حاج همت را که زمین انداخت، حساب کار دستمان آمد
یکی از بچه ها گفت: اگه تونست حاج همت بخوابونه حسابه! زمزمهها داشت بالا میگرفت که حاج احمد، در برابر چشمان از حدقه بیرون زده ما، او را روی زمین انداخت و پایش را روی شکم حاج همت گذاشت و خیلی محکم گفت «یا الله، برو !» همه حساب کار دستمان آمد.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *