صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

حوادث- انتظامی و آسیب‌های اجتماعی

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

یادداشت|

ناقضین حقوق بشر در صف مدعیان!

۱۲ تير ۱۴۰۲ - ۰۷:۱۵:۰۲
کد خبر: ۴۷۲۱۱۱۱
دسته بندی‌: حقوق بشر ، عمومی
عضو حقوقدانان شورای نگهبان نوشت آمریکا در قضایای مختلف کوچک‌ترین وقعی به اصول حقوق بین‌الملل، حقوق بشر و حقوق بشردوستانه نگذاشته است.

عباسعلی کدخدایی، استاد حقوق بین‌الملل و عضو حقوقدانان شورای نگهبان یادداشتی را به مناسبت روز افشای حقوق بشر آمریکایی در اختیار خبرگزاری میزان گذاشته که در ادامه می‎خوانید.

کدخدایی نوشت: با وجود برخی اختلاف‌نظر‌ها درباره مفهوم و مصادیق حقوق بشر، کمتر کسی را می‌توان یافت که به وجود حقوق بشر اعتقادی نداشته باشد؛ فارغ از این قبیل اختلاف‌نظرها، امروزه حقوق بشر در نظام بین‌الملل به اندازه‌ای اهمیت یافته که بسیاری از هنجار‌های معاهدات بین‌المللی، دولت‌های غیرعضو را هم به تبعیت از خود واداشته‌اند؛ در حال حاضر هر یک از معاهدات بنیادین حقوق بین‌الملل بشر، توسط بیش از ۱۵۰ کشور جهان به تصویب رسیده است و حتی برخی اسناد، چون میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی، تقریبا به تصویب تمامی دولت‌ها رسیده‌اند؛ علاوه بر این، با افزایش سازمان‌های غیردولتی مدافع حقوق بشر و همچنین تاسیس سازمان‌ها و محاکم بین‌المللی و منطقه‌ای، نظارت بر حسن اجرای حقوق بشر در کشور‌های جهان افزایش یافته است.

اما با این وجود، در حالی که دولت‌های داعیه‌دار حقوق بشر، کشور‌های دیگر را توصیه به رعایت قواعد حقوق بشر و اعمال آن در قوانین داخلی خود می‌کنند، حوادثی توسط آنان رقم می‌خورد که اعتبار و ارزش قواعد حقوق بشر در نظام بین‌الملل را تهدید می‌کند؛ توسل آمریکا به شکنجه پس از حمله به افغانستان در سال ۲۰۰۱ و بعد‌ها حمله به عراق در سال ۲۰۰۳ اتفاقاتی مهم بود که رژیم بین‌المللی حقوق بشر را با تهدیدی جدی مواجه ساخت؛ واقعیت این است که این مشی و سیاست کلی و همیشگی کشور آمریکا بوده که منافع نامشروع خود را با نقض اصول و قواعد شناخته شده حقوق بین‌الملل، حقوق بشر و حقوق بشردوستانه، دنبال کند؛ شواهدی که اکنون بعد ۲۰ سال از حمله آمریکا به افغانستان و عراق وجود دارد نشان می‌دهد سران و مقامات آمریکا همچنان بر رویه نقض حقوق بین‌الملل و حقوق بشر اصرار داشته، طی آتش‌افروزی‌های اخیر خود در منطقه، مرتکب شدیدترین نوع جنایات جنگی و جنایت علیه بشریت شده‌اند که اگر محکمه عادلانه‌ای به جنایات آنان رسیدگی می‌کرد، سرنوشتی جز سرنوشت جنایتکاران جنگی دوران جنگ جهانی، چون هرمان گورینگ و آلفرد یودل که با رأی دادگاه نظامی بین‌المللی نورنبرگ به اعدام محکوم شدند در انتظارشان نبود.

چه کسی می‌تواند ادعا کند اعمال و جنایت‌های روسای جمهور پیشین آمریکا متفاوت از اعمال جنایتکارانی است که در دادگاه نورنبرگ به اعدام یا حبس ابد محکوم شدند؟ چگونه سرنوشت مقامات آمریکایی که دست‌شان به خون ۳۸۷۰۷۳ غیرنظامی آلوده است و زندگی ۴ میلیون نفر از مردم را با اقداماتی که به بهانه انتقام از حادثه ۱۱ سپتامبر و با شعار مبارزه با تروریسم انجام داده‌اند، مختل کرده‌اند، می‌تواند متفاوت از سرنوشت جنایتکاران محکوم در دادگاه نظامی نورنبرگ باشد؟

نباید فراموش کرد که آمریکا در قضایای افغانستان با تمسک به مصوبات ضد حقوق بشری کنگره و تصمیمات خلاف رئیس‌جمهور وقت خود، تعهدات بین‌المللی را با نادیده گرفتن مفاد قطعنامه‌های ۱۴۵۶، ۱۵۶۶ و ۱۶۲۴ شورای امنیت ملل متحد آشکارا نقض کرد و کوچک‌ترین وقعی به اصول حقوق بین‌الملل، حقوق بشر و حقوق بشردوستانه نگذاشت تا بر فهرست تخلفات خود بیفزاید.

بر اساس انبوهی از مدارک و اسناد معتبر، دولتمردان آمریکا مسئول اصلی برنامه‌ریزی، آماده‌سازی و راه انداختن جنگی تجاوزکارانه در عراق و افغانستان بوده‌اند؛ چراکه اولا هیچ یک از دو کشور تهدید بالفعل و بالقوه‌ای برای رژیم آمریکا محسوب نمی‌شده‌اند و در ثانی دولت‌های هر دو کشور اساسا توان و قصد جنگ علیه ایالات متحده آمریکا را نداشته‌اند که مبنای ورود آمریکا به عراق و افغانستان قرار گیرد؛ این‌که مقامات رژیم آمریکا و حامیان آنان در مطبوعات جهان، آشکارا اظهارات ناصحیح بسیاری برای توجیه حملات خود به عراق و افغانستان و اشغال این دو کشور بیان می‌دارند، قطعا نمی‌تواند آنان را نسبت به این جنایات هولناک تبرئه کند.

همچنین علاوه بر مسئولیت آمریکا در آغاز جنگی تجاوزکارانه در منطقه، ارتکاب قتل‌های گسترده غیرنظامیان در سرزمین‌های اشغالی، قتل یا بدرفتاری با اسیران جنگی، غارت اموال عمومی یا خصوصی، تخریب بی‌رویه شهرها، شهرک‌ها یا روستا‌ها و ویرانی‌هایی که هیچ‌گونه با ضرورت نظامی توجیه نمی‌شوند، به‌تنهایی برای احراز جنایت‌های جنگی آنان در منطقه کافی‌ است؛ وسعت و شدت این جنایت‌ها به اندازه‌ای بود که سازمان دیده‌بان حقوق بشر، اقدامات نظامی آمریکا را بیش از حد تهاجمی، کشنده و فاقد رعایت اصول تفکیک و تناسب دانست که عناصر رقم‌زننده ارتکاب یک جنایت جنگی در حقوق بین‌الملل کیفری را محرز می‌ساخت و به یقین مستلزم پاسخ جدی جامعه بین‌الملل بود، اما به واسطه ارتکاب آن توسط دولت متنفذی مانند آمریکا، اغلب به یک ابراز تاسف بسنده می‌شد.

رژیم آمریکا همچنین با تاسیس زندان گوانتانامو در سال ۲۰۰۲، حدود ۷۸۰ نفر از متهمین را بدون هیچ‌گونه محاکمه و با شدیدترین اعمال و شکنجه‌های ظالمانه و غیرانسانی بازداشت کرد تا فصل دیگری از پرونده قطور نقض حقوق بشر در این کشور رقم بخورد؛ با این که رفتار نظامیان آمریکا در زندان‌هایی، چون گوانتانامو یا ابوغریب، همگی روح حاکم بر اسناد و اصول حقوق بشری را خدشه‌دار می‌ساخت، اما با کمال تاسف چشمان فعالان و نهاد‌های حقوق بشری بر بسیاری از این جنایات بسته ماند تا ثابت شود اصول و قواعد حقوق بشر برای همه دولت‌ها به طور مساوی قابل اعمال نیست؛ می‌توان دولتی را یافت که از جملگی تعهدات حقوق بشری خود سرباز زند و در عین حال سایر دولت‌ها را متهم به نقض آن کند.

رژیم آمریکا کنوانسیون منع شکنجه را تصویب می‌کند تا انزجار دروغین خود را نسبت به مقوله‌ای که محبوبیتی در جهان ندارد نشان دهد، اما به اجرای هیچ‌کدام از مفاد آن پایبند نیست و به تمام نظامیان، سرویس‌های امنیتی و نهاد‌های اطلاعاتی خود مصونیت می‌دهد تا با اعمال شکنجه زندانیان در بازداشت، کوچک‌ترین پیگرد قضایی علیه آنان صورت نگیرد؛ این مصداقی آشکار از رویکرد ریاکارانه غرب و آمریکا در مسئله حقوق بشر است.

گزارشگر ویژه ملل متحد در زمینه ارتقا و حمایت از حقوق بشر و آزادی‌های اساسی در زمینه مقابله با تروریسم خانم فیونوالا الین، به همراه دیگر کارشناسان مستقل، در بیانیه مشترک خود در ژانویه سال گذشته (۲۰۲۲) بازداشتگاه بدنام گوانتانامو را لکه ننگی بر پایبندی دولت آمریکا به حاکمیت قانون دانستند و با این که در این بیانیه از رژیم آمریکا خواسته شد تا نسبت به تعطیلی زندان گوانتانامو اقدام کند و برای کسانی که به شدت شکنجه و خودسرانه بازداشت شده‌اند، غرامت در نظر گیرد و کسانی که دستور شکنجه را صادر‌ کرده‌اند تحت پیگرد قرار دهد، رژیم عهد‌شکن آمریکا تاکنون به بسیاری از این توصیه‌ها بی‌اعتنا بوده است.

در همین رابطه «جان میرشایمر»، دانشمند علوم سیاسی آمریکایی و بنیان‌گذار نظریه رئالیسم تهاجمی، در کتاب خود با عنوان «توهم بزرگ: رویا‌های لیبرال و واقعیت‌های بین‌الملل» می‌نویسد: «جنگ‌افروزی مدام آمریکا در اقصی‌نقاط جهان که معمولا هم به شکست مفتضحانه آنان می‌انجامد، باعث افزایش تنش، ناامنی و بی‌ثباتی گسترده در نظام بین‌الملل گشته است.»

تجارت اسلحه، شروع جنگ‌های تجاوزکارانه و هواپیما‌های بدون سرنشین آمریکا در سراسر جهان، حقوق بشر و آزادی‌های بنیادین همه مردم جهان را تهدید کرده است، طرفه این که در مقابل تمام این نقض عهدها، آنان همواره از حقوق بشر به عنوان سلاحی برای حمله به سایر کشور‌ها و ایجاد تقابل، تفرقه و هرج‌ومرج در جامعه بین‌المللی استفاده کرده‌اند و در نتیجه مانع توسعه و تعالی مفاهیم حقوق بشر در جهان معاصر شده‌اند.

تداوم جنگ‌های تجاوزکارانه در جهان با توسل غیرقانونی به زور، به‌راه انداختن جنگ‌های نیابتی، تداوم تحریم‌های یک‌جانبه و نامشروع، خودداری از بستن زندان گوانتانامو و ترور شخص عالی‌رتبه و تحت حمایت بین‌المللی کشور دیگر، رژیم آمریکا را به اصلی‌ترین تهدید علیه صلح و امنیت بین‌الملل و مانعی بر سر راه دستیابی جهان به حقوق بشری آراسته از کرامت و ارزش‌های والای انسانی تبدیل کرده است؛ از این رو ضرورت دارد که جامعه جهانی برای تحکیم حقوق بشر و نیز برای بازگشت اعتماد جهانیان، اقدامی جدی، سریع و عاجل در پیگرد و محاکمه مباشران و عاملین سیاست‌های تجاوزکارانه و ضد حقوق بشری آمریکا در منطقه و جهان اتخاذ کند تا این اطمینان به جامعه جهانی داده شود که دولت‌ها نمی‌توانند با سوءاستفاده از اختیارات خود و با نادیده‌گرفتن بسیاری از تعهدات بین‌المللی، از جمله اصل حسن‌نیت، اقدام به نقض حقوق بشر کنند؛ اکنون وقت پاسخگویی است، و این مهم محقق نخواهد شد، مگر با رسیدگی به تخلفات بین‌المللی این رژیم در دادگاهی بین‌المللی و با محاکمه‌ای عادلانه.

انتهای پیام/


ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *