صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

حوادث- انتظامی و آسیب‌های اجتماعی

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

ساعت شنی تل آویو-ریاض/ سیا علیه بن سلمان فرضیات و پیامدها/ پاتک اردوغان به طرح فرار بن‌سلمان/ راه نجات از وضعیت خسارت بار اقتصادی

۲۷ آبان ۱۳۹۷ - ۰۹:۳۲:۱۴
کد خبر: ۴۶۸۳۵۸
قبیله سعودی و رژیم صهیونیستی تنها بازندگان هماوردی با ایران اسلامی و محور مقاومت نیستند. آمریکا و رژیم‌های مرتجع منطقه که بدون کمترین کم‌وکاست، مأموریت خود را در تقابل با جمهوری اسلامی انجام می‌دهند نیز به همین سرنوشت دچار شده‌اند و ساعت شنی زوال آن‌ها در حال پر شدن است.

به گزارش خبرنگار گروه فضای مجازی ، سرمقاله امروز روزنامه حمایت با عنوان «ساعت شنی تل آویو-ریاض» منتشر شده و در آن چنین آمده است:قتل جمال خاشقجی نیز ریاض و متحدانش را به خود مشغول کرده و موجب شده تا نزدیک‌ترین متحدان سعودی برای ظاهرسازی در دفاع از حقوق بشر، برای اولین بار، گزینه تحریم عربستان را روی میز قرار دهند.

حتی بدبین‌ترین منتقدان جمهوری اسلامی نیز پس از قتل‌عام مردم یمن توسط ریاض و ماجرای خاشقجی، از ضرورت مقابله جدی با اقدامات بی‌ثبات‌کننده آل سعود در منطقه سخن به میان آورده‌اند و عربستان را عامل صدور تروریسم و ناامنی در خاورمیانه قلمداد کرده‌اند.به‌عنوان نمونه، سناتور «رند پال»، طی سخنانی در پنجمین کنفرانس سالانه محافظه‌کاران آمریکا تصریح کرد که عربستان سعودی در «اشاعه ترور» در صدر جدول قرار دارد. وی در این سخنرانی، آل سعود را مسئول نابودی یمن، اشاعه ایدئولوژی افراط‌گرایانه در سراسر جهان و قتل وحشتناک جمال خاشقجی خطاب کرده بود. روزنامه آمریکا «بوستون گلوب» نیز در مهرماه سال جاری در گزارشی تحلیلی نوشت: «هیچ کشوری به‌اندازه عربستان سعودی بی‌وقفه از گروه‌های تروریستی نظیر القاعده و طالبان حمایت نکرده است.» این روزنامه با انتقاد از استاندارد‌های دوگانه آمریکا در مسئله تروریسم و متهم کردن ایران به‌جای عربستان در این حوزه، به این واقعیت اشاره‌کرده است که «تن‌ها راهی که می‌توان ایران را یک کشور تروریستی قلمداد کرد این است که مخالفت با قدرت آمریکا را تروریسم معرفی کنیم. این تنها گناه ایران است.»و بالاخره اینکه قبیله سعودی و رژیم صهیونیستی تنها بازندگان هماوردی با ایران اسلامی و محور مقاومت نیستند. آمریکا و رژیم‌های مرتجع منطقه که بدون کمترین کم‌وکاست، مأموریت خود را در تقابل با جمهوری اسلامی انجام می‌دهند نیز به همین سرنوشت دچار شده‌اند و ساعت شنی زوال آن‌ها در حال پر شدن است.

یادداشت امروز روزنامه کیهان نیز با عنوان «زمان طلایی مقابله با خروج آمریکا از برجام» منتشر شده و در آن آمده است:مسئله‌ای که شاید جانکاه‌ترین بخش برجام باشد موضوع بند ۳۷ برجام است. بر اساس این بند در صورت ارجاع شکواییه به شورای امنیت، چنانچه ظرف سی روز قطعنامه‌ای صادر نشود، مفاد قطعنامه‌های شورای امنیت مجددا اعمال خواهد شد و در غیر این صورت «تداوم لغو تحریم‌ها» به روش دوره‌ای شورای امنیت به رای گذاشته می‌شود که بر این اساس کلیه اعضای دائم شورای امنیت حق وتو خواهند داشت. با این شیوه رای‌گیری؛ امکان حق وتو روسیه و چین به نفع جمهوری اسلامی ایران از آن‌ها سلب می‌گردد، لیکن سایر کشور‌ها خواهند توانست از حق وتوی خود استفاده نمایند و این در حالی است که اگر برگرداندن تحریم‌ها به رأی گذاشته می‌شد، این امکان وجود داشت که کشور‌های روسیه و چین با استفاده از حق وتو، از برگرداندن تحریم‌ها ممانعت به عمل آورند و این دقیقاً همان چیزی است که آمریکا تحت عنوان مکانیزم ماشه از قبل آن را طراحی کرده بود و متاسفانه تیم مذاکره‌کننده با پذیرفتن آن عملاً جمهوری اسلامی ایران را در شرایط دشواری در شورای امنیت سازمان ملل متحد قرار داده است. بدون شک ماده ۳۷ برجام اقدامی ظالمانه و مستبدانه علیه جمهوری اسلامی ایران است که حتی بعد از بازگشت قطعنامه‌های شورای امنیت نیز در مفاد آن بر توقف کلی و یا جزیی تعهدات جمهوری اسلامی به عنوان یک حق مسلم تصریح نگردیده است بلکه تنها عنوان شده است: ایران بیان داشته است که چنانچه تحریم‌ها به‌طور جزیی و یا کلی اعمال شوند، ایران این امر را منزله‌ای برای توقف کلی یا جزیی تعهدات خود وفق این برجام قلمداد خواهد نمود.

در یادداشت امروز روزنامه وطن امروز هم چنین آمده است:اندیشکده‌ها، مشاوران و رؤسای‌جمهوری دموکرات آمریکا بار‌ها از راهبرد «تغییر نظام» سخن به میان آورده‌اند که یکی از مهم‌ترین اسناد آن طرح «Which Path to Persia» بوده است که در زمان «اوبامای مؤدب» توسط اندیشکده بروکینگز وابسته به حزب دموکرات این کشور به عنوان نقشه راه قرار گرفت و ۹ راهبرد کلان از جمله حمله نظامی، کودتا و تحریم علیه ایران به کاخ سفید پیشنهاد شد. سال ۲۰۱۶ نیز در زمان ریاست‌جمهوری اوباما، انستیتو واشنگتن، اندیشکده فراحزبی آمریکایی که در خصوص مسائل غرب آسیا به کاخ سفید مشاوره می‌دهد، طی مقاله‌ای با عنوان
«Preparing for Regime Change in Iran» از طرح تغییر نظام ایران پرده برداشت. ضمن اینکه نتایج رای‌گیری درباره طرح‌های ضدایرانی و رای‌دهی اکثریت مطلق نمایندگان هر دو حزب (نزدیک به ۱۰۰ درصد) در مجلس نمایندگان و سنا نیز بخوبی اتحاد دستگاه قانونگذاری ایالات‌متحده علیه جمهوری اسلامی را نشان می‌دهد. به علاوه آذرماه سال ۹۵ بود که «سرگئی بارسقیان» از روزنامه‌نگاران حوزه تاریخ هم‏جناح با دولت طی یادداشتی با عنوان «جمهوری‌خواه‌طلبی ایرانیان» می‌نویسد: «سال ۸۳ در حاشیه نشست خبری حسن روحانی، دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی، از او پرسیدم به نظر شما انتخاب نامزد دموکرات‌ها در انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا به نفع ایران است یا نامزد جمهوری‌خواه؟» ایشان پاسخ داد: «ایران از دموکرات‌ها زیان بیشتری دیده است... ما ترجیح نمی‌دهیم دموکرات‌ها برنده شوند. آن‌ها به طور تاریخی بیش از جمهوری‌خواهان به ایران صدمه زده‌اند...»؛ بنابراین با توجه به این فکت‌ها، بهتر است جریان حامی دولت به جای تقلیل دشمنی آمریکا به دیوانگی ترامپ، به مردم آدرس غلط ندهد و به جای امید به دموکرات‌ها، نگاه‌ها را به داخل کشور معطوف دارد.
 
 
روزنامه خراسان در یادداشت امروز خود با عنوان «سیا علیه بن سلمان فرضیات و پیامد‌ها» چنین نوشته است: رفتار‌های مخاطره آمیز ملک سلمان در بازگذاشتن دست فرزندش، محمد، آینده پادشاهی عربستان را در هاله‌ای از ابهام فروبرده است. محمد بن سلمان به بهانه اصلاحات در کشور به شدت محافظه کار و سنتی عربستان، جعبه پاندورا (جعبه‌ای که بر اساس اساطیر یونانی، سر منشأ تمامی بدی‌ها و شوربختی‌های نوع بشر است) را باز کرده است که سرانجام آن می‌تواند اعتراضات گسترده اجتماعی از نوع قیام‌های مردمی در جهان عرب، تضعیف پایه‌های نظام سلطنتی مطلقه، رشد جریان‌های افراطی از نوع وهابیت، صدور خشونت به منطقه و در نهایت، فروپاشی پادشاهی آل سعود در یکی از حساس‌ترین کشور‌ها و مناطق جهان باشد. از این رو، چه بسا آمریکایی‌ها به بهانه قتل خاشقچی جراحی سیاسی را در عربستان به کار گیرند تا با خارج کردن محمد بن سلمان از چرخه جانشینی پادشاه، فرد معقول‌تر و همراه تری را بین خاندان پرشمار آل سعود به جای ملک سلمان بنشانند.
 

مهار پادشاهی: به نظر می‌رسد از دید مقامات ارشد دولت آمریکا، عربستان زیر لوای محمد بن سلمان از کنترل خارج شده و اگر در نهایت وی بر تخت پادشاهی نفت خیز‌ترین کشور جهان عرب بنشیند، این کشور را به دردسر واقعی برای جهان غرب از جمله آمریکا بدل خواهد کرد. مخالفت با پایان جنگ در یمن، اصرار به ادامه محاصره قطر، بازداشت چند روزه نخست وزیر لبنان و بگو مگو‌های کم سابقه با رئیس جمهور آمریکا بر سر موضوع پرداخت پول از جانب ریاض برای تامین هزینه چتر امنیتی این کشور، از دید ایالات متحده قابل پذیرش نیست. از این رو، آمریکا قصد دارد پیش از این که محمد بن سلمان به صدام ثانی بدل شود، عربستان را مهار کند و این تصمیم نیز از مدت‌ها قبل از قتل خاشقچی در آنکارا گرفته شد؛ زمانی که کنگره آمریکا در حرکتی دو حزبی و در اقدامی مغایر با تلاش دولت وقت این کشور قانون " عدالت علیه حامیان تروریسم " موسوم به جاستا را تصویب کرد.
 
یادداشت امروز روزنامه ایران هم با عنوان «راه نجات از وضعیت خسارت بار اقتصادی » منتشر و در آن چنین آمده است:برای جلب اعتماد و همراهی عمومی آن است که دولت در تمامی موارد، به برنامه‌ها و اهداف خود پایبند بماند. این پایبندی در سطوح مختلف از سطوح سیاست‌گذاری تا سطوح عملیاتی و اجرایی را شامل می‌شود. در این بین عواملی مانند بی‌برنامگی دولت، تغییرات پی‌در‌پی در سیاست‌ها، پنهان‌کاری و عدم‌شفافیت، انتصاب مدیران فاقد صلاحیت و نظایر آن، به اعتماد عمومی خدشه وارد می‌کند و مانعی برای همراهی و پشتیبانی مردم از برنامه‌ها و سیاست‌های دولتی است. در این شرایط بی‌اعتمادی و عدم‌پذیرش عمومی نسبت به برنامه‌ها و سیاست‌های دولت به وجود می‌آید که در برخی حوزه‌ها بسیار مخرب است. در حال حاضر، سیاست‌های نادرست دولت در بازار انرژی تبعات و عوارض بسیار مخربی برجای گذشته است. از جمله بخش قابل توجهی از منابع بودجه‌ای سالانه صرف یارانه حامل‌های انرژی می‌شود و از طرف دیگر پائین نگه داشتن قیمت حامل‌های انرژی موجب افزایش شدت انرژی و کاهش راندمان مصرف در کشور و اتلاف گسترده منابع زیرزمینی می‌شود. علاوه بر آن، شکاف قیمت حامل‌های انرژی موجب قاچاق گسترده سوخت به خارج از کشور شده است. در این شرایط اگرچه اقتصاددانان و دولت تردیدی در اصلاح سیاست‌های بازار انرژی ندارند، ولی با این حال هیچ یک از دولت‌ها طی چندین سال گذشته اقدامی در جهت اصلاح بازار انرژی انجام نداده‌اند. یکی از اصلی‌ترین موانع ورود دولت‌ها به اصلاح بازار انرژی، نگرانی از نارضایتی مردم و تبعات اجتماعی و سیاسی حذف یارانه‌ها و واقعی‌سازی قیمت‌ها است.
 

در این مورد خاص اگر دولت توانسته بود که اهداف و برنامه‌های خود را به روشنی برای عموم مردم تشریح و هزینه‌های ادامه وضع موجود و منافع آتی اصلاح سیاست‌ها را دقیقاً تبیین کند، شاید می‌توانست به پشتوانه حمایت افکار عمومی، اقتصاد کشور را از وضعیت خسارت‌بار فعلی نجات دهد. در سایر موارد مانند سیاست‌های ارزی، مداخله در قیمت‌گذاری‌ها، خرید تضمینی، یارانه‌های نقدی، سیاست‌های پولی، مدیریت بازار ارز و نظایر آن نیز اگر دولت بتواند افکار عمومی را قانع کرده و با خود همراه نماید، می‌تواند هزینه اصلاحات اقتصادی را کاهش داده و احتمال موفقیت برنامه‌های اصلاحی خود را افزایش دهد.
 
روزنامه رسالت در یادداشت امروز خود چنین نوشته:زمانی که از مردم دوری می‌کنیم، تمام شاخص‌های زندگی متمدنانه از مهارت همکاری و گفتگو تا اعتماد به نفس در ما رو به نزول می‌گذارد. ما مطمئن نیستیم که از پس، کار‌ها بر بیاییم، مطمئن نیستیم که توان داشته باشیم و بنا بر این، این موجب دوری گزیدن بیشتر ما خواهد شد، اما، این فقط اجتناب از مردم نیست؛ این اجتناب از احساسات ناراحت‌کننده‌ای است که در اثر تعامل با دیگران پیش می‌آید: خجالت، اضطراب و خودآگاهی. عمل کردن هم‌چون یک شبح، نتیجه‌ی رفتار نامناسب و اجتناب از درگیر شدن است. نکته دیگر در همین خط استدلالی این است که ارتباطات رایانه‌ای مطلقاً با ارتباط رو در رو فرق دارد. ارتباط روی صفحه نمایش به ما امکان ویرایش و بزک کردن متن را می‌دهد؛ در حالی که ارتباط رو در رو صادقانه‌تر و اعتماد برانگیزتر است.
 

نکته آخر این که در «فضای مجازی»، افراد به کثرت و با تندی و قاطعیت مورد قضاوت قرار می‌گیرند، و اغلب این قضاوت‌ها با مقدمات قضائی و حکمی لازم صورت نمی‌گیرد؛ اظهار نظر‌ها گذری هستند؛ از نظر کسی که چیزی می‌پراند و می‌رود، «یه چیزی گفته است»، ولی از دیدگاه او که مورد قضاوت قرار می‌گیرد، تک تک این اظهار نظر‌ها می‌توانند مهم و آزاردهنده باشند. صرف نظر از این که کدام پلتفرم بستر ارتباط گردد، لایک‌ها و دنبال‌کننده‌ها شمارش می‌شوند و هر کس می‌تواند کامنت‌ها را ببیند. ستایش یا سرزنش عمومی در برابر چشم هر کسی اتفاق می‌افتد و برای نوجوانان و افراد جوان که هویت‌شان در حال شکل‌گیری است، مدیریت رسانه اجتماعی همچون یک بحران اجتماعی است. اضطراب اجتماعی، ناشی از ترس قضاوت شدن به عنوان فردی دارای کمبود است، و این خصوصاً نوجوانان و جوانان را به انفعال ارتباطی و انزوا و چیزی شبیه اعتیاد به مواد روان‌گردان می‌کشد. اینچنین است که گروهی از خلاق‌ترین مهندسان دره سیلیکون (مرکز مهندسی دیجیتال)، کسانی که لایکِ فیس‌بوک را به وجود آوردند، یا آن‌هایی سیستمِ رفرش‌کردن توییتر را با کشیدن انگشت به سمت پایین صفحه نمایش طراحی کردند، امروز از اختراعات خود پشیمان شده‌اند. آن‌ها می‌بینند محصولات‌شان، مثل قمار یا مواد مخدر، روزانه، میلیون‌ها انسان را به رفتاری اعتیادگونه وا می‌دارد. آن‌ها مسیر اعتراض و مقاومت را آغاز کرده‌اند: اطلاع‌رسانی درباره خطرات اعتیاد دیجیتال و کناره‌گیری شخصی از دنیای فناوری (توأم با اقتباس‌های آزاد از ملیسا هانت، کریس دانفورت، نیک بیلتون، پل لوئیس، و آلن هندریکسن).
 
روزنامه جوان نیز در یادداشت امروز خود چنین نوشته:ترامپ و دولتش همواره سعی کرده‌اند شاه و ولیعهد سعودی را از ماجرای قتل خاشقجی مبرا کنند تا معاملات انجام شده به خصوص خرید تسلیحاتی سعودی‌ها از امریکا را حفظ کنند، جدای از اینکه گفته می‌شود روابط نزدیک جرد کوشنر، داماد و مشاور نزدیک ترامپ، با بن‌سلمان در این جهت‌گیری دولت امریکا نقش اساسی داشته است. به واسطه این جهت‌گیری بود که جمهوریخواهان اگر هم انتقادی از سعودی‌ها داشتند باز به خاطر حمایت از ترامپ اقدام جدی علیه سعودی‌ها انجام نمی‌دادند، اما حالا دموکرات‌ها بعد از انتخابات میان‌دوره‌ای و به دست گرفتن اکثریت مجلس نمایندگان، این فرصت را پیدا کرده‌اند تا این جهت‌گیری ترامپ و دولتش را به چالش بکشند. تام مالینووسکی، نماینده دموکرات از ایالت نیوجرسی، اضافه شدن نام بن‌سلمان به فهرست مجازات‌ها بر اساس قانون ماگنیتسکی را مطرح کرد، قانونی که در ۲۰۱۲ و علیه روسیه وضع شد و حالا این نماینده دموکرات می‌خواهد آن را علیه ولیعهد سعودی‌ها به کار بگیرد. در این بین، باید به گزارش واشنگتن‌پست نیز توجه کرد که مدعی شده سازمان اطلاعاتی سیا در ارزیابی خود از مدارک و شواهد قتل خاشقجی به این نتیجه رسیده که بن‌سلمان مسئول مستقیم این قتل است و این ارزیابی را به اطلاع نمایندگان کنگره هم رسانده است. به نظر می‌رسد که ترکیه با ارائه مدارک حساس به امریکایی‌ها در عمل شرایط را علیه بن‌سلمان تغییر داده و حالا می‌تواند از نتیجه انتخابات میان‌دوره‌ای بیشترین بهره‌برداری را بکند تا آنجا که جمهوریخواهان هم حاضر به همکاری شده‌اند و حرف از تنظیم و ارائه لایحه‌ای از سوی سناتور‌های دموکرات و جمهوریخواه برای مجازات سعودی‌ها بر سر زبان‌ها افتاده است. این اوضاع و احوال نمی‌تواند به سود شخص بن‌سلمان باشد و هر اندازه هم ترامپ و دامادش به فکر نجات او باشند باز اردوغان آن قدر دلیل و مدرک دارد تا بتواند نمایندگان کنگره را متقاعد به کاری علیه او کند و اگر در این کار به خوبی پیش برود، ترامپ و دامادش نخواهند توانست کاری بکنند و آن موقع است که حکام سعودی باید به فکر جانشینی برای ولیعهد خود باشند.
 
 
در یادداشت روزنامه صبح نو نیز چنین آمده است:عراق می‌تواند به راهبردی‌ترین شریک ایران در میان همسایگانش مبدل شود، چرا که در اینجا ظرفیت‌های اقتصادی، گردشگری، فرهنگی و سیاسی مضاعفی نسبت به سایر همسایگان وجود دارد. آنچه موجب نگرانی دول مرتجع عربی شده، همین میزان بالای همگرایی بوده که نمونه‌اش در مبادلات کالایی و خدماتی میان دو کشور است؛ اکنون عراق بعد از چین (که وارد‌کننده اصلی نفت و متعلقات آن است)، بزرگ‌ترین شریک تجاری ماست. چنین فرصت بزرگی کنار گوش‌مان قرار دارد و باید همه تمهیدات لازم برای بهره‌گیری از آن را به‌کار بگیریم. بعضاً احساس می‌شود که دولت مایل است در مسیر‌های خیلی دور، جذب سرمایه و توسعه بازار کند و چشمانش را بر همین امکانات منطقه‌ای می‌بندد؛ حالا که #اربعین توانسته پیوند‌های عمیق فرهنگی ایجاد کرده و بر زخم‌های تاریخی مرهم نهد و اتفاقات بینا‌فرهنگی بی‌سابقه‌ای در جهان شیعی-اسلامی ایجاد کند که بستر مناسبی برای توسعه همه همکاری‌هاست، باید با تلاشی مضاعف به این عرصه نگریست. طبعاً مسوولیت فقط متوجه دولت نیست و همه واحد‌های درگیر در این ماجرا - به‌ویژه بخش‌های خصوصی و مدنی کشور - هم باید با تکاپوی بسیار به این فرصت تاریخی بنگرند.
 
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه های داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.


ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *