صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

حوادث- انتظامی و آسیب‌های اجتماعی

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

گفت‌وگوی موزه سینما با کیانوش عیاری همزمان با زادروزش

کیانوش عیاری: دنیا را با دوربین 8 میلیمتری می‌دیدم/ پدرم در اهواز سینما داشت + ویدیو

۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۲ - ۱۱:۴۱:۳۷
کد خبر: ۴۷۱۲۳۳۷
کیانوش عیاری در گفت‌وگویی با موزه سینما از خاطرات کودکی‌اش و علاقه به سینما گفت.

خبرگزاری میزان - موزه سینمای ایران در ادامه انتشار سلسله برنامه‌های تاریخ شفاهی خود به مناسبت زادروز کیانوش عیاری، نویسنده و کارگردان پیشکسوت سینما بخش‌هایی از گفت‌وگوی این هنرمند را منتشر کرده است که در زیر می‌خوانید.

کیانوش عیاری با بیان اینکه بیست و سوم اردیبهشت 1330 در اهواز متولد شده است گفت: پدرم تاجر بود و مقدار زیادی فروشگاه، پاساژ، بازار و یک سینما به نام سینما دنیا که در آن زمان می‌گفتند وسیع‌ترین سینمای ایران است، داشت.

وی با اشاره به اینکه برادرش داریوش از او پنج سال بزرگ‌تر است، ادامه داد: وضعیت اقتصادی ما تقریبا خوب بود و از رفاه نسبی برخوردار بودیم و تفریحات اصلی ما در آن سال‌ها سینما رفتن بود . اگر به شهر دیگری هم سفر می‌کردیم، مهم‌ترین جایی که در آن شهر می‌رفتیم باز هم سینما بود.

عیاری خاطرنشان کرد: سال 1348 پدرم برای داریوش برادرم یک دوربین سوپر 8 خریده بود و من هم از آن دوربین استفاده می‌کردم. استفاده این دوربین در سال‌های اولی که تازه آمده بود، بیشتر برای مهمانی‌ها، سر سفره هفت‌سین و مسافرت‌های خانوادگی بود. دایی من کارمند سازمان آب و برق خوزستان بود و این امکان را داشت تا آپارات 16 میلیمتری به خانه خودش یا ما بیاورد و به دلیل علاقه‌ای که بیشتر در خانه ما برای دیدن فیلم بود، موجب شده بود تا بیشتر نمایش‌ها در حیاط خانه ما باشد. آپارات 16 میلیمتری المو بود که آن را روی بخشی از پله‌های حیاط که به اتاق‌ها متصل می‌شد، می‌گذاشت و در نقطه مقابل آن یک پارچه سفید قرار داده می‌شد و روی آن فیلم‌های مستند و گزارشی نمایش داده می‌شد.

وی ادامه داد: فیلم‌ها خیلی مهم نبود، بلکه نفس چرخش دو بوبین بزرگ، صدای آپارات و نوری که از آن لنز روی پرده می‌تابید، مهم‌تر از کیفیت فیلم‌ها برای ما بود. یک نریشن از این فیلم‌ها به خوبی یادم هست که می‌گفت «گاو حسن سه گوساله دارد» جالب است که تا امروز این نریشن در یاد من مانده است. درواقع یک سینما پارادیزویی داشتیم و همسایه‌های دور و اطراف خانه ما هم که اغلب ارمنی بودند، از روی پشت بامشان فیلم‌هایی را که در حیاط ما نمایش داده می‌شد، می‌دیدند و ما هم مشکلی نداشتیم.

عیاری در بخش دیگری از خاطرات خود گفت: در اهواز خبرهای مربوط به فیلم‌ها خیلی زود به ما می‌رسید. یادم می‌آید برای فیلمبرداری فیلم «ماجراجویان جنوب» که فیلمبردار آن رضا انجم روز بود به اهواز آمده بودند و برای شهر اهواز خیلی افتخارآمیز بود که یک گروه فیلمبرداری برای ساختن فیلم به آن شهر آمده‌اند زیرا این امر نشان از اهمیت شهر اهواز داشت. من هم از طریق همکلاسی‌هایم در جریان اخبار مربوط به فیلمبرداری فیلم قرار داشتم. یک شب به یکی از خیابان‌های اصلی اهواز که محل استقرار آنها در هتل بود، رفتم (فردای آن روز هم امتحان شیمی داشتم) دیدم یک فولکس واگن ایستاده و چند جوان در داخل آن کابل می‌اندازند، متوجه شدم که آنها فیلمبرداری دارند. همان جا ایستادم، پشت ماشین پر شد و حرکت کرد و من هم شروع به دویدن پشت سر آن کردم و از مسیری که تغییر می‌داد، حدس زدم به سمت رودخانه کارون می‌رود. من همچنان می‌دویدم و ماشین هم با سرعت می‌رفت. به پل اهواز رسید و ایستاد و من از خستگی روی زمین افتادم. وسایل را کارگرها از داخل ماشین برداشتند و از پله‌های پل به پایین به سمت بلوار حاشیه رودخانه بردند و زمانی که من به آنجا رسیدم، هزاران نفر آدم آنجا بودند و یک دیوار که پلیس ایجاد کرده بود تا مردم عادی به سمت جایی که فیلمبرداری می‌کردند، نروند.

وی در ادامه بیان کرد: من بچه بسیار خجالتی بودم، اما انگیزه بسیار زیادی داشتم تا آنجا که به رغم اینکه هزاران نفر آنجا ایستاده بودند و نمی‌توانستند داخل بروند، من توانستم از دیواری که ایجاد کردند عبور کنم و تا صبح کنار گروه فیلمبرداری باشم.

عیاری با بیان اینکه آقای انجم روز بسیار مرد مهربانی بود، گفت: در تمام طول شب که در کنار گروه فیلمبرداری  بودم گاهی به او و گاهی به دوربین 35 میلیمتری او نگاه می‌کردم و او متوجه شده بود که من به دوربین و سینما علاقه‌مند هستم، زیرا دائم از او سوال می‌پرسیدم. به من گفت دوست داری از پشت دوربین نگاه کنی و من گفتم بله. قبلا دوربین‌های 8 میلیمتری را دیده بودم اما وقتی از پشت دوربین 35 نگاه کردم متوجه شدم یک کادر کاملا مشبک وجود دارد و انگار داشتم از یک دریچه زندان نگاه می‌کردم. خیلی توی ذوقم خورد. از او سوال کردم در زمان فیلمبرداری این کادرهای مشبک هستند؟ و او گفت بله این‌ها باید باشند و من گفتم پس به چه شکلی تصویر را می‌بینید؟ او خندید و دیگر پاسخ نداد. برای من دوربین 8 میلیمتری جذابیت بیشتری داشت زیرا صفحه آن تمیز بود و من با دوربین 8 میلی متری تفریح می کردم و به نوعی به زندگی نگاه می‌کردم. به هر حال من آن شب تا صبح در کنار گروه فیلمبرداری بودم. یادم می‌آید درکنار حسن رضایی (بازیگر) ایستاده بودم و او را نگاه می‌کردم زیرا در آن زمان به دلیل بازی‌های زیادی که داشت چهره بود. صبح از همان جا به سر کلاس برای امتحان رفتم و قبول نشدم و بعدها به حسن رضایی گفتم آن شب شما باعث شدید من در امتحان قبول نشوم.(با خنده)  

انتهای پیام/  


ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *