کشف جسد زن و بچه مرد شیشه ای از کمد منزل/ تکنسین اورژانس قلابی به دام افتاد +عکس/ رابطه شیطانی زن خیانتکار با مرد جوان به قتل شوهر ختم شد + عکس
مرد شیشهای بعد از کشتن همسر و فرزندانش آنها را در کمد مخفی کرد
ایران نوشت: مرد معتاد که همسر و سه فرزندش را در اقدامی جنونآمیز به قتل رسانده بود صبح دیروز در شعبه دهم دادگاه کیفری محاکمه شد.
مرد شیشهای بعد از کشتن همسر و فرزندانش آنها را در کمد مخفی کردبهگزارش گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران جوان؛ مرد معتاد که همسر و سه فرزندش را در اقدامی جنونآمیز به قتل رسانده بود صبح دیروز در شعبه دهم دادگاه کیفری محاکمه شد.
رسیدگی به این پرونده هولناک از آبان سال ۹۴ بهدنبال کشف اجساد یک مادر و دو فرزندش در داخل کمد دیواری خانه اجارهایشان شروع شد. این در حالی بود که مهرشاد پدر خانواده در زندان به سر میبرد.
راز کشف اجساد زمانی فاش شد که همسایههای این خانه که گمان میکردند بعد از به زندان افتادن شادمهر، همسر ۲۰ ساله و فرزندانش راهی خانه پدری خود در کرج شدهاند، به شوهرخواهر وی خبر دادند که صاحبخانه حکم تخلیه گرفته و قصد دارد خانه را تخلیه کند، اما کسی در منزل نیست.
بدین ترتیب شوهرخواهر او برای جمعآوری وسایل به خانه این مرد رفت، اما بوی تعفنی که در خانه پیچیده بود، ظن مرد جوان را برانگیخت و او بعد از اینکه خانه را جستوجو کرد اجساد همسر و دو فرزند شادمهر را در خانه پیدا کرد و موضوع را به مأموران گزارش کرد.
لحظاتی بعد مأموران کلانتری خانیآباد در محل حادثه که طبقه چهارم آپارتمانی بود، حاضر شدند.
نخستین بررسیها نشان داد از مرگ این سه نفر بیش از ۱۰ روز گذشته است. همسایهها به مأموران گفتند ۱۰ روز قبل شادمهر روی بالکن خانه ایستاده بود و فریاد میزد زن و بچههایم را کشتهام، اما ما فکر کردیم به خاطر مصرف شیشه دچار توهم شده است. بعد از آن هم این مرد در خانه همسایه را شکست و با او درگیر شد که به زندان افتاد.
بدین ترتیب مأموران به سراغ مرد جوان در زندان رفتند و وی را تحت بازجویی قرار دادند وی در بازجوییها به قتل همسر و دو فرزندش اعتراف کرد و گفت: از مدتی قبل با همسرش اختلاف داشته و روز حادثه پس از مصرف شیشه دست به این جنایت زده است. او گفت: من کارگاه مبلسازی داشتم و درآمدم هم خوب بود، اما از زمانی که به شیشه معتاد شدم، زندگیام دگرگون و اختلافاتم با همسرم خیلی شدید شد. تا قبل از اینکه شیشه بکشم هیچ مشکلی با هم نداشتیم تا اینکه روز حادثه تصمیم گرفتم زنم و بچهها را بکشم و بعد هم خودکشی کنم.
آن روز هم وقتی زن و بچهام را کشتم و از خودکشی پشیمان شدم، موضوع را به همسایهها گفتم، اما آنها حرفم را باور نکردند و با پلیس تماس گرفتند که بازداشت شدم. از وقتی این اتفاق افتاده خیلی عذاب وجدان دارم و درخواست دارم من را هرچه زودتر اعدام کنید.
این پرونده به شعبه ۱۰ دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی قربانزاده رفت و متهم صبح دیروز پای میز محاکمه ایستاد، در ابتدای جلسه اولیای دم در جایگاه قرار گرفتند وخواستار قصاص داماد خود شدند، سپس متهم در حالی که اتهام سه قتل را پذیرفته بود گفت: من مرتکب قتل شدم همه چیز را قبول دارم و مستحق قصاصم. در پایان جلسه قضات برای صدور حکم وارد شور شدند.
تکنسین اورژانس قلابی به دام افتاد + عکس
رکنا نوشت: متهمی که با شگرد جعل عنوان تکنسین اورژانس اقدام به سرقت از پیک سایتهای فروش اجناس میکرد، توسط مأموران پایگاه سوم پلیس آگاهی پایتخت دستگیر شد.
متهمی که با شگرد جعل عنوان تکنسین اورژانس اقدام به سرقت از پیک سایتهای فروش اجناس میکرد، توسط مأموران پایگاه سوم پلیس آگاهی پایتخت دستگیر شد.
این متهم ۴۵ ساله از سایتهای فروش اجناس، مخصوصاً سایتهایی که لوازم پزشکی میفروختند، جنس خریداری میکرد و پس از آن که پیک موتوری یا خودرویی کالا را برای تحویل به محل مورد نظر میآورد، این متهم در حالی که لباس تکنسین اورژانس بر تن داشته است، به پیک موتوری میگفته که سفارش دهنده جناب دکتر داخل ساختمان است، منتظر شما است و از پیک میخواسته برای دریافت هزینه جنس به داخل ساختمان مراجعه کند، البته بعضی اوقات هم مقابل بیمارستان این کار را انجام داده است.
در ادامه، متهم پس از جلب اعتماد پیک و رفتن وی به داخل ساختمان، در حالی که کالا روی موتور یا داخل خودرو بود، اجناس را سرقت کرده و از محل گریخته است.
این متهم در برخی از پروندهها خودروهای پیکها را سرقت کرده است. این سارق حرفهای برای اینکه شناسایی نشود مدام خط تلفنهمراه خود را تغییر داده است.
وی همچنین در یکی از سرقتها خود را پارکبان عنوان کرده است و پس از جلب اعتماد راننده سوئیچ را برای پارک خودرو از وی گرفته و خودرو را به سرقت برده است.
رابطه شیطانی زن خیانتکار با مرد جوان به قتل شوهر ختم شد + عکس
خراسان نوشت: زنی 28 ساله با طرح نقشهای شوم، همسرش را با همدستی جوان ۲۴ ساله به قتل رساند و جسد او را در منزل اجارهای محل سکونت شان دفن کرد.
زنی که در مرداب رابطه شیطانی و با طرح نقشهای شوم، همسرش را با همدستی یک جوان ۲۴ ساله به قتل رسانده و جسد او را در منزل اجارهای محل سکونت شان دفن کرده بود، با اعترافات وحشتناک، راز این قتل را در حالی فاش کرد که قاضی ویژه قتل عمد مشهد در پی احتمال وقوع جنایت در ماجرای کودک ربایی رسیدگی به این پرونده را به عهده گرفت.
این زن ۲۸ ساله که در حال فراهم کردن مقدمات خروج از کشور با صدور دستورات صریحی از سوی قاضی کاظم میرزایی در چنگ قانون گرفتار شده است، روز گذشته به تشریح جزئیات این جنایت وحشتناک پرداخت و گفت: اواخر سال گذشته با مهرداد (همدست متهم) که شاگرد میوه فروشی بود، آشنا شدم و شماره تلفنم را به او دادم.
همسرم به مواد مخدر سنتی اعتیاد داشت و گاهی مرا کتک میزد. من هم با آن جوان ۲۴ ساله مشکلاتم را در میان میگذاشتم تا این که روزی مهرداد گفت: با چند نفر از دوستانش هماهنگ کرده که شوهرم را به کویت ببرند و من هم خوشحال بودم که از شر او خلاص میشوم، اما مهرداد خیلی دروغگو بود و مثل آب خوردن دروغ میگفت. این حرفش هم عملی نشد تا اینکه روزی همسرم مرا کتک زد و دستم شکست. من بلافاصله با مهرداد تماس گرفتم و موضوع را به او گفتم. این گونه بود که تصمیم به قتل شوهرم گرفتیم. آن روز مهرداد برای خرید قرص برنج به پنجراه مشهد رفت، اما فروشنده از دادن قرص به او خودداری کرد. او دوباره با برداشتن کارتهای شناسایی پدرش نزد فروشنده رفت و به هر طریقی بود قرص گرفت تا من آن را به همسرم بخورانم.
اوایل اردیبهشت بود که هنگام عصر، قرصها را درون داروهای گیاهی معروف به «جوشانده» ریختم. البته اول قرص را پودر کردم تا به عنوان داروی سرماخوردگی به او بدهم، اما آن قرص هیچ اثری نکرد و همسرم مدام میگفت: چقدر بد مزه است، گفتم پس بقیه اش را نخور. وقتی موضوع را به مهرداد گفتم، او ناراحت شد و گفت: تو عرضه نداری، حق توست که این قدر زجر بکشی، اما دوباره زنگ زد و از من خواست طنابی برای قتل همسرم آماده کنم تا او را خفه کند.
من هم از داخل حیاط طناب پلاستیکی لباسها را پاره کردم و به داخل خانه بردم. آن شب وقتی همسرم مواد مصرف کرد و همان جا خوابش برد، حدود ساعت یک بامداد با مهرداد تماس گرفتم. او آمد و از من خواست در همان حالت خواب، طناب را دور گردن شوهرم بیندازم تا آن را بکشد. وقتی مهرداد داخل آشپزخانه رفت، من طناب را برداشتم که دورگردن همسرم بیندازم، اما ناگهان از خواب بیدار شد.
من که ترسیده بودم طناب را پنهان کردم و گفتم: بخواب، چرا بیدار شدی؟ او گفت: کمی آب میخواهم و خودش برای نوشیدن آب به آشپزخانه رفت که چشمش به مهرداد افتاد. در این لحظه شوهرم خشمگین به سمت من برگشت و چند تا مشت به سرم کوبید و سپس با مهرداد درگیر شد. مهرداد میگفت: من سفته از تو طلبکارم و برای صحبت درباره پول آمده ام، اما همسرم دوید و چماقی را از روی زمین برداشت و چند ضربه به مهرداد زد.
در این هنگام مهرداد از آشپزخانه بیرون آمد و طناب را دور گردن همسرم انداخت. وقتی همسرم حالت نیمه خمیده شده بود من هم ضربهای محکم با چوب به سرش کوبیدم که دوباره مهرداد طناب را کشید تا اینکه احمد (مقتول) روی شکم به زمین افتاد. به توصیه مهرداد یک سرنگ خالی برداشتم و آمپول هوا به سینه اش زدم. در این هنگام پسر ۱۰ ساله ام (امین) از خواب بیدار شد و این صحنه را دید که به او تشر زدم به اتاق برود. آن شب جسد را درون حمام کشاندیم، صبح پسرم را راهی مدرسه کردم و به او گفتم پدرش خوب شده و صبح از خانه بیرون رفته است.
دچار عذاب وجدان شده بودم و از ابزارفروشی محل کلنگ و بیل خریدم تا جسد همسرم را دفن کنیم. ظهر همان روز وقتی پسرم از مدرسه بازگشت مبلغی پول به او دادم تا پسر کوچکم الیاس را به کلوب بازیهای رایانهای ببرد و همان جا ساندویچ بخورند و تا غروب بازنگردند.
متهم این پرونده جنایی در ادامه اعترافات هولناک خود اضافه کرد: با کمک مهرداد، گودالی در اتاق خواب کندیم و جسد را دفن کردیم. بعد از آن ۱۶ روز در همان خانه ماندیم و در کنار یکدیگر زندگی میکردیم تا بتوانم پول رهن منزل را از صاحبخانه بگیرم. به همین منظور نقشهای کشیدم و مهرداد با تلفن همسرم با صاحبخانه تماس گرفت تا پول رهن را به من بدهد.
او که خودش را به جای شوهرم جا زده بود چنین وانمود کرد که برادرش در تهران فوت کرده و او باید به تهران برود. سپس از صاحبخانه خواست که مبلغ رهن را به من بدهد، اما بعد از آن صاحبخانه پشیمان شد و گفت: این چه مراسمی است که این همه طول کشید. هر وقت شوهرت بازگشت پول رهن را میدهم در غیر این صورت مبلغ آن را به حساب دادگستری واریز میکنم، «ز- م» افزود: من دیگر نمیتوانستم در آن خانه بمانم، چرا که همسایگان به ماجرا مشکوک میشدند بنابراین تصمیم گرفتم به همراه مهرداد به خارج از کشور فرار کنیم.
این گونه بود که به یک مرکز کاریابی رفتیم تا ما را به ترکیه اعزام کند، اما متصدی کاریابی میگفت: الان سایت باز نمیشود و شما باید مدتی صبر کنید.
به همین دلیل به فکر اجاره کردن یک منزل دیگر افتادیم. من مقداری از طلاهایم را فروختم و دو میلیون هم مهرداد جور کرد تا این که منزلی را در خیابان شهید چراغچی ۱۳ رهن و اجاره کردیم، اما برای رفتن به خارج از کشور به پول بیشتری نیاز داشتم این بود که به روستایمان در شهرستان فاروج رفتم تا زمین ارثی را بفروشم. آن جا در پاسخ به سوالهای پدرم گفتم شوهرم فردی را با میلگرد به قتل رسانده و اکنون لب مرز افغانستان است تا پول برایش بفرستم و بتواند از کشور فرار کند. با این حال مشتری برای خرید زمین پیدا نشد و من دوباره به مشهد بازگشتم، این درحالی بود که خانواده ام به اظهارات من درباره قتل مشکوک شده بودند و مدام تماس میگرفتند.
من هم دیگر به تلفن هایم پاسخ نمیدادم تا این که یک روز وقتی فرزندانم در کوچه بازی میکردند و من و مهرداد داخل خانه بودیم ناگهان پسر ۱۰ ساله ام هراسان وارد حیاط شد و گفت: پدر بزرگ و دایی آمدند. من خیلی ترسیدم که منزل ما را پیدا کنند بلافاصله امین را برداشتم و به همراه مهرداد به پشت بام رفتیم. نردبان را هم بالا کشیدم تا کسی به پشت بام نیاید.
برادرم با دیدن الیاس او را در آغوش گرفت و پسر چهار ساله ام در منزل ما را به آنها نشان داد. ما که از پشت بام این صحنه را میدیدیم فقط خودمان را تا صبح روز بعد مخفی کردیم که آنها ما را نبینند، در همین حال خانواده ام پسرم را با خودشان به محل سکونت برادرم در بولوار طبرسی بردند. من که نگران بودم چند بار با تاکسی دربستی به اطراف منزل برادرم رفتم تا اگر فرزندم را دیدم او را با خودم ببرم، اما موفق نمیشدم تا این که با فروشنده مواد غذایی آشنا شدم و از او خواستم هر وقت پسرم را دید به من اطلاع بدهد. به او گفتم ماجرای خانوادگی است و نمیخواهم پسرم نزد پدرش باشد.
تا این که یک روز تماس گرفت و من به محل رفتم آن جا به خاطر این که شناسایی نشوم با ترفندی خاص از یک جوان موتورسوار خواستم پسرم را برایم بیاورد، اما او میترسید تا این که شماره تلفنم را به او دادم و مشخصات فرزندم را گفتم. او در کوچه با پسرکوچک دیگری بازی میکرد که آن جوان موتورسوار، او را نزد من آورد.
متهم این پرونده جنایی گفت: در حالی که پدرم به خاطر ربوده شدن پسرم شکایت کرده بود، اختلافاتی نیز بین من و مهرداد شکل گرفت و من به منزل یکی از دوستانم رفتم که همسرش در زندان بود، آن روز در حالت عصبانیت با گوشی به سرولب مهرداد زدم و گفتم میروم کلانتری و همه چیز را اعتراف میکنم. چرا که من نمیخواستم دیگر در کنار مهرداد باشم.
اما مدارکم نزد او بود و نمیتوانستم پول رهن خانه را بگیرم، تا این که روزی از منزل دوستم به مهرداد زنگ زدم. او مرا به خانه مادرش برد و چند روز در خانه مادر مهرداد بودیم، اما او خیلی دروغ میگفت و من به هیچ وجه به حرف هایش اعتماد نمیکردم. میگفت: در یک باغ نگهبان میخواهند و ما به عنوان سرایدار میتوانیم آن جا برویم، ولی میدانستم دروغ میگوید.
بعد از این ماجرا بود که با یک راننده تاکسی آشنا شدم و برایش درد دل کردم. او هم مرا به خانه متروکهای در اطراف روستای ده غیبی برد تا در آن جا برای مدتی زندگی کنم، اما چند روز بعد هنگامی که به همراه دو فرزندم در خانه نشسته بودم ناگهان کارآگاهان اداره جنایی آگاهی را بالای سرم دیدم و فهمیدم که همه چیز لو رفته است.
به دستور قاضی کاظم میرزایی، این زن ۲۸ ساله با صدور قرار بازداشت موقت درحالی روانه زندان شد که محل دفن شوهرش را نیز به کارآگاهان نشان داد و جسد مقتول با تلاش نیروهای آتش نشان از زیر خاکهای داخل اتاق بیرون کشیده شد.
حدود یک ماه قبل پیرمردی ماجرای ربوده شدن نوه چهار ساله اش را به پلیس گزارش کرد که پروندهای با دستور سرهنگ بیات مختاری (رئیس پلیس آگاهی خراسان رضوی) در اداره جنایی تشکیل شد و گروه ورزیدهای از کارآگاهان اداره مبارزه با آدم ربایی به تحقیق در این باره پرداختند، اما خیلی زود بررسیها نشان داد که اثری از پدر کودک مذکور نیز وجود ندارد و کسی از اردیبهشت ماه او را ندیده است.
این گونه احتمال وقوع جنایت قوت گرفت و قاضی کاظم میرزایی (قاضی ویژه قتل عمد) رسیدگی به این پرونده را عهده دار شد. طولی نکشید که با صدور دستورات ویژه و راهنماییهای قضایی، کارآگاهان با رصدهای اطلاعاتی عاملان این جنایت هولناک را شناسایی و دستگیر کردند.
جدیدترین شیوه کلاهبرداری با ارسال درخواست تاکسی اینترنتی
تسنیم نوشت: اخیرا افرادی دست به کلابرداری به شیوه جدید از تاکسی های اینترنتی کردهاند.
اخیراً برخی کلاهبرداران، شیوه جدیدی برای اخاذی از مردم به بهانه گرفتن تاکسی اینترنتی به کار گرفتهاند؛ در این شیوه فرد کلاهبردار با اعلام اینکه تلفن همراه ندارد، از شهروندان درخواست میکند برای وی تاکسی اینترنتی بگیرند و در نهایت با این روش اقدام به سوءاستفاده کلاهبرداری از رانندگان تاکسی اینترنتی میکند.
یکی از شهروندانی که با شیوه مورد سوءاستفاده قرار گرفته، جزئیات اتفاق را اینگونه شرح داد: یک روز حین بازگشت به منزل، مقابل در خانه دیدم پسر جوانی با پسرم در حال صحبت است، در ابتدا گمان کردم این فرد یکی از دوستان پسرم است که به داخل خانه رفتم، اما پسرم پس از بازگشت به خانه ماجرا را برایم شرح داد.
وی افزود: پسرم گفت آن مرد مدعی شده که در محله سکونت ما به مهمانی آمده، اما تلفنهمراهش را در منزل جاگذاشته و از پسرم خواسته بود برای بازگشت به منزلش یک تاکسی اینترنتی درخواست دهد، پسرم نیز در ابتدا به حرفهای این شخص شک کرده، اما در نهایت برایش تاکسی اینترنتی درخواست داده و مبلغ سفر ۲۷ هزار تومان بود که پسرم پرداخت هزینه را به صورت نقدی انتخاب کرد.
وی ادامه داد: پس از ۲۰ دقیقه، مرد مسنی که راننده تاکسی اینترنتی بود، با تلفن همراه پسرم تماس گرفت و گفت: "چرا به خودرو باز نمیگردید، من زمان زیادی منتظر ماندم" پسرم تعجب کرد و گفت: چرا منتظر من ماندهای؟ راننده گفت: شما درخواست تاکسی اینترنتی داده بودید که پسرم توضیح داد که برای فرد ناشناسی در خیابان که تلفن همراه نداشت، درخواست تاکسی اینترتی کردم! راننده گفت: مسافر چندین مقصد عوض کرده، از وی خواسته مبلغ ۲۴۰ هزار تومان نقدی قرض بگیرد و پس از بازگشت به خودرو این مبلغ را بازگرداند که در نهایت راننده تمام پولهای نقد خودش را (حدود ۶۰ هزار تومان) به راننده داده، اما مسافر به خودرو بازنگشته است که مطمئن شدیم این شخص کلاهبرداری کرده است.
حدود ۳۰ دقیقه بعد از شرکت تاکسی اینترنتی هم با ما تماس گرفتند که ماجرا را توضیح دادیم و آنها گفتند درست است قصد شما خیر بوده، اما اگر برای راننده اتفاقی میافتاد تنها سرنخ ما، شماره تلفنهمراه فردی بود که درخواست تاکسی اینترنتی داده بود و شما در دردسر میافتادید!