حضور امام جمعه لُسآنجلس در منطقه عملیاتی جزیره مجنون
بخشی از این توضیحات به شرح زیر است.
ما در جنگ یک رستهای با عنوان «فرهنگی، تبلیغی و عملیات روانی» داشتیم که گستره فعالیتهای آن بسیار زیاد بود. به تعبیری ما از خط مقدم تا واشنگتن کار میکردیم. امام (ره) در منشور روحانیت فرازهایی دارند با این عناوین که «ما در جنگ انقلابمان را به جهان صادر نمودیم»، «ما مظلومیت خویش و ستم متجاوزان را در جنگ ثابت نمودیم»، «ما در جنگ به مردم جهان و خصوصا مردم منطقه نشان دادیم که با تمامی قدرتها و ابرقدرتها میتوان سالیان سال مبارزه کرد» و ... حقا و انصافا بچههای تبلیغات جبهه و جنگ نقش زیادی در انجام این اقدامات داشتند. «حفظ و ارتقا معنویت، روحیه و بصیرت رزمندگان» و همچنین «اطلاعرسانی جنگ» و «تبلیغ دفاع مقدس در عرصه ملی و جهانی»، عمده مسئولیتهای جبهه فرهنگی، تبلیغی و عملیات روانی جنگ بود. از آنجا که دفاع مقدس ما «انسان محور» بود نه «تجهیزات محور»، نیروهای انسانی حاضر در حبههها نیازمند ارتقا معنویت بودند تا بتوانند در خط مقدم با سبکبالی علیه دشمن بعثی بجنگند. رسته فرهنگی، تبلیغی و عملیات روانی جبهه مسئولیت داشت تا این وظیفه را با اقداماتی همچون برگزاری نماز، دعا، نوحهسرایی، تشویق به نوشتن وصیتنامه و ... انجام دهد. رزمندگان ما همچنین نیازمند ارتقای روحیه و انگیزه و بصیرت بود. یکی از کارهای ما این بود که آدمهای موثر کشورهای مختلف جهان از «استاد دانشگاه» گرفته تا «امام جماعت» یا «چهرههای سیاسی» را سالی یکی دو بار با هماهنگی وزارت خارجه و وزارت ارشاد به کشور میآوردیم و به جبههها میبردیم تا آنها لشکرهای ما را از نزدیک ببینند. به یاد دارم که بعد از عملیات خیبر، گروهی ۱۰۰ نفره را برای بازدید از آبادان و خرمشهر و دزفول به مناطق جنگی بردیم و سردار محسن رضایی و امیر صیاد شیرازی هم به عنوان فرماندهان سپاه و ارتش برای این افراد صحبت کردند. بعد از این سخنرانیها، این مدعوین خواستند به منطقه عملیاتی جزیره مجنون بروند و از آنجا بازدید کنند. ما به سردار رضایی گفتیم که این مهمانان این خواسته را دارند. سردار رضایی گفتند که چند نفر از آنها را گلچین کنید و به منطقه ببرید. ما هم حدود ۲۰ نفر را انتخاب کردیم که اتفاقا امام جمعه لسآنجلس هم در میان این ۲۰ نفر بود. اینها از نزدیک روحیه و معنویت جبهههای ما را میدیدند و بعد میرفتند برای ملتهای خودشان تعریف میکردند. ما این مهمانان را به ایستگاه صلواتی جُفیر که بسیار بزرگ بود بردیم. اینها دیدند که رزمندگان میآیند برای چند لحظهای اتراق میکنند و شربتی و میوهای میخورند و آخر هم یک صلوات بلند میفرستند و میروند. این حرکت برای مهمانان خارجی ما بسیار جالب بود. این مُدل را در هیچ کجای جهان ندیده بودند. وقتی هم که به آنها میگفتیم تمام این شربتها و میوهها و شیرینیها را خود مردم به جبهه کمک کردند و این دفاع ما در مقابل دشمن متجاوز، یک دفاع مردمی است، بیشتر متحیر میشدند.