صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

حوادث- انتظامی و آسیب‌های اجتماعی

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

«پروین» را چه کسی کشت؟! / رسوایی بزرگی که دامن جریان تجدیدنظرطلب را گرفته است +عکس

۲۱ مهر ۱۳۹۷ - ۱۶:۵۱:۵۱
کد خبر: ۴۵۹۵۵۳
«پروین بختیارنژاد» و راز بزرگ زندگی او تبدیل به یک رسوایی بزرگ برای اپوزیسیون ضد نظام جمهوری اسلامی شده است.
 به گزارش گروه فضای مجازی ،«پروین بختیارنژاد» فعال اصلاح‌طلب و از چهره‌های ملی مذهبی روز سه‌شنبه هفته گذشته در ۵۶ سالگی و به دلیل ایست قلبی ناشی از آمبولی درگذشت.

این خبر بازتاب وسیعی در رسانه‌های اپوزسیون داشته است. آن‌ها پس از اعلام خبر درگذشت بختیارنژاد، می‌گویند که او تحت «بازجویی» بوده و به نهاد‌های امنیتی و قضایی «احضار» می‌شده است.


در واقع آن‌ها اینطور وانمود می‌کنند که این بازجویی‌ها و احضار‌ها موجب عود کردن بیماری‌های بختیارنژاد، ایجاد فشار و در نهایت مرگ او شده است!

اما اصل ماجرا چیست؟! پروین بختیارنژاد کیست؟ چرا مورد احضار قرار گرفته و حقیقت ماجرای درگذشت او چیست؟

*پروین بختیارنژاد دقیقا کیست و «رضا علیجانی» در زندگی او چه نقشی داشته است؟!

بختیارنژاد از فعالان تجدید نظرطلب با سابقه‌ای از فعالیت‌های فمنیستی و ضد نظام است که سابقه چندین دستگیری را نیز در پرونده خود دارد.

او همسر «رضا علیجانی» دیگر فعال ملی‌مذهبی است و زندگی او بیشتر در ذیل فعالیت‌های علیجانی تعریف می‌شود.

علیجانی، فعال ملی‌مذهبی و اصلاح‌طلبی است که در رخداد‌های سال ۸۸ به دلیل فعالیت ضد امنیتی دستگیر می‌شود. او پس از مدت کوتاهی آزاد می‌شود، اما مجدداً به فعالیت‌های ضد امنیتی خود رو می‌آورد تا اینکه در سال ۹۰ به همراه همسر (پروین بختیارنژاد) و ۲ فرزندشان از ایران خارج می‌شوند و در فرانسه اقامت می‌گزینند.

علیجانی در میان اصلاح‌طلبان به فعالیت‌های تئوریک مشهور است.


از اظهار نظر درباره نامه‌های مهدی کروبی تا صحبت درباره حادثه تروریستی اهواز، توصیه‌نامه‌ای تصویری خطاب به نیرو‌های امنیتی و قضایی جمهوری اسلامی و بررسی جایگاه زن در متون مقدس...

علیجانی که گویا خبر درگذشت پروین بختیارنژاد توسط هم‌او منتشر شده، در این باره طی یادداشتی نوشته است: پروین بختیارنژاد هم پروانه گون پرکشید و رفت. تنها بخت پروین در این دوران سخت این بود که سر بر خاکی نهد که دوستش داشت. در کنار مردمی که به آن‌ها عشق می‌ورزید. زنان، کودکان کار و همه دردمندانی که صدایی نداشته اند... تالاسمی که همیشه با او بود گاه توانش را می‌ربود، ولی عشق به مردم و میهن همواره با او بود. بعد‌ها آمبولی و خطر لخته شدن خون (که به دو عمل جراحی در خارج از کشور منجر شد)، همیشه در کمین‌اش بود و بالاخره او را از پای درآورد.»

رضا علیجانی را، اما از نزدیکتر هم باید دید...

