ماجرای ۲ رژه پیاپی بالگردهای هوانیروز به خواست امام خمینی (ره)
امام خمینی (ره) که از نمایش قدرت هلیکوپترها در رژه راضی و خوشحال شده بودند، رو به شهید فلاحی کرده و میگویند «میشود که دوباره هلیکوپترها پرواز کنند؟»
بخشی از این توضیحات به قرار زیر است:
بعد از پیروزی انقلاب و در همان چند ماهی که امام (ره) هنوز در قم مستقر بودند، برخی از یگانهای نظامی به صورت خودجوش میرفتند و روزانه از مقابل بیت امام (ره) اقدام به برگزاری رژه میکردند. پس از هماهنگی و برنامهریزی رژه هوانیروز در برابر بیت امام (ره) در قم که کار هماهنگی آن توسط سرتیپ خلبان «کریم عابدی» و آیتالله اشراقی انجام شده بود، در نوزدهم تیر سال ۵۸ که مصادف با اولین نیمه شعبان پس از پیروزی انقلاب بود، هوانیروز ارتش اقدام به برگزاری یک رژه هوایی و زمینی در قم کرد. البته من در این روز در جنوبشرق کشور مشغول انجام عملیات مبارزه با اشرار بودم. در رژه ۱۹ تیر که اولین رژه رزمی مسلحانه زمینی و هوایی بعد از انقلاب بود، تعداد ۱۰۰ فروند بالگرد به همراه نیروهای پیاده زمینی شرکت کردند. «گردان هواپیمایی پشتیبانی فرماندهی نوین تهران»، «گروه رزمی کرمانشاه»، «گروه رزمی کرمان»، «گروه رزمی مسجد سلیمان»، «گروه پشتیبانی عمومی اصفهان» و «مرکز آموزش هوانیروز»، یگانهای شرکت کننده در این رزمایش بودند. آن رژه بازتاب وسیعی در رسانههای غربی داشت. با توجه به اینکه آن روز، نیمه شعبان بود و مردم از جای جای کشور به قم آمده و کنار بیت امام (ره) جمع شده بودند، تراکم جمعیت در هنگام برگزاری رژه بسیار زیاد بود. آنقدر تراکم جمعیت در آن خیابان بالا بود که حتی جا برای رژه روندگان پیاده هوانیروز کم شده بود. مردم که از مشاهده پرواز بالگردها و همچنین رژه نیروهای پیاده هوانیروز به وجد آمده بودند تشویقهایشان را به صورت مرتب ادامه میدادند و با آهنگ خاصی این شعار را سر میدادند: «درود بر برادر ارتشی». امام (ره) هم از بالای منزل خود به همراه شهید فلاحی، حاج احمد آقا و آیتالله اشراقی نظارهگر این رژه بودند. هوانیروز در آن روز میخواست ۳۰۰ هلیکوپتر را به رژه بیاورد، اما امام (ره) در خصوص هزینههای آوردن این تعداد هلیکوپتر به رژه سوال پرسیده بودند و هنگام مطلع شدن از هزینه مانور این تعداد هلیکوپتر، به فرماندهان هوانیروز گفتند که «صرفهجویی کنید». به همین خاطر به جای ۳۰۰ هلی کوپتر ۱۰۰ هلیکوپتر به مراسم رژه برده شد. من یک خاطره بامزهای را در اینجا یادم آمد. در جریان رژه آن روز، بچههای ما حتی نمیدانستند که یگان رزمنواز در برابر امام (ره) مارشِ نظامی بزند یا نه. واکنش امام(ره) به موسیقیِ حماسی یگان رزمنوازان را نمیدانستیم. هنوز فرصت نشده بود تا نظر امام (ره) را درباره این مسائل جزئی بدانیم. آخر سر تصمیم بر این شد که یگان رزمنوازان هوانیروز، همزمان با آغاز رژه، مارشِ نظامی خود را بزند و اگر امام (ره) مخالفتی نکردند، این کار ادامه پیدا کند. یگان رزمنواز هوانیروز همزمان با آغاز رژه پیاده، با شک و تردید کار خود را شروع میکند و مارشِ نظامی میزنند و هنگامیکه میبینند امام (ره) واکنش خاصی نشان نمیدهند، به کار خود ادامه میدهند. تیرماه سال ۵۸ جاده قم-تهران هنوز کامل نشده بود. هلیکوپترهای هوانیروز در بخش انتهایی این جاده نشستند و همانجا هم سوختگیری کردند و مهیای برگزاری رژه شدند. امام خمینی (ره) که از نمایش قدرت هلیکوپترها در رژه راضی و خوشحال شده بودند، رو به شهید فلاحی کرده و میگویند «میشود که دوباره هلیکوپترها پرواز کنند؟» با این جمله امام (ره)، دوباره هلیکوپترها برمیگردند و این بار با چراغهای روشن و ارتفاع پروازی کمتری به رژه میپردازند. خیلی از افرادی که در آن رژه شرکت کردند بعدها شهید شدند. بعد از برگزاری رژه از امام (ره) تقاضا میشود که فرصتی اختصاص دهند تا خلبانان رژه رونده بیایند و ایشان را از نزدیک ببینند. امام (ره) هم موافقت میکنند و خلبانان دوباره میروند هلیکوپترها را در بخش انتهایی جاده قم تهران قرار میدهند و دسته دسته به دیدار امام (ره) میروند.
متن کامل گفتوگوی تفصیلی میزان با سرهنگ باباجانی
متن کامل گفتوگوی تفصیلی میزان با سرهنگ باباجانی
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *