صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

حوادث- انتظامی و آسیب‌های اجتماعی

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

كتاب «چراغ‌های روشن شهر» روایتی از روزهای مقاومت

۱۹ مهر ۱۴۰۱ - ۱۷:۳۱:۵۳
کد خبر: ۴۴۷۱۶۰۷
كتاب «چراغ‌های روشن شهر» خاطرات زهره فرهادی از روزهای مقاومت در سال‌های جنگ تحمیلی و حضور در جهاد است كه فائزه ساسانی‌خواه آن را تدوین كرده و به‌تازگی چاپ و روانه كتاب‌فروشی‌ها شده است.

كتاب «چراغ‌های روشن شهر» خاطرات زهره فرهادی دختر ۱۵ ساله از روزهای مقاومت در سال‌های جنگ تحمیلی و حضور در جهاد است كه فائزه ساسانی‌خواه آن را تدوین كرده و توسط سوره مهر منتشر شده است.

كتاب «چراغ‌های روشن شهر» خاطرات زهره فرهادی از روزهای مقاومت در سال‌های جنگ تحمیلی و حضور در جهاد است كه فائزه ساسانی‌خواه آن را تدوین كرده و به‌تازگی چاپ و روانه كتاب‌فروشی‌ها شده است.

كتاب «چراغ‌های روشن شهر»

كتاب «چراغ‌های روشن شهر» ۵۴۳ صفحه‌ای كه دربردارنده خاطرات فرهادی است، روایتی از روزهای پیش از پیروزی انقلاب اسلامی و حضورش در فعالیت‌های فرهنگی و تحول شخصیتش تا سال‌های پس از پیروزی و آغاز دفاع مقدس مردمی ایران است.

«چراغ‌های روشن شهر» از سوی دفتر ادبیات و هنر مقاومت حوزه هنری آماده و منتشر شده و تصویری را از حضور زنان و دختران در روزهای پیروزی انقلاب و پس از آن جهاد سازندگی و فعالیت‌های پشتیبانی جبهه نشان می‌‌دهد. كتابی كه در ۳۰ فصل و به‌علاوه یك بخش پیوست‌ها آماده و تدوین شده تا خوانندگان را در موقعیت روزهای جنگ و درگیری آشنا كند.

جنگ و مقاومت مردم

فرهادی در زمان آغاز جنگ دختری ۱۵ ساله است و قرار است وارد دوره متوسطه شود كه آتش ماشین جنگی صدام، مدارس را به تعطیلی می‌كشاند و فرهادی را عازم مسجد جامع خرمشهر می‌كند؛ مسجدی كه مركز هدایت كمك‌های مردمی در زمینه‌های گوناگون بوده و پایگاه مقاومت مردم شهر محسوب می‌شده است.

شاید مهم‌ترین بخش این كتاب مربوط به روزهای آغازین جنگ و مقاومت مردم در خرمشهر باشد كه از سوی راوی با جزئیات بسیاری مطرح شده است.

«به كمكشان رفتیم. چند نفری مشغول بریدن پارچه‌های چلوار سفید شدیم. هركدام یك سر پارچه را می‌گرفتیم و پارچه‌ها را به اندازه دو متر برش می‌زدیم. پارچه‌های برش‌خورده را تا می‌كردیم و كناری می‌گذاشتیم. با خودم فكر كردم این همه پارچه سفید در یك سایز مشخص را برای چه كاری می‌خواهند؟ توی بیمارستان مصدق دیده بودم مردم برای مجروحان ملحفه می‌آورند. احتمال دادم برای استفاده بیمارستان‌ها و مجروحان باشد.

انتهای پیام/



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *