صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

حوادث- انتظامی و آسیب‌های اجتماعی

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

تداوم چرخه جنگ‌های بی حاصل در سیاست کاخ سفید؛ آمریکا در قرن اخیر پنج جنگ پرهزینه را با پذیرش شکست تجربه کرده است

۱۲ آذر ۱۳۹۷ - ۰۶:۰۰:۰۱
کد خبر: ۴۷۲۲۳۷
«دنیل دپتریس» پژوهشگر مرکز اولویت‌های دفاعی -سازمان غیردولتی سیاست خارجی متمرکز بر امنیت، ثبات و صلح در آمریکا- در مقاله‌ای که در نشنال اینترست منتشر شد، با یادآوری تجربیات تاریخی آمریکا بر ضرورت انتخاب واقع گرایی و خویشتن‎داری در سیاست امروز آمریکا تاکید می‌کند.
به گزارش گروه بین الملل ، «دنیل دپتریس» پژوهشگر مرکز اولویت‌های دفاعی -سازمان غیردولتی سیاست خارجی متمرکز بر امنیت، ثبات و صلح در آمریکا- در مقاله‌ای که در نشنال اینترست منتشر شد، با یادآوری تجربیات تاریخی آمریکا بر ضرورت انتخاب واقع گرایی و خویشتن‎داری در سیاست امروز آمریکا تاکید کرد.
 
 

وی با اشاره به این که امتیازاتی که آمریکا در اختیار دارد سبب مصونیت از اشتباه نمی‌شود، می‎گوید: سیاستگذاران واشنگتن نباید تصور کنند که به دلیل داشتن امتیازاتی در هر بحرانی در اقصی نقاط جهان وارد شوند و مداخله کنند. در واقع تاریخ معاصر به کرّات نشان داد که استفاده از قدرت سخت توسط آمریکا بدون هدف مشخص قابل دستیابی که به استراتژی موثری منتج می‌شود، به ماموریت‌های بی حاصل، انحراف استراتژی و هدر رفت هزینه‌ها انجامیده است.

دپتریس شواهدی بر مدعای خود ارائه می‌کند:

- ویتنام (۷۵- ۱۹۶۲)

هیچ جنگی در تاریخ آمریکا به اندازه جنگ ویتنام نتایج منفی نداشته است. این جنگ که به دلیل ترس از نفوذ کمونیسم در آسیای جنوب شرق و مشخصا ویتنام جنوبی آغاز شد، با شکست تحقیرآمیز آمریکایی‌هایی که از پشت بام سفارت آمریکا فرار کردند، پایان یافت.

چندین دهه بعد، «رابرت مک نامارا» وزیر دفاع اعتراف کرد که تصمیم دولت آمریکا اشتباه بود.
 
 

- لبنان (۸۴- ۱۹۸۲)

مداخله آمریکا در جنگ ۱۹۸۲ لبنان در دولت ریگان و با امضای دستورالعمل امنیت ملی درخصوص مشارکت ارتش آمریکا در نیرو‌های حفظ صلح چندملیتی در لبنان آغاز شد. در این جنگ دریانوردان آمریکایی هدف عملیات‌های انتحاری حزب الله لبنان قرار گرفتند. اسارت و ضرب و شتم نظامیان و خلبانان آمریکایی در این جنگ، سبب شد تا ریگان در نهایت در بهار ۱۹۸۴ به اصرار سیاستمداران برای ترک لبنان تن بدهد.

- عراق (۱۱- ۲۰۰۳)

پس از جنگ ویتنام، حمله به عراق بزرگترین اشتباه سیاست خارجی آمریکا به حساب می‌آید. این حمله که با هدف سرنگونی رژیم صدام و ایجاد دولت طرفدار آمریکا در بغداد صورت گرفت، ساده انگارانه به موضوع برقراری سیستم جدید حکومتی توسط قدرت غربی در جهان عرب می‌نگریست.

در نتیجه این ناآگاهی برخی مقامات زمان اندکی را برای پایان این جنگ تخمین می‌زدند و حتی معاون وزیر دفاع درباره پرداخت هزینه‌های بازسازی عراق پس از جنگ با عواید نفتی این کشور در کنگره شهادت داد.

هیچ از این فرضیات در عالم واقع تحقق نیافت. درگیری‌ها در عراق تشدید شد و القاعده در این خاک متولد شد. براساس پروژه هزینه جنگ دانشگاه براون، آمریکا از سال ۲۰۰۳ تنها ۸۲۲ میلیارد دلار صرف عملیات نظامی کرده است.

- لیبی (۲۰۱۱)

آمریکا در ماه مارس ۲۰۱۱ با قدرت تمام وارد لیبی شد تا به زعم خود به سرکوب خشونت آمیز حاکم لیبی پاسخی درخور بدهد. اما در طی چند هفته هدف از حفاظت از شهروندان به تغییر رژیم مبدل شد. قذافی در عرض چند ماه دستگیر و توسط مخالفان اعدام شد.
 
 
 

لیبی همچنان از هرج و مرج رنج می‌برد. دولت لیبی که توسط سازمان ملل به رسمیت شناخته شده تنها نامی است که محدود به طرابلس است. ذخایر نفتی کشور در نبرد بی پایان جناح‌های مسلح هدر می‌رود. قدرت‌های منطقه‌ای مانند امارات، مصر و قطر از خاک لیبی به عنوان زمینی برای درگیری‌های خود استفاده می‌کنند. مهاجرت‌ها به اروپا افزایش یافته و سبب تشدید سیاست‌های پوپولیستی در این قاره شده اند.

توجه داشته باشید در این جنگ نیز هیچ گونه از منافع امنیتی آمریکا تامین نشد.

- افغانستان (۲۰۰۱ تاکنون)

حس انتقام آمریکا پس از حادثه ۱۱ سپتامبر، این فرصت را برای دولت بوش فراهم آورد تا به بهانه مبارزه با القاعده، به افغانستان حمله کند.

بازهم استقرار دولت متمرکز و غرب محور، سربازان آمریکایی زیادی را به کام مرگ فرستاد. پس از هفده سال ۱۴۰۰۰ سرباز آمریکایی همچنان در افغانستان حضور دارند. دولت افغانستان همچنان به دلار‌های خارجی وابسته است. ارتش این کشور مانند گذشته مدیریتی ناکارآمد دارد و از تاکتیک‌های بد، افسران فاسد، کمبود اسلحه و ناتوانی تدارکاتی رنج می‌برد. این عوامل سبب شده تا افغانستانی‌های بسیاری خدمت در ارتش را رها کنند و خود را در بیابان‌های این کشور به زمان بسپارند.

دپتریس پس از اشاره به موارد عمده ناکامی سیاست مداخله و تهاجم دولت آمریکا، از واقعیتی ملموس سخن می‌گوید: باور ترامپ بر ضرورت خروج همه نیرو‌های آمریکایی از افغانستان و همزمان نگرانی از ماندنگار شدن در تاریخ به عنوان "رئیس جمهوری که افغانستان را از دست داد. "
 
 

نویسنده بر این باور است که دولت ترامپ به شدت در تلاش است برای دور شدن از این بدنامی روند صلح در افغانستان را ایجاد کند. در همین راستا به مذاکره با طالبان پرداخته است. درحال حاضر رئیس جمهور به مشاورانی توسل جسته که بتوانند این ورشکستگی سیاسی را به نتیجه مطلوب برسانند.

درس، فوق العاده ساده اما مهم است؛ اگر آمریکا قصد دارد از نیروی نظامی استفاده کند یا در جنگ شرکت کند، بهتر است هدف واقع بینانه تری داشته باشد.
 


ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *