صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

حوادث- انتظامی و آسیب‌های اجتماعی

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

حفاظت از معیشت مردم/ لایه‌های پنهان تنش جدید در نوار غزه/ چرا پمپئو عصبانی است؟ / ۴۰ سال پیروزی

۲۳ آبان ۱۳۹۷ - ۰۹:۰۲:۱۱
کد خبر: ۴۶۷۴۶۰
متأسفانه به‌جای اینکه سیاست‌های اقتصاد مقاومتی مورد اهتمام قرار گیرد، سیاست‌های سرمایه‌داری صندوق بین‌المللی پول موردتوجه قرار گرفت و این در حالی بود که دست‌اندرکاران لیبرالی که هنوز هم در برخی جا‌ها به بلیه آن‌ها گرفتار هستیم، کاملاً اطلاع داشتند که تصمیمات آن‌ها به افزایش فقر و بیکاری افزایش منجر می‌شود.

به گزارش خبرنگار گروه فضای مجازی ، سرمقاله امروز روزنامه حمایت با عنوان «حفاظت از معیشت مردم» منتشر شده و در آن چنین آمده است:پس از پایان دفاع مقدس، یک تفکر اشتباهی به میدان عمل آمد که برای پویایی و شکوفایی در عرصه اقتصاد، باید به سمت سیاست‌های تعدیل اقتصادی حرکت کرد و همه شرکت‌ها، کارخانه‌ها و بانک‌های دولتی به بخش خصوصی واگذار شوند؛ درصورتی‌که این اقدام، در قانون اساسی پیش‌بینی‌نشده بود و باعث نضج گرفتن طبقات اشرافی و دانه‌درشتی شد که از طریق سرمایه‌های بادآورده، یک‌شبه میلیونر و میلیاردر شدند. متأسفانه به‌جای اینکه سیاست‌های اقتصاد مقاومتی مورد اهتمام قرار گیرد، سیاست‌های سرمایه‌داری صندوق بین‌المللی پول موردتوجه قرار گرفت و این در حالی بود که دست‌اندرکاران لیبرالی که هنوز هم در برخی جا‌ها به بلیه آن‌ها گرفتار هستیم، کاملاً اطلاع داشتند که تصمیمات آن‌ها به افزایش فقر و بیکاری افزایش منجر می‌شود.


قابل‌توجه اینکه وقتی تفکر سرمایه‌داری بر کشور حاکم شود، موضوع سود حداکثری نیز متعاقب آن مطرح می‌شود. با حاکمیت نگاه سرمایه‌داری، غالب طبقات متمول و تازه به دوران رسیده به مردم رحم نخواهند کرد و نتیجه این می‌شود که به‌عنوان نمونه، اجاره خانه‌ها سر به فلک می‌گذارد و حداقل‌های یک زندگی از مردم سلب می‌شود. بنابراین، برای حل موضوع فقر باید به این سؤال پاسخ داد که چگونه افراد یک جامعه فقیر می‌شوند؟ جواب این است که از طریق تورم. در مقابل، این پرسش مطرح است که آیا اقتصاد را نمی‌توان به‌گونه‌ای اداره کرد که بلای تورم دامن‌گیر کشور نشود؟ پاسخ البته مثبت است؛ به شرطی که ثروت‌های کلان و بادآورده از طریق مالیات جذب شوند، از طرف دیگر، عرضه به‌موازات تقاضا و بلکه بیش از آن رشد کند و درنهایت، حمایت از تولید داخلی با حمیت از طرف مردم و مسئولین موردتوجه قرار گیرد تا فقر به‌صورت اساسی ریشه‌کن شود.

یادداشت امروز روزنامه کیهان نیز با عنوان «اعتبار دولت و کارنامه مدیریت لیبرالی» منتشر شده و در آن آمده است:وزیر خارجه به جای اینکه از اروپا و آمریکا درباره بدعهدی برجامی، حمایت از تروریست‌ها و تحمیل جنگ به ملت‌های منطقه طلبکار باشد، صاحب‌نظرانی را که مستندا می‌پرسند تا کجا می‌خواهید برای گرفتن بهانه از غرب، امتیاز بدهید، متهم با پولشویی کرد! او می‌گوید «پشت برخی از این فضاسازی‌ها منافع اقتصادی هست. بالاخره پولشویی یک واقعیت است در کشور و خیلی‌ها از آن سود می‌برند. البته اگر کدی هم داشته باشم، امکانش را ندارم علنی عرض کنم. من نمی‌خواهم این را نسبت بدهم به جایی، ولی خب آنجا‌هایی که هزاران میلیارد پولشویی انجام می‌دهند، حتماً آن قدر توان مالی دارند که صد‌ها میلیارد هزینه فضاسازی بکنند. برخی دستگاه‌های فرهنگی با برخی ارگان‌های قدرتمند کشور ارتباط دارند. یک فضا‌هایی درست کردند، کسانی که یک قلم مفاسدشان ممکن است ۳۰ هزار میلیارد تومان منافع در آن جابه‌جا بشود. افرادی که در این قضیه منافع دارند، پشت القای این تصورات هستند».
 
 
این مدل سیاسی‌کاری بی‌سابقه، آن هم از وزیر خارجه، نشانه فقر مطلق استدلال است. آقای ظریف به‌جای بهانه جور کردن برای غرب و FATF می‌تواند رد مفاسد مالی پنهان را یکی پشت دیگری دنبال کند؛ ذره بین هم نمی‌خواهد؛ مانند واردات غیرقانونی هزاران خودرو و نقش وزارت صنعت، اختلاس ۱۶ هزار میلیاردی صندوق ذخیره فرهنگیان، ایجاد رانت ۱۵۰ هزار میلیارد تومانی در بازار ارز و سکه و خودرو و نقش مدیران ارشدی که به این مفاسد هنگفت دامن زدند. آیا نمی‌دانند رشوه‌های هنگفت در قرارداد‌های کرسنت و توتال و استات اویل را چه کسانی گرفتند و پولشویی‌های عجیب و غریب در دانشگاه آزاد وقت و بهینه‌سازی مصرف سوخت انجام دادند و خرج انتخابات کردند؟ آقای ظریف با این دروغ، مرتکب خیانت شده و اگر راست هم می‌گفت، باز هم خیانت کرده و شریک جرم بود؛ چراکه قوه قضائیه و دستگاه‌های نظارتی دولت را برای برخورد با خبر نکرده است. اما فراتر از همه این شانتاژ، مردم از یاد نمی‌برند که اظهارات غلط آقای ظریف- چه آن زمان که گفت: آمریکا ظرف پنج دقیقه می‌تواند توان دفاعی ما را نابود کند و چه هنگامی که در شورای روابط خارجی آمریکا، نقش اضطراری توافق در انتخابات مجلس را پیش کشید! - موجب بسیاری از خسارت‌های هنگفت به کشور و رونق کاسبی عناصر فرصت‌طلب شد.
 
در یادداشت امروز روزنامه وطن امروز هم چنین آمده است:آنچه وزیر امور خارجه پیش از هرچیز باید پاسخگوی آن باشد نسبت میان مصاحبه اخیرش با منافع ملی کشورمان است. براستی در شرایطی که خود ایشان عمده‌ترین دلیل‌شان در دفاع از این لوایح خالی کردن دست آمریکا از بهانه‌تراشی برای محکومیت ایران بوده است، چگونه متوجه آن نشده است که عبارت «پولشویی یک واقعیت در کشور ما است و خیلی‌ها از پولشویی منفعت می‌برند» از زبان عالی‌ترین مقام دیپلماسی کشور به مثابه دادن بهانه‌ای جدید به دولت ایالات متحده آمریکاست؟ آیا باز هم همانند موضع چند سال پیش وی در مخالف توافق هسته‌ای دانستن رقبایش قرار بر این است این بار با حامی تروریسم دانستن رقبای داخلی خود از طرف غربی انتظار دریافت امتیاز داشته باشد؟
 

تکرار راهی که سال‌ها طی شده و در نهایت به بیراهه رسیدن، می‌تواند کشورمان را بار دیگر به سمت بیراهه‌ای دیگر منحرف کند. شاید بهتر باشد وزیر امور خارجه‌مان این بار به احتمالات طرح شده از جانب کاسبان سابق تحریم و کاسبان جدید پولشویی مانع وارد شدن هزینه‌های جدید به داشته‌های کشورمان شوند.
 
روزنامه خراسان در یادداشت امروز خود با عنوان «لایه های پنهان تنش جدید در نوار غزه» چنین نوشته است: آن چه باید مورد توجه قرار گیرد نوع واکنش رژیم صهیونیستی و شخص نتانیاهو به پاسخ کوبنده حماس بود به عبارتی در دفعات قبلی بعد از حجم حتی کمتری از آتش حماس، جنگنده و تانک‌های صهیونیستی آتش پرحجمی را روی مناطق مسکونی و زیر ساخت‌های غزه می‌ریختند و به نوعی با تخریب وکشتار مردم سعی می‌کردند آن‌ها را علیه مقامات حماس تحریک کنند امااین بار نه تنها شاهد این مسئله نبودیم بلکه به فاصله کمتر از یک روز بلافاصله میانجی گران مصری زمینه آتش بس را فراهم کردند و کابینه رژیم صهیونیستی نیز به طور فوری آن را تصویب کرد. حتی شخص نتانیاهو که در این موارد شروع به رجز خوانی و مظلوم نمایی برای جهانیان می‌کرد تاکنون سکوت کرده است.
 

علت چیست؟ پاسخ در حفظ منفعتی بزرگ‌تر برای این رژیم است: «جلوگیری از هر گونه اخلال در روند سازش دولت‌های عربی با اسرائیل». بدیهی است با انتشار تصاویر بمباران وکودکان به خون غلتیده فلسطینی کمتر دولتمرد عربی جرئت می‌کردمیزبان نتانیاهو باشد یا به ردوبدل کردن هیئت‌های دیپلماتیک و ورزشی مبادرت کند. نتانیاهو خوب می‌داند شیوخ عرب اگرچه اعتقادی به آرمان فلسطین ندارند، اما به راحتی هم نمی‌توانند فشار افکار عمومی خود را نادیده بگیرند؛ لذا به نظر می‌رسددر سایه قوت گرفتن روند عادی‌سازی روابط میان تل‌آویو و پایتخت‌های عربی در خلیج فارس و سیاست تقابلی جدید دونالد ترامپ علیه ایران، برونداد چنین جنگی تحت الشعاع قرار گرفتن این دو مسئله خواهد بود و این چیزی نیست که نتانیاهو و ترامپ در این وضعیت خواستار آن باشند همچنان که در ساعات پایانی دیشب نیزکابینه رژیم صهیونیستی به آتش بس در نوار غزه رأی مثبت داد.
 
یادداشت امروز روزنامه ایران هم با عنوان «آغازگر حمله مقصر است! البته اگر «اسرائیل» نباشد» منتشر و در آن چنین آمده است: مقاومت می‌توانست مادران نظامیان اسرائیلی که مادران جوانان و کودکان ما را در غزه داغدار کرده‌اند، به عزای فرزندانشان بنشاند و این حق مسلم مقاومت بود، زیرا طرف آغازگر مقصر است، اما پیام مقاومت به دشمن این بود که عاقلانه رفتار کند در غیراین‌صورت به حملات خود علیه این رژیم ادامه داده و ضرباتی سخت به آن وارد می‌کند و در آن صورت این رژیم مسئول تشدید تنش و درگیری‌ها خواهد بود و کسی نباید قربانی شده را سرزنش کند و هیچ ملامتی بر مقاومت و ملت فلسطین نخواهد بود.
 

نتیجه‌گیری کلی تا این لحظه اینکه تجاوز و حمله را دشمن آغاز کرد و تلاش‌ها برای آرام‌سازی اوضاع تحت نظارت مصر و طرف‌های بین‌المللی را به شکست کشاند. این دشمن صهیونیستی بود که نخست ساختمان‌های مسکونی و مراکز غیرنظامی همچون ایستگاه تلویزیون (الاقصی) را بمباران کرد. جهانیان چه انتظاری می‌توانند از ملت فلسطین داشته باشند؟ جز اینکه از خود دفاع کند و بر اساس قاعده خون در برابر خون و گلوله در برابر گلوله رفتار کند. بالاخره طرف آغازگر، مقصر است و باید پاسخگو باشد.از طرف خودم و برادرانم در جنبش مقاومت اسلامی حماس از تمامی کسانی که در این جنایت ظالمانه دشمن صهیونیستی، از ملت فلسطین حمایت کردند، صمیمانه قدردانی می‌کنم و از برادرانمان در جمهوری اسلامی ایران به خاطر اهتمام ویژه و راهکار‌های ارائه شده برای محکومیت تجاوز علیه ملت فلسطین و شبکه الاقصی به عنوان نماد آزادی بیان و ندای شرافتمندانه تشکر می‌کنم. ملت ما تا دستیابی به حقوق مشروع خود و بازپس‌گیری سرزمین غصب شده‌اش مقاوم و پایدار خواهد ماند.
 
روزنامه رسالت در یادداشت امروز خود چنین نوشته:مایک پمپئو هرگز تصور نمی‌کرد که تهدید وی علیه ملت ایران، به یک گاف سیاسی و اعتباری علیه ایالات متحده تبدیل شود. مایک پمپئو تا کنون این گونه القا می‌کرد که هدف از اعمال تحریم‌های یک‌جانبه ایالات متحده و دولت ترامپ، نظام و حکومت ایران است، اما در مصاحبه خود با نیوزویک، قدرت ادامه این بازی و پنهان سازی دشمنی و کینه عمیق واشنگتن از ملت ایران را نداشته است.
 
 
اظهارات پمپئو، به معنای پایان تاریخ مصرف بازی هدفمند "تفکیک ملت و نظام ایران " از سوی ایالات متحده آمریکا و تخریب مسیر پیموده شده (خصوصا طی دو سال اخیر) علیه ملت و نظام ایران محسوب می‌شود. امروز ملت ایران به مانند ۴۰ سال گذشته، هوشیارانه و آگاهانه نسبت به نیت و رویکرد مقامات کاخ سفید نسبت به کشورمان آگاه هستند. البته کینه مقامات آمریکایی نسبت به ملت ایران، با استناد به حضور ۴۰ ساله مردم کشورمان در دفاع از بنیان‌ها و اصولی که انقلاب اسلامی بر مبنای آن تبلور یافته است، موضوعی غیر قابل انتظار نبود. با این حال مقامات آمریکایی هرگز قصد بیان این موضوع در سیاست‌های اعلامی خود را نداشته اند: موضوعی که به نظر می‌رسد مایک پمپئو نسبت به آن بی توجه بوده است. بدیهی است که عواقب و تبعات ناشی از اظهارات پمپئو علیه ملت ایران، تا مدت‌های بسیار طولانی گریبانگیر دولت و نظام حکومتی ایالات متحده باقی خواهد ماند. این اظهارات، به مثابه سندی روشن و مبرهن در اثبات تقابل بنیادین واشنگتن به نظام و ملت ایران مورد استناد افکار عمومی دنیا قرار خواهد گرفت.
 
روزنامه جوان نیز در یادداشت امروز خود چنین نوشته:هدف دشمن از تحریم علمی، عقب مانده نگه داشتن و توسری خور نگه داشتن ایران بود، اما ما با تسخیر قله‌های علمی در عرصه‌های نانو، سلول‌های بنیادی، موشکی، سدسازی، تونل‌سازی، دارو، پزشکی، هسته‌ای و... پیروز شدیم و دشمن شکست خورد.هدف دشمن از نفوذ در بدنه دستگاه اجرایی، دوقطبی سازی و چندپاره سازی سیاسی و اجتماعی و راه‌اندازی جنگ‌های فرسایشی قومیتی و نژادی بود، اما ما پیروز شدیم و دشمن شکست خورد.
 
هدف دشمن از تحریم‌های ظالمانه مأیوس کردن، ناامیدسازی و به تسلیم کشاندن مردم ایران و ایجاد دوقطبی «ملت/نظام» بود، اما ما در مسیر پیروزی و دشمن در آستانه سنگین‌ترین شکست تاریخی است؛ و امروز شیطان بزرگ که در سراشیبی افول و فروپاشی قرار گرفته با راه‌اندازی خیمه شب‌بازی و نمایش تحریم‌های جامع و تنگ کردن حلقه محاصره از یک‌سو و استخدام و به میدان آوردن امپراتوری رسانه‌ای و مانور منافقانه تبلیغاتی سعی در فریب و رو در روی نظام قرار دادن مردم ایران و القای این دروغ به مردم ایران است که: «هدف تحریم ملت ایران نیست!»، «در کنار مردم ایران است!»، «آماده ادامه مذاکرات است!»، «به دنبال توافق جامع است!» و «سپاه پاسداران علت اصلی مشکلات ایران است!» از سوی دیگر به دنبال کشاندن جنگ به داخل کشور و اجرای سناریوی خودتحریمی و تحقق استراتژی فروپاشی از درون و در نهایت جلوگیری از برپایی جشن‌های چهلمین سال پیروزی انقلاب اسلامی است؛ و ما با اطمینان می‌گوییم که ملت قهرمان ایران اسلامی از این گردنه صعب‌العبور نیز با سرفرازی و پیروزی پشت سر گذاشته و این بار هم شیطان بزرگ سخت‌ترین شکست خود را تجربه کرده و مسیر پیروزی نهایی ملت سربلند ایران و فروپاشی نظام سلطه هموارتر خواهد شد.
 
در یادداشت روزنامه صبح نو نیز چنین آمده است:سطوح سیاه‌نمایی وضعیت کشور متفاوت است و می‌تواند از رده گفتار‌های تاکسی-پایه شروع شود و به جلسات محرمانه و سری نیز بکشد. در آن جلسات محرمانه و سری، سیاه‌نمایی جهت مدیریتی و راهبری دارد چرا که بنا به حل مسأله است، اما هنگامی که مسوولی بیرون آمده و مثلاً می‌گوید ۴۰‌میلیون ایرانی زیر خط فقرند یا کشور در ارتباطات خارجی به بن‌بست رسیده یا آبان روز مباداست و... به احتمال زیاد، این برای حل مشکل نیست. در اینجا معمولاً رسانه‌ها گرفتارند، چرا که باید قواعدی را رعایت کنند که مخل اطلاع‌رسانی آن‌هاست و از طرفی موضع‌شان را در رقابت‌های سیاسی داخلی و نزاع با دشمن خارجی، در افکار عمومی تضعیف کند. حالا فرض کنید، روزی وزیر خارجه جمهوری اسلامی ایران در مصاحبه‌ای اعلام کند که بخش‌هایی از حکومت درگیر فسادی بزرگ از نوع پولشویی‌اند؛ چه حال و فضایی ایجاد می‌شود؟ سطح این سیاه‌نمایی و ادعای واهی، با کدام یک از سطوح متعارف انتشار پیام و رخداد در کشور قابل مقایسه است؟ آیا جز این است که این خبط بزرگ، مبنای اتهام‌زنی‌های تازه در زمینه‌های مورد‌نظر نظام سلطه علیه ایران قرار می‌گیرد و اثبات‌کننده پاره‌ای از حملات سیاسی قبلی است. ممکن است برخی بگویند که خب آیا نباید با این فساد برخورد شود؟ پاسخ آری است، اما اولاً براساس کدام پایش وزیر خارجه این اطلاعات را به‌دست آورده است؟ ثانیاً چرا آن را در مراجع ذی‌صلاح داخلی پیگیری نکرده؟ ثالثاً چرا بدون طی کردن دو مرحله اول، آبروی جمهوری اسلامی را در انظار جهانی برده است؟ رابعاً چرا پای خارجی را به این سهولت وارد مناسبات داخلی می‌کند؟ وزیر خارجه ایران این کار را کرده است و حتماً باید نسبت بدان پاسخگو باشد و بیش از آن در دستگاه عدل الهی که چگونه مقتضیات مملکت اسلامی را با کفر پیوند زده است.
 
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه های داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.


ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *