع عشایری و شهری به وجود میآورد پرداخته شده است.
در بخشی از این اثر میخوانیم: «دو روز از ماه عسلمان نگذشته بود، خبرمان کردند نیستدرجهان فوت کرده و زود برگردید. برگشتیم. گُلی بدتر از من بود و کارش کشید به فال قهوه و احضار روح. آقاجان آلزایمر گرفته، یک گوشه مینشیند و با نیستدرجهانش حرف میزند. از بچگیاش میگوید تا وقتی که به نیستدرجهان برسد. انگار دنیایش همان جا تمام میشود.
اوایل نمیتوانستم بفهمم آقاجان چه میگوید و چهکار میکند. از در خانه بیرون نمیرفت و فقط به سفیدی دیوار زل میزد. کاغذدیواری همه اتاقها را کندم تا غریبی نکند.... امروز هم گُلی و دوستهایش رفتهاند دورهمی روح احضار بفرمایند. من حوصله این بازیها را ندارم. هدست را توی گوشم میگذارم و پوشه آقاجان و نیستدر را باز میکنم و دوباره از سر گوش میکنم. نمیدانم این چه عادت بدی است که من دارم؟ نمیتوانم روی کاری تمرکز کنم...»
رمان «نیستدر جهان» در ۲۹۶ صفحه توسط انتشارات هیلا منتشر شده است.
در میان داستانهای متعدد «چهار زن»، «قربونی» از پرمخاطبترین آثار این نویسنده به شمار میرود. «ایوار» عنوان اثری است که با محوریت قرار دادن اتفاقات و فضای انقلاب سال۵۷ محمد اسماعیل حاجی علیان را یکی از بیست نویسنده راهیافته به بخش «آتیه داستان ایرانی» کرده است.