آنچه برای مستندسازان آرزوست، برای نادر طالبزاده خاطره بود
مجید شاهحسینی سینماگر در گفتوگو با خبرنگار میزان درباره سینمای مستند و جشنواره سینماحقیقت گفت: در زمانی که دبیر جشنواره فیلم فجر بودم، دوستان مستندساز این مطالبه را داشتند که چرا جشنواره تخصصی خود را ندارند. این امر در سال ۸۶ محقق شد و جشنواره سینماحقیقت شکل گرفت. در واقع اصل بیعت سینمای مستند با حقیقت بوده که اسم این جشنواره است. حقیقت صورت متعالی واقعیت و واقعیت فرازین است.
او ادامه داد: وقتی به تاریخ وارد میشویم، دو واژه داریم، اول ترمینولوژی تاریخ ارفی که بیعت آن با واقعیات است و دوم تاریخ مقدسی که انقلاب اسلامی ایران ذیل آن اتفاق افتاد و سپهرش حقیقت است. فهم من از سینمای مستند این است که ما را از وضعیت موجود به وضعیت متعالیتری دلالت کند. صرف اینکه تصویری از آسیبهای اجتماعی بگیریم و خدای نکرده با عکس یادگاری گرفتن با آسیبها و با فقر دیگران مشهور شدن برای جایگاه و جشنوارههای خارجی حتما رسالت یک مستندساز نیست.
این سینماگر در ادامه بیان کرد: اینکه ما شکم بیماری را بگشاییم و بگوییم جراحت و کسالتی داخل این شکم هست و من هم هیچ راهحلی برای آن ندارم؛ باید دلیل آن را پرسید. اگر در پاسخ گفتند که وظیفه من تا اینجا بوده است؛ مانند این بوده که مردن یا زنده مانده این مریض اهمیتی ندارد؛ مهم این است که من به شهرت خود رسیدم. کسی که راهحل بلد نیست، لطفا تا اطلاع ثانوی شکم نگشاید، چون همه آسیبها را میشناسیم.
شاهحسینی در ادامه صحبتهایش گفت: خیلی موضوع پیچیدهای نیست، واقعیت و حقیقت همان بوده و تنها مدلی از والایش در آن نهفته است. یعنی شما (میتوانید) یک سفارش یا واقعیت زمخت را با والایش آرمانخواهی خود به یک شاهکار هنری تبدیل کنید؛ این مستند است که میماند. تفاوتی هم نمیکند که آن والایش یک والایش آرمانی و دینی یا ایدئولوژیک باشد.
او ادامه داد: در تاریخ سینمای مستند افرادی را داشتیم که با ریلگذاری توانستند یک سفارش زمخت حزبی را به یک شاهکار هنری در تاریخ سینما تبدیل کنند. البته اینجا از فطریات سخن میگویم، بنابراین اول باید ببینیم کسی که به نشان دادن واقعیات جامعه اهتمام میورزد، چقدر فطرت زلالی دارد؟
دبیر جشنواره فیلم فجر در سالهای ۸۶ و ۸۷ با بیان اینکه اولین کاری که یک مستندساز باید یاد بگیرد، این است که لنز دوربینش کثیف نباشد، گفت: مستندساز باید کاور دوربین را بردارد، لنز را تمیز کند، نورسنج بزند و وضعیت پیرامونی را ببیند تا تصویر شفاف و درست و صافی ارائه کند. عین این نسبت با دل آدمهاست. مستندسازی که دل در گروی شهرت، منافع بیگانه و جشنوارههای دیگر دارد، انگار که آن غبار را نگرفته است؛ (شاید) لنز دوربین را پاک کرده اما لنز دل را پاک نکرده است. بنابراین اینجاست که حقیقت ذیل کاور واقعیت، مغفول واقع میشود.
این مدیر سینمایی در بخش دیگری از صحبتهایش با اشاره به نکوداشت نادر طالبزاده درباره شخصیت این مستندساز توضیح داد: آقای طالبزاده مستندساز یگانه و در نادرهای بود که با حقایق بیعت داشت نه واقعیت. هرگز فقط به دنبال یک سوژه داغ به صرف داغ بودن آن نمیرفت. هرگز به دنبال شهرت نبود و همیشه جویای حقیقت بود. جایگاهی که او داشت، برای برخی از مستندسازان و فیلمسازان وطنی آرزوست.
او ادامه داد: طالبزاده کسی بود که تحصیلات سینمایی خود را در آمریکا سپری کرد ولی بعد از آنکه به عنوان خبرنگار سیبیاس برای پوشش اخبار لانه جاسوسی به ایران آمد، مظلومیت انقلاب اسلامی ایران را در مواجهه با شیطنت خبرنگاران آمریکایی دید و اینجا ماند. در واقع او از آن جبهه گسست و به این جبهه پیوست، اما شخصا کمتر دیدم که به حریت ایشان اشاره شود. طالبزاده پای ملت مظلومی ماند که حقیقیترین انقلاب تاریخ را کرده بودند ولی از منظر واقعی در دنیا به قانونشکنی متهم میشدند و میگفتند شما یک کار ضد دیپلماسی انجام دادید.
مدیرعامل سابق بنیاد سینمایی فارابی در ادامه صحبتهایش عنوان کرد: طالبزاده از معدود کسانی بود که پای حقیقت انقلاب اسلامی ایستاد و شهرت، ثروت و رویاهایی نظیر این را گذاشت و گذشت و به انقلاب اسلامی پیوست. لاجرم آن جنسی از تولید اثر هنری که ما در عرصه سینما یا سریالها و تکبرنامههای مستند از او دیده بودیم، روایت یک انسان از دنیا گذشته است.
شاهحسینی در ادامه گفت: طالبزاده انسانی بود که از وسوسه شهرت، طمع، ثروت و غرب عبور کرد، برخلاف کسانی که فیلم میسازند تا پذیرش جشنوارههای خارجی و تدریجا تابعیت کشورهای خارجی را بگیرند. طالبزاده از آن سو آمده بود تا بگوید در غرب خبری نیست و هر خبری هست در شرق و در جبهه امت اسلامی است. او نخستین کسی بود که با دوربینش دولتمردان اروپایی را به چالش کشید که این چه حمایتی بود که از صدام کردید و همچنین به آنها گفت ایران بابت درمان عزیزان جانباز شیمیایی نباید به شما چیزی پرداخت کند، شما باید تا آخر عمر به این عزیزان و خانواده آنها غرامت بپردازید.
او ادامه داد: او یگانه دوران بود؛ کسی که همیشه شهامت این را داشت که یک تنه به عرصههای سخت برود. در نهایت با همه تغافل و تجاهلی که غربیها نسبت به او داشتند، در این چند سال آخر او را تحریم کردند. مبارز واقعی او بود که جنس مستندسازی، رفتار و هژمونی سیاسیاش آمریکا را به تحریم این مستندساز واداشت.
این سینماگر با بیان اینکه آنچه برای بسیاری از مستندسازان امروز آرزوست، برای طالبزاده خاطرهای بود که از آن گذر کرد، گفت: حیف است که امروز بعد از اینکه او را از دست دادهایم، کسانی بخواهند آن آرزوی از یاد رفته را زنده کنند و همه افقها را در غرب و در عرصه مستندسازی ببینند. مرام و مسلک او را به همه مستندسازان جوان توصیه میکنم و امیدوارم که رهروی او باشند تا تنها نمانند.