او به تازگی درباره حادثه تروریستی اهواز نوشته بود: تجربه عملی نشان داد که مداخلات ماجراجویانه در منطقه به بهانه مبارزه با داعش و داعشی‌گری (و در واقع برای دفاع از حکومت جبار و سرکوبگر بشار اسد) و با این توجیه که اگر در آنجا نجنگیم در کشورمان باید بجنگیم، یک سیاست فریبکارانه و بی حاصل بوده است. حمله به مجلس و اینک اعمال تروریستی در اهواز، حتی پس از طرح پایان عمر داعش؛ نشانی دیگر از آن سیاست مخالف منافع ملی و از بین برنده سرمایه مالی و انسانی کشورمان است.

علیجانی زمانی هم درباره یکی از نامه‌های منتشره به اسم مهدی کروبی، با نام بردن از او تحت عنوان «شیخ شجاع» می‌گوید:
وی (کروبی) تحقق عملی اصلاح ساختاری را نیز در دو مصداق مشخص برگزاری انتخابات‌های بدون تیغ نظارت استصوابی و آزاد و ملی و اصلاح اصول متعدد قانون اساسی به نفع حاکمیت و نظارت مردم به‌نحوی که انحصار قدرت در ید یک فرد برای همیشه در این سرزمین کنار گذاشته شود»، معرفی می‌کند.

بخش جالب‌تر فعالیت‌های علیجانی، اما به مطالعات او در حوزه زنان مربوط می‌شود. حیطه‌ای که گویا زمینه اصلی فعالیت همسر تازه درگذشته او یعنی پروین بختیارنژاد نیز بوده است.

گفته می‌شود علیجانی در هنگام گذران یکی از زندان‌های خود پژوهش‌هایی در زمینه زنان و موضوع آن‌ها در کتب مقدس داشته که این پژوهش بعد‌ها در قالب یک سلسله مقاله و سپس تحت عنوان یک کتاب منتشر می‌شود.

نام مرحوم پروین بختیارنژاد همواره تحت‌الشعاع فعالیت‌های علیجانی بوده تا هنگامی که بختیارنژاد در سال گذشته تصمیم می‌گیرد همسر و دو فرزندش را در فرانسه تنها بگذارد و به ایران بازگردد؛ و از اینجاست که نام پروین بیشتر بر سر زبان‌ها می‌افتد...

*سؤالاتی درباره علت بازگشت ناگهانی پروین بختیارنژاد به ایران/ اجبار یا انتخاب یا هوای وطن؟

بختیارنژاد، هم در فرانسه خانواده داشته و هم می‌دانسته که هنگام بازگشت به ایران پس از چند سال، مورد بازخواست قرار می‌گیرد، اما چرا به ایران برمی‌گردد؟!

گفته می‌شود او هوای وطن را در سر داشته!

این در حالیست که فردی که هوای وطن را در سر داشته باشد از کشور خودش مهاجرت نمی‌کند و همچنین علیه حاکمیت کشورش تبلیغ نمی‌کند و همدست فعالیت‌های ضد امنیتی هم نمی‌شود.

در عین حال باید دانست بختیارنژاد به برخورد‌های امنیتی و عدالت دستگاه قضایی جمهوری اسلامی ایران اطمینان داشته و می‌دانسته که اگرچه باید بابت برخی فعالیت‌های خود توضیحاتی را ارائه کند، اما ظلم و خشونتی هم در ایران در انتظار او نیست؛ و گرنه کسی که سابقه دستگیری در ایران دارد، بر اثر رخداد‌های سال ۸۸ از ایران فرار می‌کند و بعنوان چهره اپوزسیون شناخته می‌شود؛ اگر تصور برخورد سخت و خشونت را داشت هرگز به کشور بازنمی‌گشت؛ و نکته جالب‌تر اینست که مقامات کشورمان نیز به او اجازه بازگشت می‌دهند.

با تمام این اوصاف و واضحات، اما سؤال اصلی هنوز سر جای خودش هست!

پروین بختیارنژاد چرا به یکباره تمام فعالیت‌های خود را رها می‌کند، از فرزندانش دست می‌شوید و چرا به ایران باز می‌گردد؟! علت درگذشت او در ایران احضار‌های قضایی و امنیتی بوده یا دلیلی دیگری در کار است؟!

*چهره‌های اپوزسیون از خشونت همسر پروین می‌گویند/ تسلیت‌های پر کنایه‌ای که به «رضا علیجانی» گفته شد!

درباره بازگشت بختیارنژاد به ایران دو نکته جالب توجه وجود دارد.

نخست اینکه او می‌دانسته به بیماری‌های شدیدی مبتلاست کما اینکه علیجانی (همسر پروین) در یادداشتی که به مناسبت درگذشت او منتشر کرده تصریح می‌کند که پروین تالاسمی داشته و پس از ۲ عمل جراحی در خارج از کشور همواره با خطر آمبولی و لخته شدن خون نیز مواجه بوده و همین قضیه دست آخر موجب درگذشت او شده است.


این مسئله بازگشت بختیارنژاد به ایران در یک سال مانده به پایان عمرش را با، اما و اگر‌های مختلفی مواجه می‌کند. آیا او می‌دانسته که چیزی به پایان عمرش نمانده است؟!

و دوم اشاره‌های پیدا و ناپیدای عناصر اپوزسیون به نقش علیجانی در زندگی پروین و مهاجرت او به ایران است؛ و از اینجاست که راز مهمی درباره پرونده پروین بختیارنژاد برای جویندگان حقیقت آشکار می‌شود...

نفر اول آن اشاره‌های پیدا و ناپیدا، «فریبا داوودی مهاجر» است. مشاور رئیس دولت اصلاحات که بعد‌ها از ایران گریخت و در خارج از کشور کشف حجاب نیز کرد.

داوودی مهاجر طی یادداشتی به مناسبت درگذشت بختیارنژاد از خشونت رضا علیجانی علیه همسرش خبر می‌دهد و می‌نویسد:

پروین عزیزم دق کرد و درگذشت و متحیر این آقای رضا علیجانی هستم که برای او غمنامه می‌نویسد تا مرگش را هم مصادره کند...
در تمام این سال‌ها هیچکس از دردی که پروین برد سوال نکرد.
هیچکس نگفت چرا پروین با وجود همه خطراتی که تهدیدش می‌کرد بار سفر بست و رفت ایران.
هیچکس نگفت پروین در تمام سال‌هایی که در فرانسه بود و در سخترین شرایط زندگی کرد چه حال و روزی داشت. چه خشونتی را تحمل کرد که بازگشت به ایران را انتخاب کرد.
زنی که از دنیا رفت در حالیکه در آرزوی تلفنی با فرزندانش می‌سوخت.
با پروین در فرانسه چت می‌کردم و مرتب می‌گفت: نمی‌دانی چه رنجی می‌برم. پروین منهدم شده بود.

داوودی مهاجر در ادامه یادداشت خود می‌نویسد: پروین جان!
خواهرم تو سال‌ها از خشونت نوشتی و به پای خشونت سوختی...
بسیاری مردان سیاسی حقیقت را می‌دانستند (منظور، خشونت علیجانی علیه پروین است) و من به آن‌ها در اوج خشونتی که تحمل می‌کردی گفتم شما که حقیقت را می‌دانید چرا سکوت می‌کنید.
بعضی می‌گفتند ما در اختلافات زناشویی دخالت نمی‌کنیم.
بعضی می‌گفتند ما با فلانی (علیجانی) کار سیاسی می‌کنیم و هیچکس حاضر نشد جناب علیجانی را به چالش بکشد.

در یادداشت او همچنین می‌خوانیم: «پروین جانم اگر همه عالم به اقای رضا علیجانی تسلیت بگویند من فریاد می‌زنم که تو با چه دل شکسته‌ای و چه شرایط دشواری رفتن را پذیرا شدی.»

