صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

حوادث- انتظامی و آسیب‌های اجتماعی

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

استیصال صهیونیست ها/پیگیری شجاعانه پرونده اخلالگران اقتصاد توسط دستگاه قضایی/ گام بلند قوه قضائیه در برخورد با مفاسد

۲۶ آبان ۱۳۹۷ - ۰۹:۱۶:۵۴
کد خبر: ۴۶۸۰۴۳
صهیونیست‌ها به مدد پیروزی‌های درخشان مقاومت، نه‌تن‌ها دیگر قادر به پیشروی و تصرف سرزمینی نیستند، بلکه در مرز‌های خود به دام افتاده و حتی نمی‌توانند از خود دفاع کنند.

به گزارش خبرنگار گروه فضای مجازی ، سرمقاله امروز روزنامه حمایت با عنوان «استیصال صهیونیست ها» منتشر شده و در آن چنین آمده است:استعفای «آویگدور لیبرمن»، وزیر جنگ رژیم صهیونیستی که همواره از ترور رهبران گروه‌های فلسطینی و حمله شدید و گسترده نظامی به غزه سخن می‌گفت، ازجمله شاخص‌ترین دستاورد‌های سیاسی این نبرد بود. این در حالی است که «صوفا لاندفیز»، وزیر مهاجرت کابینه نتانیاهو نیز پس از لیبرمن استعفا کرد.

باادامه این روند، باید انتخابات زودرس در اراضی اشغالی برگزار شود که در این صورت، نتانیاهو شانسی برای پیروزی مجدد ندارد و از گردونه قدرت خارج خواهد شد. گفتنی است که کابینه نتانیاهو با ۶۱ رأی اعضای کنست از کل ۱۲۰ عضو آن تشکیل‌شده و در صورت خارج شدن تنها یکی از اعضای حزب «اسرائیل بیتنا» که هشت نفر هستند، این کابینه رسماً سقوط خواهد کرد.از سوی دیگر، کانال تلویزیونی عبری «ریشت کان» با انجام یک نظرسنجی از نارضایتی اسرائیلی‌ها از کابینه نتانیاهو در جریان حمله اخیر صهیونیست‌ها به خان یونس خبر داد که این خود، نشانگر یک زلزله سیاسی بزرگ در پی پیروزی مقاومت است. بر اساس نتایج این نظرسنجی، ۶۵ درصد از مردم شهر‌ها و شهرک‌های صهیونیستی، عملکرد کابینه نتانیاهو را «بد یا بسیار بد» توصیف کرده‌اند. ۴۹ درصد نیز معتقدند که حماس در جنگ اخیر پیروز شده و تنها ۱۴ درصد، صهیونیست‌ها را پیروز میدان ارزیابی کرده‌اند.فراموش نکنیم؛ اشغالگرانی که امروز در کمتر از دو روز دست‌ها را بالا می‌برند، همان‌هایی هستند که حدود هفت دهه پیش، دم از تصرف سرزمین‌های اسلامی از نیل تا فرات می‌زدند! صهیونیست‌ها به مدد پیروزی‌های درخشان مقاومت، نه‌تن‌ها دیگر قادر به پیشروی و تصرف سرزمینی نیستند، بلکه در مرز‌های خود به دام افتاده و حتی نمی‌توانند از خود دفاع کنند. به قول استراتژیست‌ها، اگر حکومتی از فاز تهاجم به مرحله دفاع رسید، قطعاً گام بعدی شکست است؛ عاقبتی که در آینده‌ای نه‌چندان دور در انتظار صهیونیست‌ها خواهد بود.

یادداشت امروز روزنامه کیهان نیز با عنوان «اسرائیل، ضربه از بیرون فشار از درون» منتشر شده و در آن آمده است:آشکارسازی روابط تل‌آویو با بعضی شیوخ عرب کمکی به حل مشکل امنیتی اسرائیل در مرز‌های شمالی و جنوبی که در تسخیر جبهه مقاومت است نمی‌کند. درواقع واکنش موشکی مقاومت بسیار بیش از اقدامات دیپلماتیک و آشکار و سری چند ماه اخیر نتانیاهو، در زمینه سیاست خارجی و جمع‌بندی کشور‌های منطقه اثر گذاشت به‌گونه‌ای که بلافاصله پس از آتش‌بس در درون جامعه غاصب اسرائیل از پایان دوره نتانیاهو و حزب او سخن به میان آمد و خود بنیامین نتانیاهو یک روز پس از برقراری آتش‌بسی که خود او درخواست نموده بود، اعلام کرد تمایلی به ادامه حضور در عرصه سیاسی ندارد. از این موضوع یک نتیجه کلی‌تر هم به‌دست می‌آید و آن اینکه؛ «آنچه سرنوشت منطقه و ازجمله پرونده فلسطین را رقم می‌زند دستور کار‌های آمریکایی، تحرکات اسرائیلی و تمایلات شیوخ عرب نیست بلکه این اراده و عمل جبهه مقاومت است که آمریکا، اسرائیل و شیوخ عرب را نیز وادار به پذیرش چیز‌هایی می‌کند که به تعبیر لیونی «شکست امنیتی بزرگ» به‌حساب می‌آید. حالا می‌توانیم بگوییم واکنش پرحجم و بانشاط مقاومت غزه و یکپارچگی مردم در حمایت از عملیات ضربتی مقاومت و از آن طرف درخواست «آتش‌بس سریع» و استعفا‌ها و اعتراضات خیابانی در مناطق تحت سیطره اشغالگران، وضع آینده و «دست برتر مقاومت» را اثبات کرد.


بر اثر شلیک دستکم ۴۰۰ موشک و راکت که ارتش اسرائیل رقم آن را ۳۰۰ خوانده است، حداقل ۶۰ نفر از صهیونیست‌ها زخمی شده و ۱۴ نفر از آنان به هلاکت رسیده‌اند و در این بین اسرائیل یک فرمانده صاحب‌نام ارتش خود را هم از دست داده است. این درحالی است که سابقه نداشت اسرائیل برای ربایش یک نفر، فرمانده تیپ ویژه خود را مامور کرده و جان آن را به خطر بیندازد. در این ماجرا فلسطینی‌ها هم بیش از ۱۴ شهید ندادند و حال آنکه در عملیات‌ها و اقدامات پیشین معادله کشته‌ها و زخمی‌ها بین دو طرف لااقل یک به شش بود و فقط در جنگ ۳۳ روزه به یک به سه رسیده بود. الان اسرائیل می‌داند که از این پس هر اقدام او با واکنش قاطع مواجه می‌گردد و لذا باید در اقدام نظامی علیه غزه تأمل زیادی داشته باشد همانگونه که ۱۲ سال تأمل بسیار درباره قدرت حزب‌الله مانع دست زدن او به جنگ جدیدی علیه لبنان شده و به گمان ما تا ده‌ها سال دیگر هم اسرائیل فکر حمله نظامی اشغالگرانه به لبنان را نخواهد داشت.

روزنامه خراسان در یادداشت امروز خود با عنوان «اعدام سلطان سکه آغاز راه است» چنین نوشته است:بحران ارزی ماه‌های گذشته ناشی از عوامل اقتصادی و سیاسی مهم دیگری نیز بوده است که اعدام وحید مظلومین و محمد سالم نافی آن نیست. علاوه بر این نقش عوامل دولتی زمینه ساز از جمله در بانک مرکزی نیز در ماجرا نادیده گرفته نشده و به گفته سخنگوی قوه قضاییه، پرونده رئیس کل سابق بانک مرکزی و معاون ارزی اش در مرحله رسیدگی است و اعدام دو اخلالگر ارزی به منزله اتمام پرونده فساد‌های ارزی نیست.


در هر صورت فساد ارزی که رخ داده، تبعات منفی زیادی بر اعتماد مردم داشته است و ترمیم این بی اعتمادی جز از طریق برخورد قاطع و شفاف با همه عوامل فساد و اطلاع رسانی صحیح و ایجاد اطمینان از کور شدن منافذ فساد میسر نیست و باید به جای تشکیک‌های بی مورد و بهانه‌های بنی اسرائیلی درباره برخورد با دو اخلالگر ارزی، ضمن مطالبه برای تسریع در ادامه برخورد با دیگر عوامل فساد‌های ارزی، از دستگاه قضایی که در برخورد با این مفاسد گامی بلند برداشته است، تقدیر شود.

یادداشت امروز روزنامه ایران هم با عنوان ««می» در کوره داغ برگزیت» منتشر و در آن چنین آمده است:مجلس و افکار عمومی می‌توانند فشار‌های زیادی به ترزا می‌ وارد کنند و اگر او درون کابینه خود نتواند به یک جهت‌گیری رهبری‌کننده دست یابد، مجبور می‌شود خود هم نقش رهبری کننده، هم مدیر و هم اجرا‌کننده سندی را برعهده گیرد که تمام بار سنگین آن بر دوش او قرار خواهد گرفت و از طرف دیگر در درون نیز حمایت‌های جدی از او صورت نخواهد گرفت. اما اگر راضی به برپایی رفراندومی دیگر درباره خروج از اتحادیه اروپا شود و گامی رو به عقب بردارد، در مسیر سقوط قرار می‌گیرد و قدرت و توانایی خود را با نقد‌های جدی مواجه می‌بیند.


ترزا می‌اکنون درگیر گیره‌ای است که یک سوی آن فشار‌های ناشی از نقد سند برگزیت قرار دارد و سوی دیگر آن توقعات «ترزا می»‌ای است که رسانه‌ها وقتی او روی کار آمد با قرار دادن او در قالب یک بانوی آهنین به وجود آوردند و در پیشینه او به سراغ مواردی رفتند که بتواند او را احیا‌کننده تاچریسم در انگلستان معرفی کند.ترزا می‌اگر بتواند از این پیچ خطرناک عبور کرده و از فرصت‌های موجود در کوره داغ چالش‌ها استفاده کند و قدرت و قوت خود را به نمایش بگذارد، با قدرت بیشتری سر بر خواهد آورد و بعد از‌گذار از این کوره داغ، شاید بتوان گفت: بانوی آهنین دیگری در انگلستان ظهور کرده‌است. اما پرسش آن است که آیا ترزا می‌می‌تواند از این کوره داغ و دیگر کوره‌هایی که سر راه او قرار می‌گیرد، عبور کند و در این کوره آب نشود؟

روزنامه رسالت در یادداشت امروز خود چنین نوشته:بر خلاف نظر صریح مقام معظم رهبری متاسفانه در دولت نگاه مذاکره با آمریکا وجود دارد و همین نگاه باعث به وجود آمدن برجام شد.با بازخوانی سخنان حسن روحانی می‌توان نگاه به مذاکره با آمریکا به عنوان راهبرد سیاست خارجی دولت را مشاهده کرد که صریحا اعلام کرد، آمریکا کد خدای ده است و بستن با آمریکا راحت‌تر است.

جریان لیبرالی با تحلیل‌های خود به دنبال مهندسی افکار عمومی و حتی تاثیر گذاری بر نخبگان جامعه است تا نظام را وادار به مذاکره با آمریکا کند و این همان سیاستی است که آمریکایی‌ها به دنبال آن هستند و تنها دلخوشی آنان نیز لیبرال‌های اصلاح طلب و جریان اعتدالی در کشور است.نخبگان انقلابی وظیفه دارند استراتژی دشمن بزرگ ایران و حامیان لیبرال و نو لیبرال آن در داخل کشور را برای مردم تبیین کنند و این مهم را یادآور شوند که اگر مذاکره با آمریکا و سازش با این کشور قرار بود مشکلات جاری را حل کند در قضیه برجام این مشکلات حل می‌شد و آمریکایی‌ها به تعهدات خود پایبند می‌ماندند، اما اختلافات جمهوری اسلامی و آمریکا اعتقادات سطحی نیست که بتوان با لبخند در مذاکرات آن را حل کرد بلکه اختلافات عمیق و ریشه داری است که همانند فاصله زمین تا آسمان می‌باشد.کلید عملیاتی سازی سازش با آمریکا از سوی کاخ سفید و لیبرال‌های داخلی زده شده تا بار دیگر سعی کرده ایران اسلامی را از اهداف اصلی انقلاب جدا کنند.
 
روزنامه جوان نیز در یادداشت امروز خود چنین نوشته:ترامپ هرچند دیرهنگام به این موضوع پی برد که عربستان توانایی پوشش نیاز‌های سیاسی – اقتصادی او را ندارد، اما سرانجام به هشت کشور مصرف‌کننده نفت ایران معافیت‌هایی را اعطا کرد که موجب کاهش سریع قیمت نفت شد. رویترز خبر داده‌است عربستان از این تصمیم امریکا خشمگین است و به همین دلیل در یک چرخش بزرگ، اعلام کرده است تولید نفت خود را ۵۰۰ هزار بشکه کاهش می‌دهد و برای کاهش ۵/۱ میلیون بشکه‌ای اوپک طرحی را آماده کرده‌است.
 

این خبر رویترز، اما مانند سایر خبرسازی‌هایش سعی کرده است اختلاف اصلی عربستان و امریکا را استتار کند. باید قبول کرد ریاض به یک رو در رویی پر ریسک با واشنگتن دست زده‌است و با اعلام تصمیم خود جهت کاهش تولید، به دنبال کاهش تبعات قتل خاشقچی برای خود است و به صورت غیر رسمی اعلام می‌کند در صورت تشدید فشارها، قیمت نفت را افزایش خواهد داد. جدای از این رویارویی، عربستان با مشکلات اقتصادی بسیار زیادی روبه‌رو شده و کاهش سرمایه‌گذاری خارجی در این کشور، اقتصاد عربستان را با تهدیدات غیرقابل باوری مواجه کرده‌است و این بازی می‌تواند برای آل سعود یک توجیه اقتصادی داشته باشد، هرچند که عربستان به دلیل رویکرد‌های سیاسی خود، بار‌ها اقتصاد و درآمد خود را فدای سیاست کرده‌است. خاشقچی و دموکرات‌ها، واهمه بزرگی را در میان حاکمان سعودی به پا کرده‌است و بهترین سلاح برای «پس زدن» خطرات پیش رو، شنا کردن در جهت مخالف مسیر رودخانه‌ای است که نقشه‌اش را دونالد ترامپ کشیده‌است.
 
در یادداشت روزنامه صبح نو نیز چنین آمده است:دو نفر از افرادی که در نابسامانی وضعیت اقتصاد کشور نقش داشتند سرانجام با پیگیری شجاعانه دستگاه قضایی به دار مجازات آویخته شدند. این وسط، اما هنوز به یک سؤال پاسخ داده نشده است؛ برخورد با مفسدان و سودجویان اقتصادی یک سمت ماجراست و سمت دیگر ماجرا، اما اصلاح ساز‌و‌کار و ساختاری است که به‌طور طبیعی امکان و بستر سوءاستفاده‌های اینچنینی را پدید می‌آورد. سوال اصلی اینجاست که این نظام‌ها و ساز‌و‌کار‌ها کِی و چه زمانی قرار است اصلاح شوند؟ آیا صرفاً برخورد با مفسدان اقتصادی و نادیده گرفتن شرایط و علت‌هایی که چنین معلول‌هایی را پدید می‌آورند برای نیل به وضعیت مطلوب اقتصادی کافی است؟ آیا برخورد صرف با سوءاستفاده‌گران و نادیده گرفتن بستری که نهال‌های کوچک فساد را بعد از مدتی به درخت‌های تناور تبدیل می‌کنند که برخورد با آن‌ها سخت‌تر و هزینه‌زاتر است مصداق این منطق نیست که تنه و ریشه را رها کرده و صرفاً به قطع ثمره و میوه آفات مشغول شده‌ایم؟ مگر جز این است که وحید مظلومین و امثال او استعداد استفاده از بوروکراسی و فرآیند اداری معوج و بیمار اقتصادی را داشته‌اند که هر فرد دیگر هم می‌تواند پا در چنین مسیری گذارد؟ نمی‌توان بازار و وضعیت اقتصاد و ارز و پول را مبتنی بر تفکرات کج از سرمایه‌داری و اقتصاد آزاد به حال خود رها کرد و از آن طرف توقع داشت با برخورد چکشی، اقتصاد به مسیر درست خویش باز گردد. نمی‌شود ساز‌و‌کار‌های پولی و بانکی کشور با شکاف‌ها و خلأ‌های متعدد قانونی را به امان خدا رها کرد و از این سمت توقع داشت با برخورد قضایی با سوءاستفاده‌گران، ثبات به اقتصاد باز گردد. نیم‌نگاهی به عملکرد دولت در چند ماه اخیر در زمینه عرضه ارائه ارز با قیمت پایه نشان می‌دهد که از آن سمت ماجرا، اقتصاد به حال خویش واگذار شده است. جایی که اتفاقاً منشأ کنترل بسیاری از ناهنجاری‌های اقتصادی است و می‌توان بسیاری از تلاطم‌های اقتصادی را در نطفه خفه کند. به تعبیر شیخ اجل سعدی: «سرِ چشمه شاید گرفتن به بیل؛ چو پر شد نشاید گذشتن به پیل!» که اگر اینچنین نشد، هزینه بیشتری باید برای مهار پیل‌هایی، چون دانه‌درشت‌های اقتصادی داد.
 
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه های داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.


ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *