نگاهی به زندگی و شهادت شهید حسن آبشناسان
به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی ، کتاب "او نگاهش را به ارث گذاشت" زندگینامه داستانی سرلشکر شهید "حسن آبشناسان" به قلم گلستان جعفریان با هدف گذاری گروه سنی نوجوانان از طریق انتشارات سوره مهر به چاپ و نشر رسیده است.
او نگاهش را به ارث گذاشت یکی از مجلدات نوشته شده از مجموعه «قصه فرماندهان» است که برای گروه سنی نوجوانان به رشته تحریر درآمده است.
جعفریان نویسنده کتاب در مقدمه اثر اینگونه نوشته است: این مرد بزرگ پس از شهادتش میراثی نداشت جز چهار هزار جلد کتاب و انبوهی از یادداشتهای عرفانی که از روح زیبای او سخن میگفت. به پسرش افشین گفته بود: پسرم، من برای تو پول، ملک و فرش به ارث نگذاشتهام. من در زندگی به دنبال بهتر کردن منزل، وسایل زندگی یا پسانداز پولهایم در بانک نبودهام. من در زندگی به دنبال ساختن شخصیت خودم بودم. به دنبال شکل گرفتن نگاه و دیدگاهم به دنیا و مسایل جاری در آن. امیدوارم آنچه در من نسبت به دین، اعتقادات و حس بندگی و تسلیم در مقابل پروردگارم محقق شده، برای شما هم توشهای باشد و چراغ راهی!.
من نیز از آن جهت نام "او نگاهش را به ارث گذاشت" را برای این کتاب برگزیدم که به نظرم حسن آبشناسان پیش از آنکه فرماندهی موفق باشد، استادی بود که در زندگی، مرحله به مرحله با آموزش و پیشرفت، به تفکر و اعتقاداتش جهت داد و در نهایت توانست به انسان خودساختهای بدل شود.
رابطه حسن آبشناسان با فرزندان جوانش، امین و افشین، جذاب و آزادمنشانه بود و با دختر کوچکش مهربانانه.
در این کتاب بیشتر از اینکه به ابعاد نظامی شخصیت حسن آبشناسان پرداخته شده باشد، به نوع نگاه او به زندگی پرداخته شده است؛ به عشقورزی به خانواده و بهره بردن او از لحظههای زندگی با تمام تلخیها و شیرینیهایش. امیدوارم این اثر گوشهای از شخصیت واقعی حسن آبشناسان را به خوانندگان جوان بشناساند.
گلستان جعفریان درباره این کتاب نیز اظهار داشت: شهید آبشناسان در آستانه جنگ بازنشسته شد و در همان دوران به همراه خانوادش قصد خروج از کشور را داشته است تا اینکه غائله کردستان اتفاق میافتد و بر اساس دیدگاه اعتقادیش دوباره به ارتش باز میگردد.
وی ادامه داد: شهید همواره این مطلب را میگفت که من به عنوان یک ارتشی فعالیت کردم تا برای چنین روزی بتوانم برای وطنم کارآمد باشم و خدمت کنم. در واقع آبشناسان دیدگاه مذهبی دارد، ولی در طول جنگ این دیدگاه خیلی قوی و اصولمند میشود.
جعفریان درباره باورپذیر بودن زندگی شهید آب شناسان برای نوجوانان گفت: نکته جالبی که در زندگی شهید آب شناسان وجود دارد این است که آدم بسیار با انرژی است مثلا وقتی که تلویزیون نگاه میکند یک سطل شن کنارش گذاشته و در حین دیدن تلویزیون مشت میزند که پنجههایش قوی بشود، زیرا وی معتقد بود زمانی که دارد تلویزیون میبیند فقط نباید به دیدن تلویزیون اکتفا کند بلکه باید فعالیتهای دیگری را هم انجام دهد.
وی ادامه داد: این اثر از کودکی شهید آبشناسان تا شهادت ایشان اختصاص یافته است. آب شناسان در دوران نوجوانی و جوانی بسیار فردی با اعتماد به نفس بود، وی خیلی دوست داشت که جسمی نیرومند داشته باشد برای همین به اکثر ورزشها روی پیدا میکند، وقتی وارد ارتش میشود سختترین دورههای آموزشی و رنجری را میبیند، اما همین آدم به جایی میرسد که دوست دارد روحش نیز ارتقا پیدا کند.
جعفریان همچنین افزود: شخصیت شهید آب شناسان بسیار پرتحرک است که این را نیز در کتاب آوردهام که فکر میکنم برای نوجوان امروزی که بسیار یکجا نشین است میتواند جذاب باشد. ایشان با فرزندانش ارتباط صمیمی داشته است من این رابطه صمیمی شهید را با فرزندانش را بسیار پررنگ نشان دادم، در واقع خوانش این کتاب هم برای یک نوجوان و هم برای پدر نوجوان میتواند سودمند و آموزنده باشد. در اصل نگاه من به ادبیات پایداری انسانی است.