شاعری از دیار ملک سلیمان/شعر در غبار خویش غرق می شود
به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی ، کتاب "در غبار خویش" در ۲۱۲ صفحه، قطع رقعی و شمارگان ۱۲۵۰ نسخه و با قیمت ۱۷ هزار تومان توسط انتشارات سوره مهر منتشر شد.
کتاب "در غبار خویش"، گزیدهای است از اشعار عبدالله صالحی سمنانی از دفتر سرود ناتمام و اشعار منتشرشدة او در مجلات و مطبوعات آن روزگار که در دو قسمت تدوینشده است؛ بخش نخست، شامل غزلهای صالحی است و بخش دوم، دیگر سرودهها ازجمله قصیدهها و مثنویهای وی را در برمیگیرد.
در فرازی از مقدمه مهرداد اوستا بر مجموعۀ سرود ناتمام میخوانیم: همهکس میداند که صالحی را چه مشربی است، مشربی وسیعتر از ملک سلیمان، که خانهاش خانقاه اهلدل است و مریدان ارادتمند؛ و از دیرباز، مجلس انس استاد، محل برخاست و نشست استادان بزرگ دانش بوده و ادب.
صالحی، خلاف بسیاری از شاعران زمانه که از بس ناچیزی کس را به کس نمیشمارند، پیوسته نخستین منتقد سخن خویش بوده است. بارها از او خواستهایم که شعری بخوانند و پس از التماس بسیار، چون شعر خوانده میآمد و مجلسیان سرمست کلام استاد میآمدند، خود به عیبگیری از سخن خویش برآمده است. تواضع او نه از آنگونه تواضعهاست که در پشت آن تکبّری خوفناک پنهان باشد یا شیوۀ شاعرانی که میخواهند شعری را که ساختهاند با آفرین و تحسین همگان روی درروی افتد و یا شنوندگان خویش را چندان از بینش سخندانی به دور میبینند که شعر خود را نمیخواهند که بر سرجمع بخوانند، بل آن تواضع است که صرفاً از مشرب نامحدود سرچشمه میگیرد.
در غزلی از این دفتر شعری آمده است:
چه حاصل دیگر از این جان که آن آرامِ جان گم شد
مپرس از حال زار دل که دل با دلستان گم شد
من و در انتظارِ مردن و از مردمان دوری
که راه زندگانی از گزند زندگان گم شد
بگو صیاد را زحمت مبر از بهر صید ما
که از پرواز واماندیم و راه آشیان گم شد
شده گم شور مستی و نشاط و آرزوهایم
چو گلهای گلستانی که در فصل خزان گم شد
به امید وفایش رنجها بردیم، در آخر
اثرها از جفایش مانده و خود از میان گم شد
سیه شد روزگار من ز بیمهری و قهر او
سیه گردد جهان آری چو مهر از آسمان گم شد
چه میگویم، چه میپویم، کجا یابم نشان از او؟
در این وادی که صدها ساربان با کاروان گم شد
ز. اشکم خاک تن گِل شد، خراب از سیل غم دل شد
فغان از سینهام برخاست، اما راه آن گم شد
پیِ آزردنم بود، ار نشانی جست کس از من
چه بهتر شد که ما را «صالحی» نام و نشان گم شد