یکی از رسانه‌های فارسی زبان ضد انقلاب نیز در همین زمینه طی یادداشتی با عنوان «پروین، پروین بود نه همسر رضا علیجانی»، می‌نویسد:

«دوستان پروین خانم حتما در جریان دشواری زندگی او و نقش علیجانی در این دشواری‌ها بوده‌اند و از جریانات رنج آوری که این بانوی محترم ناچار به تحمل آن‌ها بود با خبرند، ولی به هر دلیل هیچ اشاره‌ای به گذر از رنج‌های دوست خود نکرده‌اند و این قابل فهم است.».

اما این اشاره‌ها پایان ماجرا نیست...

شخص بختیارنژاد هم در زمان حیات و در یکی از صحبت‌های خود به این خشونت خانوادگی اشاره می‌کند.

او طی اظهاراتی که سایت ضد انقلاب ایران وایر به مناسبت درگذشت او منتشر کرده، می‌گوید: «هر کاستی را به گردن استبداد می‌اندازیم و خود را بی‌نیاز از هرگونه تغییر، اصلاح و خانه‌تکانی فکری می‌دانیم. خشونت مانند زمینی سخت است که با برداشتن یک لایه، به لایه دیگر و ناآشکار آن می‌رسیم؛ لایه‌های زیرمینی که دیده نشده اند، ولی وجود دارند.»

در واقع بختیارنژاد به زبان بی‌زبانی در حال بیان این نکته است که جریان تجدیدنظرطلب و اپوزسیون اول باید اخلاق خود را اصلاح کنند و بعد سراغ جامعه بروند.

حالا قضیه آشکارتر است...

بختیارنژاد، هم دچار یک بیماری حادّ و هم درگیر خشونت همسرش رضا علیجانی بوده است.

در این زمینه غیر از اشاره‌های عناصر همکار بختیاری‌نژاد و آنچه تاکنون دانستیم؛ یک خبر دیگر هم وجود دارد؛ و آن اینکه گفته می‌شود رضا علیجانی به دلیل بیماری پروین و هزینه‌های زیادی که درمان این بیماری در خارج از کشور داشته، او را اجباراً به ایران فرستاده است. البته اخبار دیگری هم در تأیید این خبر و در کلام فعالان اپوزسیون مورد اشاره قرار گرفته است که ما از بیان آن‌ها معذوریم. اخباری که ثابت می‌کند پروین بختیارنژاد دیگر جایی در فرانسه نداشته و علیجانی حاضر به تحمل او نبوده است.

*اپوزسیون درگیر چالش خشونت علیه زنان/ پاسخ علیجانی به ادعای فریبا داوودی مهاجر چیست؟!

جریان اپوزسیون و تجدید نظر طلب اکنون درگیر چالشی بزرگ شده است.

چهره‌های این جریان حالا از این می‌گویند که یک زن که اتفاقا از فعالان این جریان هم بوده و مشهور به فعالیت‌های فمینیستی بوده است، اما تحت خشونت همسرش که او هم از چهره‌های مبرّز این جریان است و کتاب «زن در متون مقدس» را نیز نوشته، قرار داشته و این مسئله روز‌های پایانی زندگی این زن را به گونه‌ای دیگر رقم زده است؛
 
و جالب آنکه به گواه خود این افراد، جریان تجدید نظرطلب و فمنیست‌های مشهور آن، در جریان این خشونت بزرگ بوده‌اند، اما به دلیل همکاری با علیجانی سکوت اختیار کرده‌اند.

آیا علیجانی بعنوان نویسنده کتاب «زن در متون مقدس»، به این مسئله پاسخی قانع‌کننده خواهد داد یا اینکه با سکوت خود، بر این رسوایی بزرگ مهر تأیید می‌زند؟!
 
منبع: مشرق
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه‌های داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای منتشر می‌شود.


ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *