برده داری مدرن استفاده ابزاری از زیبایی جسمی زنان است
هر عمل خشن كه مبتني بر جنسيت باشد و به موجب آن آسيب جسمي ، روحي ، جنسي يا رنج( تهديد ، اجبار ، محروميت هاي خودسرانه ) به زنان وارد شود خشونت بر عليه زنان ناميده مي شود .
اين تعريفي است كه مجمع عمومی سازمان ملل در سال 2006به عنوان خشونت بر عليه زنان اعلام كرد .
با اين تفاسير خشونت بر عليه زنان و دختران يكي از گسترده ترين موارد نقض حقوق بشر است كه درتمام جوامع جهان جريان دارد . هرچند شايد اكثريت افراد خشونت عليه زنان را در مصاديق جنسي آن مثل تجاوز و ساير آزارهاي جنسي جستجو کنند اما واقعيت اين است كه دامنه اين خشونت ها و اشکال آن بسيار وسيع است . شايد اين روزها خشونت و تبعيض جنسيتي را زياد شنيده باشيد . خشونت جنسيتي يعني ظلم و تبعيضي كه به واسطه جنسيت ، يعني (( زن بودن )) نصيب ما مي شود. مثل آنجا كه ظرافت زن را ضعف مي بينند و ضعيفه خطابش مي كنند و با اين برچسب جنسيتي ، در شرايط مساوي كاري و اجتماعي با مردان ، توانايي ، مهارت و تحصيلاتش را ناديده مي گيرند و سپردن مشاغل و پست هاي كليدي و مديريتي به زنان را ريسك مي شمارند .
علي ايهاالحال خشونت هاي خانگي ، جسمي ، روحي ، عاطفي ، كلامي و اقتصادي نيز گونه هاي ديگر خشونتد كه زن را ذره ذره آب ميكند و نظم و قوام جهان را به هم مي زند و كدام انسان منصف و آگاهي ست كه نداند زنان شاهراه هاي تمدن جوامع و تعالي روح انسانيت در جهانند؟!
خشونت عليه زنان فقط مختص به جوامع جهان سومي و ضعيف كه هميشه دچار فقر فرهنگي و تعارضات قبيله اي ، نژادي و مذهبي هستند ، نيست ، بلكه سيستم سرمايه داري حاكم بر جوامع پيشرفته نيز اين خشونت ها را تشديد كرده است .
استفاده ابزاري از زيبايي جسمی زنان در جهت منافع صاحبان سرمايه ، همان برده داري و تجارت جنسي است كه واضح ترين شكل آن را در تغيير سبك زندگي ملل ديگر و تلاش برای نابودی و نفوذ به سنت و فرهنگ هاي جوامع مبتني بر اخلاق و مذهب با ابزار تبليغات اغوا كننده و مصرف گرایی هدفمند و رونق فيلم هاي غير اخلاقي ، مشاهده مي كنيم و اين همان خشونتي است كه عليه كرامت و نجابت زن مي شود .
پذيرش برابري هاي جنسيتي و كنار آمدن و قبول حقوق به حق زنان در جهت تعالي جوامع ، جداي از وضع و گسترش قوانين و آموزشهاي اجتماعي و سياستگذاري فرهنگي و مذهبي نياز به تربيت صحيح مادران آگاه و فرهيخته اي دارد كه تفكر نسل هاي بعد را مهندسي مي كنند. زناني كه طبق آموزه هاي اصیل اسلام مصدر انسان سازي و تربيت نسل هستند . و چگونه ممكن است زني كه ، تحقير شده، شكسته ، اعتماد به نفسش ويران شده ، شجاعت در وجودش دفن شده و تمام عمر بر مزار استعدادهاي هدر رفته اش ضجه مي زند ، كيمياي زندگي مشتركي باشد كه صعود به قله هاي موفقيت را ترسيم كرده است ؟
كاش مردان جهان بدانند كه صبر وسازش سازنده زنان در زندگي محصول حق انتخاب و آزادي عمل در بروز استعداد ها و مهارت هايشان است نه اجبار و نياز و بي پناهي !
آنگاه است كه زندگي را به ميدان مبارزه اي تبديل مي كنند كه شيريني موفقيت هايش كام دنيا را شيرين مي كند . و مغز كلام اينكه دود خشونت بر عليه زنان به چشم تمام مردان دنيا مي رود.
سارا هوشمندی