صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

تقلای ورشکسته‌ها! / نمایش ترامپ علیه ایران/ امپراتور در مسیر تنهایی

۲۷ مرداد ۱۳۹۷ - ۰۸:۴۰:۰۱
کد خبر: ۴۴۵۲۲۲
آمریکایی‌ها معترف‌اند که حل بسیاری از مسائل منطقه بدون حضور ایران ناممکن بوده و درست به‌همین علت است که به‌شدت از ایفای نقش فعال ایران در معادلات منطقه‌ای عصبانی و در حال یارگیری از جامعه جهانی با حضور ۲۰ کشور هستند!

به گزارش خبرنگار گروه فضای مجازی ، سرمقاله امروز روزنامه حمایت با عنوان «تقلای ورشکسته‌ها!» منتشر شده و در آن چنین آمده است: توانایی بالفعل جمهوری اسلامی برای ترسیم «نظم منطقه‌ای» که منافع آمریکا و هم‌پیمانانش را به خطر انداخته، یکی دیگر از انگیزه‌هایی است که آمریکایی‌ها را به تغییر رفتار و براندازی از طریق ساز و کار‌های «گروه اقدام ایران» ترغیب می‌کند. آمریکایی‌ها معترف‌اند که حل بسیاری از مسائل منطقه بدون حضور ایران ناممکن بوده و درست به‌همین علت است که به‌شدت از ایفای نقش فعال ایران در معادلات منطقه‌ای عصبانی و در حال یارگیری از جامعه جهانی با حضور ۲۰ کشور هستند!

لذا به هر ترتیب ممکن می‌کوشند که با جرح‌وتعدیل طرح‌ها و نقشه‌های پیشین خود، قدرت کشورمان را برای به چالش کشیدن هژمون واشنگتن، تحت تأثیر قرار دهند. درحالی‌که ترفند مذاکره آمریکا با ایران اعم از مذاکرات با پیش‌شرط و بدون پیش‌شرط با هوشیاری و درایت رهبر حکیم انقلاب ناکام ماند، به نظر می‌رسد که گروه اقدام بنا دارد به شکلی کاملاً متمرکز، بخت‌بسته خود را در مجبور کردن دیگر کشور‌ها به قطع روابط با ایران به‌ویژه در عرصه اقتصادی بیازماید تا شاید از این رهگذر، خواب نشستن تهران پشت میز مذاکره با واشنگتن، به حقیقت بپیوندد. در همین راستا، «برایان هوک» رئیس گروه اقدام اعلام کرده است که با ۲۰ کشور برای فشار به ایران گفتگو کرده و مدیرکل وزارت خارجه آمریکا نیز در رأس هیئتی متشکل از وزارتخانه‌های خارجه و خزانه‌داری به آسیای جنوب شرقی سفر کرده‌اند؛ و بالاخره اینکه نقطه مشترک همه این اقدامات در این جمله خلاصه می‌شود که به اندک کشور‌های مخالف با ایران اسلامی تفهیم کنند که یا باید با ایران باشید یا با ما. گویا ضعف حافظه تاریخی آن‌ها موجب شده فراموش کنند که تدابیر گروه اقدام، نکته جدیدی ندارد، یک حلقه پوسیده از تهدیدات همیشگی علیه ایران اسلامی است و مانند دیگر پرده‌های تبلیغات ضد ایرانی ترامپ، حداکثر برای مدت کوتاهی می‌تواند اسباب سرگرمی رسانه‌ها و افکار عمومی دنیا را فراهم آورد.

 
یادداشت امروز روزنامه کیهان نیز با عنوان «سوگواری برای گردنه باج‌گیری!» منتشر شده و در آن آمده است: آمریکایی‌ها شمشیر را از رو بسته‌اند و با ادبیاتی استعماری از بیان باج‌خواهی‌های خود ابایی ندارند. هوک مامور شده تا پل روابط اقتصادی ایران با سایر کشور‌ها را تخریب کند. در این شرایط وظیفه دولت حفاظت و مستحکم کردن این پل هاست یا دعوت آمریکا به ترمیم پل مذاکرات؟! مدتهاست ایران در هند و چین به عنوان دو شریک تجاری عمده تهران، سفیر ندارد. چرایی این خلأ، مبهم و بسیار عجیب است. مانند آنکه شما در وسط معرکه جنگ، دو سنگر مهم و کلیدی خود را خالی بگذارید!
 

موضع آقای روحانی حاوی این پیام است که در صورت بازگشت آمریکا به برجام، ایران نیز حاضر به مذاکره است. این پیام، نتیجه‌ای جز امیدوار کردن دشمن و تشدید فشار نخواهد داشت. آمریکا با وقاحت از برجام خارج شده و دولت آقای روحانی همچنان مشغول عمل به تعهدات برجامی خود بدون کاستن سرسوزنی از آن است. چرا آمریکا باید به توافقی بازگردد که خروج از آن هیچ تبعات و هزینه‌ای برای آن نداشته است؟! تمام نکته در همین مسئله تاسف بار نهفته است. آمریکایی‌ها گمان می‌کنند که عدم عمل به تعهدات خود و هرگونه سیاست و اقدام ضدایرانی آنها، بی‌پاسخ و بدون هزینه است. این ذهنیت، آنان را جری و گستاخ‌تر کرده است. باید به آن‌ها فهماند اقداماتشان بی‌هزینه نیست. گزینه‌های ایران برای تحمیل هزینه به آمریکا، متنوع و متعدد است و واشنگتن بار‌ها طعم تلخ آن را چشیده است، اما گویا آمریکایی‌ها حافظه ضعیفی دارند و نیاز است بار دیگر این طعم را به آنان یادآوری کرد.
 
در یادداشت امروز روزنامه وطن امروز هم چنین آمده است: برای بررسی هر سیستمی ۲ نوع تفکر وجود دارد. تفکر اول تحلیلی است که با تفکیک و تجزیه سیستم به اجزا و عناصر، عملکرد هر یک از اجزا، جدا از سایر اجزای سیستم، بررسی می‌شود. تفکر دوم ترکیبی است که در آن سیستم به عنوان جزئی از سیستم کلی‌تر بررسی می‌شود. مثلا برای بررسی تحلیلی دانشگاه، آن را به اجزا و عناصر جزئی تجزیه می‌کنیم، ولی در تفکر ترکیبی دانشگاه را جزئی از یک نظام کلی‌تر یعنی نظام آموزشی مد نظر قرار می‌دهیم. در حوزه اقتصاد نیز این گزاره صادق است. از دهه ۷۰ با تشکیل مکتب نیاوران در اقتصاد کشور سعی بر این بود اقتصاد صرفاً به عنوان مجموعه‌ای از قواعد ریاضی جهان‌شمول تقلیل داده شود. این در حالی است که برای سیاست‌گذاری و برنامه‌ریزی در نظام اقتصادی لازم است به اقتصاد در کنار حوزه‌های فرهنگ، علوم اجتماعی، سیاست، تاریخ و... ذیل مفهوم کلی‌تری به نام علوم انسانی نگریسته شود. گفته می‌شود تفکر تحلیلی به «دانش» و تفکر ترکیبی به «درک» منجر می‌شود؛ اقتصاد را ریاضی‌زده نکنیم.


اگر از اقتصاددانان و مردم بپرسند مشکلات اقتصادی موجود را در چه می‌بینید، احتمالاً لیستی از مشکلات را برای شما ردیف خواهند کرد. در حالی که امروز ثابت شده روابط علّی، یک‌طرفه و خطی نیست و اصطلاحا مبتنی بر یک حلقه بازخورد رفتار می‌کند. بدین معنی که ممکن است علاوه بر اینکه علت بر معلول تاثیر بگذارد، معلول نیز بر علت اثرگذار باشد و حتی ممکن است معلول، خود علت رویدادی دیگر باشد. به طور مثال دولت با افزایش هزینه‌ها و کسری بودجه، ممکن است بدون توجه به عواقب کار، تصمیم بگیرد پول چاپ کند. چاپ پول، نقدینگی و متعاقبا تورم را افزایش می‌دهد. وقتی تورم افزایش یافت در حلقه بازخورد مجددا هزینه‌های دولت اعم از هزینه پروژه‌های عمرانی، بودجه جاری، حقوق کارمندان و پرداختی به صندوق‌های بازنشستگی نیز افزایش می‌یابد؛ به عواقب اقتصادی تصمیم‌ها به صورت دینامیک بیندیشیم.
 
یادداشت امروز روزنامه اعتماد به نمایش ترامپ علیه ایران اشاره کرده است و نوشته: ایران می‌تواند از برجام خارج شود یا اینکه اقداماتی را در سطح منطقه انجام دهد که فروش نفت دیگر کشور‌ها را مختل کند، چنین اقداماتی از جمله سناریو‌هایی است که جمهوری اسلامی پیش روی خود دارد که نمی‌توان در سطح گسترده‌ای به آن پرداخت. در حال حاضر گروه اقدام ایران امید دارد تا به شیوه‌های دیپلماتیک و از طریق رایزنی و گفتگو با متحدان امریکا بتواند بیشترین حمایت را از تصمیمی به دست آورد که در سطح گسترده‌ای با آن مخالفت وجود دارد.


دونالد ترامپ قصد دارد تا تصمیم خود در خصوص خروج از برجام را سایر کشور‌ها به عنوان تصمیمی درست بپذیرند و در نهایت نشان دهد که توافق هسته‌ای با ایران بدون امریکا پابرجا نخواهد ماند و اثبات کند که نظام جهانی کماکان باید پیرو ایالات متحده باشد. اما باید به این نکته توجه کرد که تشکیل گروه اقدام ایران به این معنی نیست که در گذشته به ایران توجه نمی‌شد، بلکه همواره در دولت‌های امریکا ایران از جایگاه ویژه‌ای برخوردار بود و نهاد‌های مختلف به صورت تخصصی برروی ایران کار می‌کنند. در حال حاضر سوال اصلی این است که گروه اقدام ایران بناست چه کاری را انجام دهد که پیش از این انجام نشده است. به نظر می‌رسد ایالات متحده قصد دارد نشان دهد که در تصمیم خود مصمم است و یک جریان روانی و ضدبرجامی را راه‌اندازی کند. از طرفی دور دوم تحریم‌های ایالات متحده هنگامی آغاز می‌شود که تنها چند روز پس از آن انتخابات میاندوره‌ای کنگره برگزار می‌شود و این اقدام علیه ایران می‌تواند چهره‌ای مقتدر را از ترامپ در امریکا پیش از انتخابات به نمایش بگذارد. مجموعه فعالیت‌های امریکا علیه ایران اکنون در قالب یک کارگروه گردآوری شده و نماینده‌ای خاص برای آن تعیین شده است تا به نحوی ایالات متحده و دولت ترامپ نشان دهد که در بحث ایران جدی است.
 
روزنامه خراسان در یادداشت امروز خود با عنوان «امپراتور در مسیر تنهایی» چنین نوشته است: آمریکای قرن بیست و یکم مانند آمریکای قرن بیستم، کشور ثروتمندی نیست تا با سخاوتمندی، محبت و احترام متحدانش را خریداری کند. آمریکای کنونی، کشوری مقروض و بی پول است که دلاری برای بذل و بخشش میان متحدانش ندارد. با ناتوانی در ادامه سیاست پرهزینه تطمیع، ایالات متحده راه تهدید متحدانش را در پیش گرفته است. متحدان یا باید هزینه حفظ امنیت خود را داوطلبانه به ایالات متحده بپردازند یا خطر تهدیدات این کشور را به جان بخرند. ناتو زیر فشار افزایش هزینه‌های دفاعی قرار دارد، اعضای نفتا باید در تجارت با آمریکا مدارا کنند، چین بر سر مواجهه با بزرگ‌ترین جنگ تجاری تاریخ بشر قرار دارد و حتی سعودی‌ها و متحدانش باید بخشی از هزینه هفت تریلیون دلاری جنگ‌های پس از ۱۱ سپتامبر را بپردازند یا این که دولت هایشان ظرف یک هفته سرنگون خواهد شد. سرانجام این که ترکیه، متحد ایالات متحده در ناتو یا به خواست واشنگتن تمکین می‌کند یا با جنگ اقتصادی مشابه جنگ آمریکا با ایران مواجه خواهد شد.
 

اکنون ایالات متحده برای حفظ امپراتوری پر هزینه خود، از سخاوتمندی به باج گیری از متحدان روی آورده است در حالی که این رویکرد، متحدان سیاسی- اقتصادی آمریکا را به تدریج به سمت قدرت‌های سخاوتمند دیگر سوق خواهد داد که بارزترین آن، چین است. همچنین تشکیل ائتلاف‌های جدید بدون آمریکا، دیگر گزینه پیش روی متحدان رنجیده ایالات متحده از اجرای سیاست «اول امریکا» خواهد بود. گرچه جایگزینی تهدید به جای تطمیع، زمان فروپاشی امپراتوری جهانی ایالات متحده را به تاخیر خواهد انداخت، اما آن چه باقی می‌ماند، «امپراتوری تنها» خواهد بود؛ امپراتوری که حتی به متحدان سیاسی- نظامی خود در ناتو هم رحم نخواهد کرد.
 
یادداشت امروز روزنامه ایران هم با عنوان «عزت‌الله انتظامی آقای خوب، آقای کامروا!» منتشر و در آن چنین آمده است: بار و بنه برمی‌دارد و به دل خاک کویر می‌زند تا نخل‌ها به مدد عشق قدیمی او به خاک و آب بم دوباره سبز شوند. او می‌داند عشقش کیست و چرا نیست، اما نمی‌داند که اهل زمین چرا نمی‌دانند و نمی‌توانند از زمین آب بجوشانند. عشق سوزان او در عمق قنات می‌جوشد و زمین نیز چنان می‌کند...
 

حکایت انتظامی بزرگ با ما چنین است که در این فیلم به اختصار و اشاره گفتم. ما او را ستایش می‌کنیم، اما جای پای او نمی‌گذاریم، چون راهی که او و دیگر بزرگان رفتند کاری سخت و سترگ است و نسل ما عمیقاً به فضای مجازی ایمان دارد بی‌آنکه بداند ریشه هر مجازی در حقیقت واقعیت است. عزت‌الله انتظامی را با دو حرکت اجتماعی نیز به خاطر می‌آورم. رفتاری که همیشه با صداقت همراه بود. بهره بردن از محبوبیتش در کاستن از آلام اجتماعی. وقتی در کمپین‌های متعدد برای نجات اعدامیانی که به هر دلیلی پای چوبه دار بودند و اوتلاش می‌کرد رضایت خانواده مقتولان را جلب کند تا مهر و بخشش در کشور جاری و ساری شود؛ و دوم بهره‌برداری سیاسی از محبوبیتش برای ثبت‌نام یکی از نامزد‌های رد صلاحیت شده در سال ۹۲، که چونان آهوی رمیده‌ای در چشم دوربین نگاه کرد و بعد‌ها گفت که به چه لطایف‌الحیلی او را به صحنه نمایش سیاست پوپولیستی دولت دهم آورده‌اند... انتظامی هم مثل همه ما یک انسان معمولی بود، اما فرقش با بسیاری از ما صداقتش بود که ویژگی او بود. کاری که آقای بازیگر کرد، کاری است، چون کندن قنات در دل کویرکه سخت و جانکاه است و کار ما نگهداری ازاین قنات. اما ما از قنات فقط سهم آب می‌خواهیم و قنات در حال خشکیدن است... کسی باید که دوباره بار و بنه بردارد و به دل زمین بزند وعاشقی کند. ضجه زند که زمین بجوشد دوباره! آقای بازیگر هنرمند و انسانی کامروا بود. وقایع بسیار دید و اندیشه بسیار شناخت. آموخت و یاد داد و بسیار سختی کشید، اما درپایان عمر جز کامروایی ازاو که جزو قله‌های فرهنگی دوره معاصر ایران پر تلاطم است چیزی به یاد نمی‌آوریم. کامروایی همان عاقبت بخیری است که او چنین سرنوشتی یافت. آقای بازیگر، آقای خوب، که نامش به آقایی و نکویی برده خواهد شد. خدایش بیامرزد.
 
در یادداشت روزنامه صبح نو نیز چنین آمده است: یکی از عوامل اصلی مشکلات امروز و بحران‌هایی که دامن‌گیر اقتصاد کشور شده، بی‌تدبیری‌های مدیریتی است که به فرموده رهبرانقلاب تخلف و خطای برخی از تصمیم‌گیران موجب کاهش ارزش پول ملی شده است. به‌طور مثال «در همین قضایای ارز و سکه گفته شد مبلغ ۱۸ میلیارد دلار از ارز موجود کشور آن هم در حالی که برای تهیه ارز مشکل داریم، بر اثر بی‌تدبیری، به افرادی واگذار شد و برخی از آن سوءاستفاده کردند. این موارد مشکلات مدیریتی است و ارتباطی با تحریم‌ها ندارد. (۲۲ مرداد ۹۷)» از سویی دیگر تاکنون بانک مرکزی دو بسته ارزی به فاصله کوتاه منتشر کرده که این خود نشان‌دهنده بی اعتباری تصمیمات دولت است. این حجم از خطا‌ها و اشتباهات در برنامه‌ریزی و سیاست‌ها در حالی است که هنوز تحریم‌های آمریکا علیه کشورمان نیز اعمال نشده است. اما تغییر سیاست‌ها بدون تغییر رفتار غیرمسوولانه برخی مدیران دولتی راه به جایی نخواهد برد چراکه همان جریانی که در خوش‌بینانه‌ترین حالت با سوءمدیریت خود موجب آشفتگی بازار سکه و ارز شده‌اند هنوزدر رأس کار هستند. این در حالی است که رییس جمهوری در ششم تیرماه گفته بود اگر با همان مدیریت سابق و سبک کاری سال ۹۶ کشور را اداره کنیم باید بدانیم که موفق نمی‌شویم و باید به فکر مشاوران و کارشناسان جدید باشیم؛ این گفته روحانی در حالی است که تاکنون هیچ گامی برای ترمیم و تغییر کابینه برداشته نشده و با همان مدیران و با همان سبک گذشته همچنان شاهد آزمون و خطا در دولت هستیم که آثار این خطا‌ها و یا خیانت‌ها هم قابل محاسبه نیست چراکه تبعات این اشتباهات مرگبار سال‌ها با اقتصاد کشور خواهد بود و اثر منفی خود را خواهد گذاشت.
 
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه های داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.


ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *