به گزارش خبرنگار گروه فضای مجازی ، سرمقاله امروز روزنامه حمایت با عنوان «گل به خودی آمریکا!» منتشر شده و در آن چنین آمده است:کمبود نفت در بازار و افزایش تقاضا همانگونه که شرکتهای هندی مشتری نفت ایران هستند، ثابت میکند که در صورت اعمال تحریمها، شوک شدیدی به این بازار وارد میشود. آمریکا روی عربستان برای جبران کمبود نفت ایران حساب بازکرده، حالآنکه بر اساس شواهد، سعودیها نه میتوانند بهسرعت این خلأ را جبران کنند و نه به فرض تولید بیشتر، قادر هستند که این رویه را ادامه دهند، چراکه ظرفیت تأسیسات نفتی عربستان اجازه افزایش تولید بلندمدت را نمیدهد.
آمریکاییها نگران آن هستند که قادر به کنترل افزایش قیمت نفت نباشند و در واقع دریافتهاند که چشمپوشی از ذخایر نفتی ایران به این سادگی هم نیست.
برای پیشگیری از این اتفاق، چوب حراج به ذخایر راهبردی نفت خود موسوم به «نفت شیل» زدهاند؛ نفتی که ناخالصی آن، مشتریهای این محصول بیکیفیت را ناراضی کرده است. جالب اینجاست که این ذخایر راهبردی برای اینکه بتواند تلاطم شدید قیمتها بر اثر تحریم نفتی ایران را کنترل کند، راه زیادی در پیش دارد، چراکه هم مشتری دستبهنقدی ندارد و هم فاصله طولانی حمل نفت شیل از آمریکا به کشورهای آسیایی، وقفه در تولید کشورهای متقاضی را ممکن است افزایش دهد.اما نکته طنز ماجرا اینجاست که آمریکا نهتنها در تحریم نفت ایران از هماکنون با پالس منفی بسیاری از کشورها و شرکتها مواجه شده، بلکه در فروش نفت و گاز خود نیز درمانده است. شرکتهای آمریکایی تولیدکننده گاز مایع طبیعی، فقط از یکقلم فروش ۳.۶ تنی به چین، ماهانه یک میلیارد دلار درآمد داشتند که با تحریم چین، از این بازار پرسود محروم شدند و حالا باید دربهدر به دنبال مشتری بگردند. تکلیف نفت بیکیفیت شیل هم که معلوم است. بنابراین، تحریم نفت ایران، این روزها به سوژه طنزی تبدیلشده که بهجای گل زدن به دروازه حریف، یک گل به خودی دیدنی را به نمایش گذاشته است.
یادداشت امروز روزنامه کیهان نیز با عنوان «اسدالله آخرین قربانی فرانکنشتاین نیست» منتشر شده و در آن آمده است: انگلیسیها با ابزار رسانه از نازنین زاغری این جاسوس و مجرم امنیتی، چهره زنی مظلوم و دور از فرزند ساختهاند. با بهانه و بیبهانه تصاویر وی را در شبکههای تلویزیونی، صفحات اینترنتی و روزنامههای خود منتشر میکنند با داستانی انگلیسی و البته سوزناک! زنی که برای دیدار با خانوادهاش به ایران رفت و بدون دلیل دستگیر و از فرزند خردسالش جدا شد. دستگاه دیپلماسی و رسانههای انگلیسی در این کمپین چنان با قدرت و هماهنگ عمل کردند که سفیر ما در لندن نیز تحت تاثیر قرار گرفت و با انتشار صفحه نخست چهار روزنامه انگلیسی که عکس اول خود را به زاغری اختصاص داده بودند، به این کمپین انگلیسی پیوست!
آقایان وزارت امور خارجه خود را کارشناسانی زبده و دیپلماتهایی کارکشته میدانند، اما در استفاده از سادهترین روشهای دیپلماسی عمومی و درک تاثیر رسانه بر روابط بینالملل عاجزند و اگر هم بهصورت نادر و موردی رسانهای در این میدان وارد عمل شده و از منافع ملی کشور دفاع کند، مورد طعن و بیمهری نیز قرار میگیرد. طی این مدت طرف اروپایی تنها یک عکس تیره و تار و کاملاً حساب شده و منطبق با روایت مغرضانه خود از آقای اسدالهی منتشر کرده است. چرا نباید یک موج رسانهای و مداوم برای فشار به اروپاییها با هدف آزادی این دیپلمات کشورمان شکل بگیرد؟ چون ممکن است ناراحت شوند و مذاکرات حفظ برجام دچار خدشه شود؟! دستگاه دیپلماسی کشور باید اولین و مهمترین ماموریت خود را حمایت و پشتیبانی همه جانبه از دیپلماتهایش بداند. شاید برخی در وزارت امور خارجه گمان کنند حفظ برجام ارزش فراموش کردن اخراج سه دیپلمات و دستگیری یک دیپلمات دیگر را دارد و برای این چهار نفر نباید بیجهت شلوغ بازی درآورد. تصوری خام و سادهاندیشانه است اگر کسی گمان کند اسدالله اسدی آخرین قربانی فرانکنشتاین برجام خواهد بود.
در یادداشت امروز روزنامه وطن امروز هم چنین آمده است:با توجه به نیل رقم نقدینگی به رقم ۱۶۰۰ هزار میلیارد تومان، اقتصاد کشور سالانه باید بین ۱۵ تا ۲۰ درصد رشد را تجربه میکرده، اما میانگین رشد اقتصادی در طول ۵ سال حدود ۲ درصد است. ضمن اینکه نسبت نقدینگی به تولید ناخالص داخلی از حدود ۵۰ درصد به بیش از ۱۰۰ درصد افزایش یافت و این نسبت برای نخستینبار نسبت بیش از یک را تجربه کرد.
همچنین بهرغم الزامات سیاستهای اقتصاد مقاومتی، برنامه پنجم و برنامه ششم توسعه مبنی بر انعقاد پیمانهای پولی دوجانبه و چندجانبه برای تسهیل روابط مالی و بانکی، جز در رابطه با یکی ـ. دو کشور این مهم محقق نشد و حتی دولت با ولع تمام به دنبال پیوستن به نظام مالی دلارمحور جهان بود. امری که این روزها تبعات آن بیشتر نمایان میشود ضمن اینکه هیچگاه دلیل اصرار بر مدلهای اقتصادی لیبرالی که در سالیان گذشته بارها امتحان خود را پس دادهاند و موجبات بحرانهای اقتصادی چه در ایران و چه در کشورهای دیگر را فراهم آوردهاند، مشخص نبوده است.اینها تنها بخشی از مشکلاتی بود که میتوان به جرأت مدعی شد هیچ ارتباطی به تحریمها نداشتهاند و در صورت مدیریت مناسب نظام اقتصادی، میشد مانع تاثیرگذاری قابل توجه تحریمها و حتی فشار روانی جامعه بر متغیرهای اقتصاد کلان شد. آقای روحانی به این نکات توجه دارد یا قصدشان فرافکنی است؟
یادداشت امروز روزنامه اعتماد به واکنش هند به تحریم های آمریکا علیه ایران اشاره کرده است و نوشته:به نظر میرسد در دو، سه ماه ابتدایی اجرای تحریمهای امریکا علیه ایران که تب ترامپ و واشنگتن برای عملی کردن قطعی اهدافشان تند است، هندیها تا حدودی کژدار و مریز با ایران برخورد کنند و کمکم دوباره سطح واردات نفت از ایران را بالا ببرند. همزمان هندیها تاکنون نسبت به پروژه چابهار اندکی با خساست و دندانگردی برخورد کردهاند و آنچنانکه نه برای پایان آن عجلهای به خرج دادهاند و نه پول زیادی هزینه کردهاند، امیدوارم که شرایط کنونی و روابط دوران تحریمها که دو کشور را مجبور میکند از کالا و خدمات در معامله نفت خام استفاده کنند، باعث شود تا هندیها بیشتر و با دست و دل بازتر به پروژه چابهار روی خوش نشان دهند.
به هر تقدیر ایران در حال حاضر روی سه قدرت جهانی برای فروش نفت خام خود حساب کرده است. هندوستان، چین و مجموعه اروپا، قرار است که سطح فروش نفت خام ایران را بعد از آغاز اجرای دور جدید تحریمهای ایالات متحده در کف قابل قبولی حفظ کنند تا ایران همچنان از درآمد ارزی مشروع خود بهرهمند باشد. به تصور من این سه قدرت مجموعا میتوانند حدود یک میلیون و پانصدهزار بشکه نفت خام در روز از ایران خریداری کنند که کف قابل قبولی برای تامین منابع مالی، کالا و خدمات مورد نیاز ایران در دوران تحریمهای جدید امریکا خواهد بود.
روزنامه خراسان در یادداشت امروز خود با عنوان «چند می گیری خلاصم کنی ؟!» چنین نوشته است:تل آویو به رغم همسویی سیاسی با ریاض در شرایط فعلی بهشدت نگران افزایش توان نظامی آل سعود در سایه این خرید هاست. با این حال مشخص هم نیست که آمریکا در مقابل این میانجیگری چه امتیازی از ریاض گرفته یا خواهد گرفت. فعلا ترکیه با مدیریتی حساب شده، توانسته هم روابط با آمریکا و هم با عربستان را بهبود ببخشد. آنکارا احتمالا این گونه خواسته است که به جای تنشزایی سیاسی، خدشه وارد شده به حاکمیت و امنیت خود را از طریق تحصیل این منافع و به خطر نینداختن منافع اقتصادی کلان دیگر (سرمایهگذاریهای دهها میلیاردی سعودیها در ترکیه) جبران کند.
در داخل آمریکا نیز منتقدان ترامپ این مسئله را فرصتی برای زدن او میبینند و نوک پیکان انتقادهای خود را به رابطه بن سلمان و وی معطوف کردهاند. ترامپ نیز ضمن آن که سعی دارد منافع اقتصادی دولت خود را ازروابط با ریاض حفظ کند به این نکته نیز واقف است که هرگونه حرکت اشتباه در این خصوص و به ویژه با توجه به حساسیتهای بخشی از افکار عمومی جامعه آمریکا که از قضا رسانههای پرقدرتی را هم دراختیار دارند، میتواند عواقب ناخوشایندی بر سبد آرای جمهوری خواهان در انتخابات پیش روی کنگره داشته باشد؛ بنابراین انتظار میرود وی نیز به سمت بازی دو طرفه با این موضوع تا سپری کردن انتخابات کنگره حرکت کند. واقعیت این است که بن سلمان در شرایطی گیر افتاده که بازیگران سیاسی منطقهای و جهانی هرکدام به فراخور منافع و نیات خود سعی در استفاده از این شرایط ویژه دارند و او مانند بازیگری که بسیاری از اهرمهای خود را به واسطه رفتارهای نامعقول خود طی دو سال گذشته از کف داده همچنان امیدش به دلارهای نفتی است که بتواند باردیگر او را از این مهلکه نجات دهد. ماجرای خاشقچی که مثل فیلم دلهرهآور «کشتار با اره برقی در تگزاس» شروع شد این روزها به فصل غمناک آن برای بنسلمان رسیده و او ملتمسانه و دستهچک به دست، بازیگر اول فیلم «چند میگیری خلاصم کنی؟!» شده است.
روزنامه رسالت در یادداشت امروز خود چینن نوشته:گسترش اعتیاد، ناامیدی اجتماعی، بیبند و باری جنسی و از همه مهمتر بنبست در نظام سیاسی مثل موریانه، قدرت آمریکا را از درون میخورد. آمریکاییها امروز دیگر رمق ندارند تا ادعای ژاندارمی جهان را یدک بکشند. امروز کسی رئیسجمهور آمریکاست که به اعتراف نخبگان آمریکا و پنج قاره جهان، نماد فساد و تباهی و زنبارگی است و میخواهد با لاتبازی و شرارتپیشگی، نظمی را که خود آمریکاییها سهم مهمی در جهان در برقراری آن داشتهاند، به هم بزند.
آمریکاییها امروز پرچم آزادیخواهی را زمین گذاشته و پرچم داعش به عنوان خشنترین و بیرحمترین گروه تروریستی جهان را برافراشتهاند و آنها بیپروا از منافقین دفاع میکنند و آنها را آلترناتیو حکومت بعدی در ایران میدانند.دیگر از پیامهای عدالتخواهانه و خیراندیشانه آنها در جهان خبری نیست. فیلسوفان سیاسی آنها حرفی برای گفتن در دفاع از دموکراسی لیبرال ندارند، چون شاهد افول این تفکر با کارکردهای دولت جدید آمریکا هستند. آمریکا امروز مظهر تجاوز، بیعدالتی، کشتار مردم بی گناه، دفاع از دیکتاتورها و جنایتکاران تروریست و مبلغ فرهنگ فساد و بیاخلاقی و بیدینی است. امروز آمریکا با دنیا با زبان "تحریم" و "تهدید" سخن میگوید و نه تنها با ایران، بلکه با هیچ کشوری حال گفتگو و مذاکره ندارد.ترسوها با دروغ، بنبست و بحران، مردم را نترسانند. با فریب، گفتگو و مذاکره جامعه را به بیراهه نکشانند. ما ملتی شجاع با جوانانی هستیم که قادرند کوهها را جابهجا کنند. با نگاه به ظرفیتها کافی است به راهحلها فکر کنیم. جایی که "عقل" هست، "ترس" نیست. با عقلانیت میتوان مشکلات را حل کرد و بر ترس غلبه کرد.امروز رهبری هوشمند انقلاب اسلامی برنامه ۵۰ سال آینده ایران را براساس الگوی اسلامی ایران پیشرفت، طراحی کردهاند. به کوری چشم دشمنان، انقلاب همچنان زنده است و ما به اهداف نورانی انقلاب خواهیم رسید.
روزنامه جوان نیز در یادداشت امروز خود چنین نوشته:کشورهای اروپایی به ویژه انگلیس از این جهت که شبکه نفوذ و مزدورانشان در سعودی ضعیف شدهاند و از چپاول ثروت سعودی، چیزی به دست نیاوردهاند، ناراضی هستند. شعارهای شیک لیبرال دموکراسی غربی، در این بحران و رسوایی رنگ باختهاند و آنچه اهمیت دارد نه انسانیت است و نه آزادی و دموکراسی، بلکه دکانی است برای غارت ثروت در سعودی. ترکیه هم به دنبال اهرم فشاری است تا اوضاع اقتصادی خود را سامان دهد یا بهرهای استراتژیک کسب کند. ماجرا در یک مثلث ترکیه، سعودی و امریکا مدیریت میشود و معامله نهایی در نوع فرمولی است که بین آنها شکل خواهد گرفت، نه اینکه به یک مسئله انسانی و اصول اجتماعی و قواعد و ارزشهای آن پاسخ داده شود.
لیر ترکیه در این دو هفته بهبود یافته، ریال سعودی و بورس آن سقوط کرده و امریکا و غرب در یک بحران حیثیتی هستند که این نظام وحشی در عربستان را حمایت میکنند. اسرائیلیها که مواضع جالبی دارند، به وزنه تعادل در این بحران تبدیل شدهاند، چراکه هرگونه مشکل برای محمد بن سلمان که روابط پنهان با اسرائیل را سامان داده، رؤیاهای آنها را بر باد میدهد، لذا ترامپ هم دنبال مقصرتراشی فریبکارانه است تا محمد بن سلمان آسیب چندانی نبیند. ترکی فیصل اعلام کرده که قبلاً نیز این اقدام را برای دهها شاهزاده ناراضی انجام دادهاند و قطریها از ناپدید شدن تعدادی از اُمرای خود به دست سعودیها شاکی هستند. تردیدی نیست که فرمول و قاعده اصلی حل این رسوایی در مثلث ترکیه، سعودی و امریکا، با رشوهای قابل توجه سامان مییابد، ولی اساس این رسوایی و حتی شکل پایان دادن به این پرونده، آنها را رها نمیکند. سعودیها به پرونده جنایات خود یک برگ اضافه میکنند، ولی ترکیه و غرب مدعی شعارهای شیک و انساندوستانه، بیش از پیش سرافکنده خواهند بود که نه تنها بر یک جنایت سرپوش گذاشتهاند بلکه در جنایتهای این رژیم در یمن و بقیه کشورهای منطقه که همراهی دارند، شریک هستند.
در یادداشت روزنامه صبح نو نیز چنین آمده است:تیرماه گذشته، رییسجمهوری وعده داد که کابینه را ترمیم میکند تا دولت آرایشی تازه بگیرد در برابر هجمه اقتصادی آمریکا و مهار مشکلات معیشتی داخلی؛ از این وعده حدود چهارماه میگذرد و خبری از این تغییر نیست. دو، سه روز پیش نیز ایشان مجدداً با یادآوری تاریخی که تحریمهای جدید اعمال خواهد شد، به مردم گفت که نگران نباشند؛ حال آنکه هم آقای روحانی و هم وزیر خارجه قبلاً چند باری تاکید کرده بودند که این مقطع زمانی اتفاق خاص نمیافتد، چون آمریکا تمامی تیرهای ترکش خود را پرتاب کرده است و این گفتار جدید، مایه تعجب شد. با این همه، اطمینان دادن به مردم، لوازم و اقتضائاتی را میطلبد و از آن جمله داشتن تیمی سرپا، جنگنده و فعال است که لااقل چنین صورتی در بخشی از کابینه دیده نمیشود؛ درست است که کلام مقامات باید امیدآفرین باشد، اما این امیدآفرینی باید با مجموعهای از تدابیر، فعالیتها و اجراییسازی سیاستها همراه باشد، وگرنه شکل #گفتاردرمانی به خود میگیرد و اثر و کارکردی نخواهد داشت. قطعاً در این نقاط تاریخی نمادگذاری شده توسط دشمن، هیچ وضعیت بحرانیای پیشروی کشور نیست، لکن توقع این است که دولت جمهوری اسلامی که بخش اصلی امور اداره اجرایی کشور را بر عهده دارد، عزم راسخ خود را به شکل عینی، ملموس و کارگشا در چهره مردم ظاهر کرده و به سخن بسنده نکند.
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه های داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.