صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

حوادث- انتظامی و آسیب‌های اجتماعی

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

ترامپیسم؛ پایانی بر نظریه «پایان تاریخ»

۳۰ آبان ۱۳۹۷ - ۰۷:۳۰:۵۱
کد خبر: ۴۶۹۲۴۴
دسته بندی‌: سیاست ، گزارش و تحلیل
عده‌ای معتقدند ترامپ در مدت کوتاهی در حال ویران کردن بسیاری از دستاورد‌های فرهنگ و تمدن امریکا که برپایه لیبرال دموکراسی بنا شده در عرصه داخلی و بین المللی است. بدین ترتیب می‌توان این احتمال را مطرح کرد که: ترامپیسم؛ می‌تواند پایانی بر نظریه «پایان تاریخ» محسوب شود.

گروه سیاسی ؛ علی اردکانیان پژوهشگر و استاد دانشگاه در یادداشتی برای ، نوشت: در سال‌های ابتدایی دهه ۱۹۹۰ میلادی و همزمان با دوران پس از فروپاشی بلوک شرق به عنوان یکی از دو اردوگاه بزرگ و بلوک قدرتمندِ سیاسی- نظامی- ایدئولوژیک جهان آنروز؛ فرانسیس فوکویاما (Francis Fukuyama) اندیشمند امریکایی نظریه «پایان تاریخ» خود را در قالب یک کتاب با عنوان «پایان تاریخ و آخرین بازمانده» (انسان) مطرح کرد.

وی در این کتاب که در اوج اقتدار لیبرالیزم و پس از پایان جنگ سرد نوشته شد؛ عنوان کرد: «آنچه شاهدش خواهیم بود نقطه پایان تکامل ایدئولوژیک بشریت و جهانی شدن اندیشه لیبرال دموکراسی غربی به عنوان آخرین شکل حکومت بشری است».

کتاب پایان تاریخ در واقع پاسخی به کمونیست‌ها محسوب می‌شد که کمونیزم را آخرین مرحله پیشرفت ایدئولوژیک بشریت می‌دانستند. اما وی در مهر ماه سال ۱۳۹۳ در برنامه «هاردتاک» یا «گفتگوی صریح» تلویزیون BBC حرف‌های جدیدی در مورد نظریات پیشین خود به زبان آورد. فوکویاما در این برنامه با طرح این سؤال که: «آیا تاریخ هنوز هم به سمت لیبرال دموکراسی پیش می‌رود یا نظام جایگزینی پیدا می‌شود که می‌تواند وضعیت را بهتر کند؟» با اشاره به وضعیت رشد کشور‌هایی از قبیل: چین و روسیه اذعان می‌کند: «من فکر نمی‌کنم که جهت تاریخ هنوز هم به سمت لیبرال دموکراسی باشد»

در این مجال به دنبال واشکافی نظریات فوکویاما و طرح نظریه‌های انتقادی در این زمینه نیستیم، اما روی کار آمدن دونالد ترامپ به عنوان چهل و پنجمین رئیس جمهور امریکا تردید‌هایی را در حوزه عملی نسبت به صحت عمل و نظر این اندیشه‌ها به وجود آورد، به نحوی که واکاوی بررسی رفتار و افکار ترامپ می‌تواند ما را به پیوندی معنادار به نقد‌های فوکویاما بر نظریات پیشین خود در مورد پایان تاریخ و رسیدن بشریت به ایدئولوژی متکامل لیبرال دموکراسی غربی و ناتوانی این اندیشه در برقراری صلح و امنیت در جهان به رهبری امریکای ترامپ برساند. به این معنی که روی کار آمدن دونالد ترامپ با ویژگی‌های منحصر به فرد مانند «خود محوری»؛ لیبرال دموکراسی را علاوه بر چالش نظری با چالش عملی در زمینه نجات جامعه جهانی از نابسامانی‌ها و رساندن بشر به رستگاری نیز مواجه کرده است.

هرچند فوکویاما سال‌ها بعد در تصحیح نظریات گذشته خود اذعان می‌کند: «من هیچگاه امریکا را الگویی برای سایر کشور‌ها معرفی نکرده ام»، اما باید گفت: براساس شواهد و دلایل تاریخی، غرب با محوریت ایالات متحده امریکا همواره خود را به عنوان نقطه کانونی تکامل معرفی کرده و براین اساس امریکا برای خود ذاتاً نقش رهایی بخش برای نوع انسان و جامعه جهانی قائل بوده است.

حال با نگاهی به تحولات مختلف در عرصه مناسبات بین الملل؛ از رشد برخی کشور‌ها با الگوی توسعه غیر از الگوی لیبرال دموکراسی مانند چین و روسیه گرفته تا وجود تعارضات و جنگ‌های منطقه‌ای – وجود فقر، تبعیض و نابرابری اقتصادی در نقاط مختلف جهان – عدم کارآمدی برخی نظامات بین المللی و مسائل کلان دیگری از این دست؛ این سؤال مهم مطرح می‌شود که: آیا روی کار آمدن دونالد ترامپ به عنوان رئیس جمهور کشوری که داعیه دار استقرار «نظم نوین جهانی» و «پاسداری از صلح و امنیت بین المللی» است؛ می‌تواند پایانی عملی بر نظریه «پایان تاریخ» فرانسیس فوکویاما؛ و به مثابه شکست یا عبور از لیبرال دموکراسی غربی بحساب آید یا خیر؟

در پاسخ به این سؤال می‌توان به دیدگاه‌های مختلف اشاره و پارامتر‌های گوناگونی را مدنظر قرار داد. اما در یک نگاه کلی می‌توان آثار تلاقی این تصحیح نظری که در جملات اخیر فوکویا ظاهر شده و روی کارآمدن فردی با ویژگی‌های اخلاقی و رفتاری مانند ترامپ را در دو حوزه داخلی (امریکا) و صحنه بین المللی مورد اشاره قرار داد که ضمناً مؤید نقد پذیر بودن نظریه پایان تاریخ فوکویاما نیز هست.

در بُعد داخلی امریکا، عده‌ای معتقدند کشوری که بنا بود به عنوان پرچمدار صلح، نظم و امنیت جهانی به ایفای نقش ممتاز بپردازد؛ امروز با روی کارآمدن فری مانند ترامپ؛ در ابعاد مختلف، خود دچار بحران‌های گوناگون داخلی از جمله بحران «هویت» و «واگرایی» شده است. در این زمینه و موارد مشابه می‌توان به تفصیل گفتگو نمود که از حوصله این مبحث خارج است. 

بیشتر بخوانید:
ترامپیسم؛ افول هژمونی امریکا، نقد‌ها و نظرها

در بُعد خارجی نیز شاهدیم که امریکا با توسل به اندیشه‌های لیرال دموکراسی نتوانسته است پیام آور رشد، توسعه و صلح برای جهانیان باشد و چه بسا در بسیاری از مناقشات منطقه ای، بجای تلاش در جهت استقرار نظم و امنیت همواره یک پای ایجاد بی ثباتی و نا آرامی، جنگ و ترویج تروریسم از نوع طالبانی و داعشی بوده است.

در یک بیان کلی عده‌ای معتقدند ترامپ در مدت کوتاهی در حال ویران کردن بسیاری از دستاورد‌های فرهنگ و تمدن امریکا که برپایه لیبرال دموکراسی بنا شده در عرصه داخلی و بین المللی است. بدین ترتیب می‌توان این احتمال را مطرح کرد که: ترامپیسم؛ می‌تواند پایانی بر نظریه «پایان تاریخ» محسوب شود.

این یادداشت را با فراز‌هایی دیگر از سخنان قابل تأمل فرانسیس فوکویاما نظریه پردار برجسته لیبرال دموکراسی در گفتگو با برنامه‌های هارد تاک BBC به پایان می‌بریم: «امریکا هنوز هم به ارتش خود دلبسته است و یکی از دلایل شکست دموکراسی هم همین موضوع است، باید از وقایع افغانستان، عراق و کشور‌های مشابه یک درس را گرفته باشیم و آن درس این است که: امریکا قدرت، امکانات و تفکر لازم برای برقراری دموکراسی در کشور‌های خاورمیانه را ندارد و از سویی ما در جایگاهی نیستیم که بخواهیم [بتوانیم]نتیجه نهایی را [به سایر کشور‌ها و ملت ها]دیکته کنیم.»



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *