تاثیرات چشمگیر برگزاری پویش به حرمت «امام حسین(ع)» میبخشم
خبرگزاری میزان - پویش مناسبتی به حرمت «امام حسین (ع)» میبخشم با هدف ترویج صلح، سازش و گذشت از سوی ستاد ملی صبر در سراسر کشور در سال گذشته برگزار شد و در قالب این پویش از ابتدای ماه محرم تا اربعین سال ۱۴۰۱ موجبات جلب رضایت تعدادی قابل توجهی از اولیای دم و رهایی محکومان از قصاص نفس در سراسر کشور فراهم شد.
در سالجاری نیز با همت ستاد ملی صبر این پویش ملی که پویش است برای بخشیدن و بخشیده شدن، به منظور گسترش صلح، بخشایش و ترویج فرهنگ گذشت با همت مردم و صلح یاران پرتلاش کشور همزمان با فرا رسیدن ماه محرم آغاز شده است در ادامه یکی از داستانههای پویش مناسبتی به حرمت «امام حسین (ع)»میبخشم به قلم سید ابوالفضل عسکری آمده است:
سرت رو بالا بگیر، بخشیده شدی
محرم نزدیک بود، اهالی برای سیاه پوش کردن مسجد و محله جمع شده بودند ۲ سال از نصب بنر تسلیت فوت یاسر پسر سید ضیا، میاندار هیئت که برای وساطتت تو درگیری یکی از همسایهها مجروح شده و فوت کرده بود میگذشت.
شهرام دوست یاسر ناخودآگاه یاسر رو با سلاح سرد زده بود و موجب فوت وی شده بود، اما هیچ کس راضی نمیشد که بنر و عکس یاسر رو برداره، آخه همه محل کلی خاطره خوب ازش تو ذهنشون داشتند.
سیدضیا پدر اون مرحوم؛ بزرگ محله، جزء هیئت امنای مسجد و آدم خیر و مردم داری بود، با این حال حاضر به گذشت و اعلام رضایت نبود و اصرار داشت مجرم قصاص بشه و با وجود اینکه خیلی از بزرگای محل و دوستان پادرمیانی کردند، اما سید راضی نشد.
حالا با شروع ماه محرم مثل همیشه مسجد و مردم محله آماده شده بودند تا طبق سنت هرساله اون شب هم مراسم طشت گذاری رو برگزار کنند. فضای مسجد شور و حال خاص و معنوی داشت و جمعیت گریه کنان غرق عزاداری بودند، سیدضیا هم با چشمان گریان به طشت نگاه میکرد و مدام یاسر پسرش رو جلوی چشمش تجسم میکرد که عاشق این مراسم بود و بیست و هشت سال زندگی یک دونه پسرش پراز خنده، شادی، غم و ناراحتی مثل فیلم از جلوی چشاش میگذشت.
تو همین حال بود که یک لحظه یاسر رو دید که به سمتش اومد با اون لبخند همیشگی، گفت سلام بابا خوبی، اینقدر بخودت سخت نگیر جای من پیش آقام خوبه آخه اربابم مزدم رو داده فقط یه ناراحتی دارم و ازت میخوام به احترام امام حسین (ع) شهرام رو ببخشی یادته میگفتی اربابمون با اونکه کاروانش آب کافی نداشت، ولی طشتها رو از آب پر کرد و به سپاه حر آب داد میگفتی آقا سید الشهدا خیلی بخشندس یه کاری کن امسال عاشورا و تاسوعا شهرام به جای من بیاد و برای امام حسین (ع) نوکری کنه.
سید ضیا یهو به خودش اومد و اونقدر فریاد زنان و گریه کنان یا حسین یا حسین کرد تا ازحال رفت مردم دورش جمع شدن تا به هوش بیارنش، حالش که جا اومد روحانی مسجد رو صدا زد و گفت حاج آقا به عشق مولام امام حسین (ع) شهرام و بخشیدم و به احترام اربابم از خون پسرم گذشتم، جمعیت با شنیدن این حرف یک صدا فریاد زدند یا حسین
چند روز بعد ظهر عاشورا شهرام جلو دسته سینی زنی خودش رو پاهای سید ضیا انداخت بود و میگفت آقا سید شرمنده ام سید ضیا لحظه ایی رو تصور کرد که حر سرش رو جلوی امام حسین (ع) پایین انداخته بود و میگفت شرمنده ام، امام فرمودند سرت رو بالا بگیر، بخشیده شدی.
سیدضیا هم به تاسی از مولاش شهرام رو بلند کرد و گفت: بخشیدمت فقط ازت میخوام جای یاسر رو بگیری و نوکر اربابمون امام حسین باشی.
انتهای پیام/