وجود مبارک اباعبدالله از بدبختی دشمنان متاثر بود/حسین(ع) یکپارچه محبت است+صوت
به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی ، همزمان با فرا رسیدن ایام ماه محرم قسمتی از فصل هفتم کتاب حماسه حسینی، جلد اول، استاد شهید مرتضی مطهری در ادامه خبر میخوانید و میشنوید:
""....مکرر عرض کردهایم که برخی از اصحاب و همه اهل بیت و خود اباعبدالله، بعد از ظهر عاشورا شهید شدند. مردی به نام ابوالصائدی، می آید خدمت امام حسین (ع) عرض میکند: یابن رسول الله! وقت نماز است. ما آروز داریم آخرین نمازمان را با شما به جماعت بخوانیم. ببینید چه نمازی بود! نماز، آن نماز بود که تیر مثل باران می آمد ولی حسین واصحابش، غرق در حالت خودشان بودند، الله اکبر"بسم الله الرحمن الرحیم، الحمد الله رب العالمین". یک فرنگی میگوید: چه نماز شکوفایی خواند حسین بن علی، نمازی که دنیا نظیر آن را سراغ ندارد. صورت مقدسش را روی خاک داغ میگذارد و میگوید:" بسم الله و بالله و علی مله رسول الله" از این به بعد که نگاه میکنیم میبینیم نهضت حسینی، نهضتی است عرفانی، خلوص الی الله ، فقط و فقط حسین است و خدای خودش، گویی چیز دیگری در کار نیست.
اما از یک زاویه دیگر که نگاه میکنیم ( از دیدی که دعبل و کمیت اسدی و امثال اینها نگریستهاند)، مرد پرخاشگر را میبینیم که در مقابل دستگاه جبار قیام کرده است و به هیچ نحو نمیشود او را تسلیم کرد. گویی از دهانش آتش میبارد، همهاش دم از عزت و شرافت و آزادی میزند:" لا والله لا اعطیکم بیدی اعطاء الذلیل و لا افر فرار العبید" من هرگز دست ذلت به شما نمیدهم و مانند بردگان فرار نمیکنم، محال است،" هیهات منا الذله، الموت اولی من رکوب العار، لا اری الموت الا سعاده و الحیواه مع الظاملین الابرما"، هر کدام را در یک جا گفته است. اینها را که آدم نگاه میکند می بیند حماسه است و شجاعت، و به تعبیر اعراب ابا، یعنی عصیان وامتناع و زیر بار نرفتن است. عرب آن مردمی را که حاضر نیستند زیر بار ظلم وزور بروند "ابات" می گوید یعنی مردمی که به هیچ وجه زیر بار زور نمی روند. ابن ابی الحدید یک عالم سنی است می گوید: حسین بن علی (ع) سید ابات است. سالار کسانی که زیر بار زور نرفتند حسین بن علی است. از این دید که نگاه می کنیم، همهاش حماسه و پرخاشگری و اعتراض و انتقاد میبینیم.
از دید دیگری نگاه میکنیم، یک مقام دیگر، در یک کرسی دیگر، یک خیرخواه، یک واعظ، یک اندرزگو را میبینیم که حتی از سرنوشت شوم دشمنان خودش ناراحت است که اینها چرا باید به جهنم بروند، چرا این قدر بدبختند. در اینجا آن تحرک حماسه، جای خودش را میدهد به سکون اندرز. ببینید در همان روز عاشورا و غیر عاشورا چه اندرزها به مردم داده است. اصحابش چقدر اندرز دادهاند، حنظله بن اسعد الشبامی چه اندرزها داده، زهیر بن قین چه اندرزها داده، حبیب بن مظاهر چه اندرزها داده است! وجود مبارک اباعبدالله از بدبختی اینها متاثر بود، نمیخواست حتی یک نفرشان به این حال بماند ، با مردم لج نمی کرد بلکه به هر زبانی بود میخواست یک نفر هم که شده از آنها کم بشود. او نمونه جدش بود، " لقد جائکم رسول من انفسکم عزیز علیه ما عنتم، حریص عیکم بالمومنین رؤف رحیم". آیا میدانید معنی عزیز عیه ما عنتم، چیست؟ یعنی بدبختی شما بر او گران است. بدبختی دشمنان پیغمبر بر پیغمبر گران بود. آنها خودشان که نمیفهمیدند ، این بدبختیها بر اباعبدالله گران بود. یکدفعه سوار شتر میشود و می رود، باز بر می گردد، عمامه پیغمبر را به سر می گذارد، لباس پیغمبر را میپوشد، سوار اسب می شود و به سوی آنها می رود بلکه بتواند از این گروه شقاوت کاران کسی را کم کند. در اینجا میبینیم حسین یکپارچه محبت است، یکپارچه دوستی است که حتی دشمن خودش را هم واقعا دوست دارد.
کتاب حماسه حسینی را می توانید اینجا مشاهده کنید.