صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

حوادث- انتظامی و آسیب‌های اجتماعی

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

کتاب «نعمت جان»؛ خاطرات روزهای جنگی پرستار/«نان سال‌های جنگ» دوباره پخته شد

۱۰ مهر ۱۴۰۱ - ۱۲:۵۲:۱۶
کد خبر: ۴۴۶۰۴۲۹
تعداد نظرات: ۱ دیدگاه
چاپ پنجم کتاب «نعمت جان»؛ خاطرات صغری بُستاک، پرستار و امدادگر دفاع مقدس و چاپ سوم «نان سال‌های جنگ»؛ خاطرات زنان روستای صدخَرو در پشتیبانی دفاع مقدس به همت انتشارات «راه یار» منتشر و راهی بازار نشر شد.

خبرگزاری میزان - چاپ پنجم کتاب «نعمت جان»؛ خاطرات صغری بُستاک، پرستار و امدادگر دفاع مقدس و چاپ سوم «نان سال‌های جنگ»؛ خاطرات زنان روستای صدخَرو در پشتیبانی دفاع مقدس به همت انتشارات «راه یار» منتشر و راهی بازار نشر شد.

بنابرین گزارش، صغری بُستاک، راوی کتاب «نعمت جان» سال 1337 در اندیمشک متولد شده و فعالیت‌هایش را پیش از پیروزی انقلاب شروع کرده است. پس از انقلاب هم در نهادهای انقلابی همچون بنیاد مستضعفین، نهضت سوادآموزی، کمیته امداد و نهایتا بیمارستان شهید کلانتری اندیمشک خدمت کرده است. اواخر سال 1366 با دعوت‌نامه‌ای از طرف تعاون سپاه، در کنار امدادگری، مسئول گروه انصارالمجاهدين شد.

در بخش‌هایی از این کتاب می‌خوانیم:

«چشمم افتاد به مجروحی که گوشه سالن، روی زمین خوابیده بود؛ جوانی حدودا بیست‌وهفت‌ ساله. ترکشی به‌اندازه گردو، درست‌ خورده بود به جناغ سینه‌اش. رنگش زرد شده بود. رفتم بالای سرش تا فشارش را چک کنم. به‌زحمت بهم گفت: «خانم پرستار، تو رو خدا یه فکری به حالم بکن! سینه‌ام سنگینه. دویدم سمت ایستگاه پرستاری و با دکتر عبدی تماس گرفتم. گفت: «خواهر، سرم خیلی شلوغه.

اتاق‌های عمل هم پُرن. خودت یه کاریش بکن.» گفتم: «دکتر، من چی کار کنم؟! می‌ترسم خون‌ریزی کنه.» تندتند برایم توضیح داد چطور ترکش را از سینه‌اش بیرون بکشم! بعد هم با لحنی مطمئن گفت: «من بهت اعتماد کامل دارم. تو می‌تونی. اگه احیانا مشکلی پیش اومد بهم زنگ بزن، سریع خودم رو می‌رسونم.

«دست تنها بودم. همه پرستارها سرشان شلوغ بود و کسی نبود کمکم کند. تا آن موقع چنین کاری نکرده بودم. خیلی می‌ترسیدم. زیرلب صلوات می‌فرستادم تا آرام شوم. به امام زمان(عج) توسل کردم. گاز استریل و قیچی و باند و پنس و بتادین و چند تا وسیله دیگر را برداشتم. تلفن زنگ خورد. آقای عسکری از تبلیغات پشت خط بود. پرسید: «توی بخش کمک می‌خواید؟» گفتم: «خدا خیرت بده. زود بلند شو بیا.» رفتم بالای سر مجروح. بهش گفتم: «مجبوریم همین جا ترکش رو دربیاریم. نمی‌تونم بیهوشت کنم. تحمل درد رو داری؟» چشم‌هایش بی‌رمق بود. نگاهی انداخت بهم و گفت: «آره... فقط درش بیارید... سینه‌ام داره می‌سوزه.»

کتاب «نعمت جان»

 براساس این گزارش، چاپ پنجم کتاب 208صفحه‌ای «نعمت جان» که تحقیق و تدوین آن برعهده سمانه نیکدل بوده، با شمارگان 3000نسخه و قیمت 40هزار تومان از سوی انتشارات «راه یار» منتشر شده است.

همچنین چاپ سوم «نان سال‌های جنگ»؛ خاطرات زنان روستای «صَدخَرو» سبزوار در پشتیبانی دفاع مقدس نیز اخیرا روانه بازار نشر شده است. تحقیق این کتاب را محمد اصغرزاده برعهده داشته و محمود شم‌آبادی نیز نگارش آن را انجام داده است.

عظمت حضور بانوان

مقدمه این کتاب، با سخنی از امام خمینی(ره)، درباره عظمت حضور بانوان در پشتیبانی جنگ آغاز شده است: «من وقتی که در تلویزیون می‌بینم این بانوان محترم را که اشتغال دارند به همراهی کردن و پشتیبانی کردن از لشکر و قوای مسلح، ارزشی برای آنها در دلم احساس می‌کنم که برای کسی دیگر نمی‌توانم آن‌طور ارزش قائل شوم. آنها یک کارهایی که می‌کنند که دنبالش توقع اینکه یک مقام یا یک پستی را اشغال کنند، با یک چیزی از مردم خواهش کنند؛ هیچ این مسائل نیست، بلکه سربازان گمنامی هستند که در جبهه‌ها باید گفت مشغول جهاد هستند.»

در بخش دیگری از مقدمه کتاب درباره روستای صدخرو می‌خوانیم: «روستای صدخرو در 55کیلومتری غرب سبزوار، یکی از هزاران روستایی است که در سال‌های دفاع مقدس، به پشتیبانی از جنگ مشغول بود. اما در تاریخ دفاع مقدس کمتر به نقش این روستاها پرداخته شده و با بی‌مهری تاریخ‌نگاران مواجه بوده است. روستاهایی که به مدد جهاد سازندگی پایشان به پشتیبانی جنگ باز شد.

زنان روستای صدخرو، نمونه ای از زنان انقلابی هستند که عمرشان را پای دفاع از انقلاب و ارزش‌هایش گذاشتند. هرچند این زنان سواد زیادی نداشتند و در دانشگاهی درس نخوانده بودند، اما در مکتب اسلام یاد گرفته بودند که زندگی چیزی نیست جز عقیده و جهاد. برای همین زندگی‌شان شده بود جهاد در راه عقیده. برای همین بود که پای تنور خیس عرق می‌شدند، اما از نان پختن برای جنگ دست نمی‌کشیدند...

کتاب «نان سال‌های جنگ»

«نان سال‌های جنگ»، کتابی است که به نقش زنان پشتیبانی جنگ یک روستا پرداخته است؛ زنانی که به مثابه گردانی در جنگ بودند و فرمانده‌شان هم خیرالنساء و دخترش مریم بودند. علاوه بر صدخرو، هزاران روستای دیگر هست که کمتر به آنها پرداخته شده است؛ روستاهایی که به مدد جهاد سازندگی پایشان به پشتیبانی جنگ باز شد.»

بر اساس این گزارش، چاپ سوم کتاب 200صفحه‌ای «نان سال‌های جنگ» با شمارگان 1000جلد و قیمت 45هزار تومان از سوی انتشارات راه یار منتشر شده است. علاقمندان جهت تهیه این کتاب‌ها، علاوه بر کتابفروشی‌ها، می‌توانند از طریق سایت و صفحات مجازی ناشر به نشانی raheyarpub.ir نسبت به سفارش کتاب اقدام کنند.

انتهای پیام/



نظرات بینندگان
علی اصغر کریمی
|
|
۱۷:۲۳ - ۱۴۰۲/۰۵/۱۸
درود بر رزمندگان و جهادگران و ایثارگران دوران دفاع مقدس و سلام خدا بر کسانی که در پشت جبهه ها خدمت کردند. اجرشان با خداوند است. ملت مرهون ایشان است. یاد و خاطره این عزیزان زنده باد .
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *