سرنوشت اعضای دخیل سازمان منافقین در کشتار حج ۶۶
روز ششم ذی الحجه ۱۴۰۷ قمری برابر با ۹ مرداد ۱۳۶۶ شمسی، واقعه خونینی در مکه رخ داد؛ مراسم برائت از مشرکین که از سوی حجاج در مکه مکرمه برگزار میشد، توسط دولت سعودی به خون کشیده شد و در این بین بسیاری از حجاج ایرانی به شهادت رسیدند.
پس از این جنایت، سازمان منافقین به سرعت دست به تصفیه زده و کوشید آن دسته از اعضا را که به نوعی از پشت پرده کشتار حجاج اطلاع داشتند و به تعبیر سازمان «مسئلهدار» هم شده بودند، سر به نیست کند تا بدین ترتیب مانع از فاش شدن پشت پرده این فاجعه شود.
بر این اساس، کار تصفیه دهها نفر از اعضای سازمان آغاز شد که از جمله آنها میتوان به اسامی اصغر رادیو، بهرام (تقی)، جواد، بشیر، محمود، حسن محمدی، مجتبی امیر میران، عباس، زهرا، ژاله و ... اشاره کرد. همه این افراد که به نحوی از پشت پرده فاجعه حج سال ۶۶ اطلاع داشتند به مرور زمان و به طرق مختلف سر به نیست میشوند تا به گمان سازمان، تحرکات منافقین در کشتار حج ۶۶ فاش نشود، غافل از اینکه دست منافقین رو شد و همگان به نقش آنان در این جنایت پی بردند.
در روز ششم ذی الحجه ۱۴۰۷ قمری برابر با ۹ مرداد ۱۳۶۶ شمسی، واقعه خونینی در مکه رخ داد؛ مراسم برائت از مشرکین که از سوی حجاج در مکه مکرمه برگزار میشد، توسط دولت سعودی به خون کشیده شد و در این بین بسیاری از حجاج ایرانی به شهادت رسیدند.
براساس شواهد موجود منافقین، رژیم بعث عراق و رژیم آلسعود با ائتلاف با یکدیگر این جنایت را رقم زدند و پس از این جنایت، سازمان به سرعت دست به تصفیه زده و کوشید آن دسته از اعضا را که به نوعی از پشت پرده کشتار حجاج اطلاع داشتند سر به نیست کند تا بدین ترتیب مانع از فاش شدن پشت پرده این فاجعه شود.
احمدرضا کریمی، یکی از اعضای جداشده سازمان مجاهدین خلق، طی یادداشتی که در اختیار «پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی» قرار داده، ضمن بررسی نقش سازمان منافقین در کشتار خونین حج ۶۶، سرنوشت عدهای از اعضای سازمان که در این ماجرا نقش داشتند را بررسی کرده است.
براساس اطلاعات ارائه شده توسط این عضو جداشده سازمان مجاهدین خلق، همه اعضای سازمان که به نوعی در فاجعه کشتار حجاج دخیل بودند یا اطلاعاتی از پشت پرده این ماجرا داشتند، پس از مدتی به دستور مرکزیت تصفیه و سر به نیست شدند.
در مراسم حج سال ۱۳۶۶ حوادثی رخ داد که منجر به شهادت صدها زائر ایرانی شد. با استناد به شواهدی که بعدها فاش شد، علاوه بر رژیم آلسعود، رد پای منافقین و رژیم بعث عراق هم در این جنایت دیده میشد.
تدارک امکانات اولیه را مأموران رژیم بعثی، در پوشش مصونیت دیپلماتیک برعهده داشتند؛ آنها مواد منفجره و تصاویر امام خمینی(ره) را - بدون آنکه بازرسی و کنترلی در کار باشد - با خود به فرودگاه جده آوردند. افراد فرقه، با گذرنامهای عراقی که دولت عراق برای آنها تهیه کرده بود، به عنوان حجاج عراقی، وارد خاک عربستان شدند.
ریاست کاروان فرقه را عنصر قدیمی مرکزیت عباس داوری (رحمان) به عهده داشت. نیروهای رجوی در این مأموریت، با یک اتوبوس از ساختمان موسوم به "سعادتی" در بغداد حرکت کردند. این جمع، پس از ورود به عربستان، خود را به راحتی در میان زائران ایرانی جای دادند تا تحرکات آنان، به نام ایرانیان تمام شود.
اسامی برخی از اعضای کاروان بدین شرح بود: حاج مسیح، حاج صادقی، حسین مسلمی، بهرام (تقی)، اصغر (معروف به اصغر رادیو)، جواد صالح تهرانی (بیژن روابط)، کاوه روابط، حسین فیلی (عباس روابط)، حمید باطبی (رحیم روابط)، جواد، حسن عنایت (صادق روابط). رئیس اکیپ عراقی هم فردی به نام سروان خالد بود.
اما جالب اینجاست که پس از انجام عملیات کشتار حجاج و بعد از بازگشت کاروان مزبور از مراسم حج، عدهای از این افراد به مرور زمان «مسئلهدار» میشوند و احتمال جدایی آنها از سازمان به وجود میآید؛ لذا به منظور جلوگیری از انتشار نقش سازمان در حج سال ۶۶ در بیرون، سازمان افراد مسئلهدار را یکی پس از دیگری سر به نیست میکند.
در این بین میتوان به ۱۵ مورد زیر اشاره کرد که همه به طرز مشکوکی با دستور مرکزیت تصفیه شدند:
۱- اصغر رادیو: وی پس از مدتی از مجاهدین خلق جدا میشود و سازمان او را به پاکستان اعزام میکند. بعد از چندی، اعلام مینمایند که اصغر به قتل رسیده است.
۲- بهرام (تقی): او در پادگان بدیعزادگان (محل استقرار رجوی) کار میکرد. علاوه بر داشتن اطلاعات مربوط به توطئه در مراسم حج، به اطلاعات ویژه اقامتگاه رجوی و اسرار درونی آن واقف بود. این فرد، پس از فاجعه مکه، مسئلهدار میشود و تحت برخورد قرار گرفته به رده پایینتر تشکیلات تنزل میکند. چندی بعد، از سوی سازمان اعلام میشود که نامبرده، به علت بلد نبودن شنا و در حالی که جز او کسی در استخر نبوده، در استخر پایگاه بدیعزادگان غرق شده است؛ گویا استخر مزبور تنها ۶۰ سانتیمتر عمق داشته است!
۳- جواد: وی را در حالی که به دار آویخته شده بود در تعمیرگاه یکی از قرارگاهها مییابند. به اظهار دوستانش، نامبرده در شب حادثه، هیچ وضع نامطلوب روحی نداشته که موجب شود روز بعد اقدام به خودکشی کند. بنا به گفته افراد قرارگاه محل اتفاق، صحنه حلقآویز بسیار مرتفع بوده است و برای اجرای طرح، دخالت دو نفر دیگر ضرورت داشته است. این نکته مسلم است که جواد در هنگام مرگ مسئلهدار بوده و قصد جدایی داشته است.
۴- بشیر (نام مستعار): یک روز هنگام بیدار باش صبح او را مرده در رختخواب مییابند، در حالی که همه بدنش کبود و متورم بوده است. علت مرگ، توسط سازمان، ناراحتی مغزی اعلام میگردد.
۵- محمود (نام مستعار): جسد وی در ساختمانهای معروف به "اسکان" مجموعه C. (که پس از طلاقهای ایدئولوژیک تخلیه میشود و در جنب مجموعه H. معروف به "قفس" یا "قبر" - از جمله زندانهای انفرادی رجوی- قرار داشته است) سه روز پس از مرگ کشف و به خاک سپرده میشود. سازمان علت مرگ وی را اعلام ننموده است.
۶- فردی که در یکی از اردوگاهها به سر میبرد، مسئلهدار شده قصد ترک سازمان را داشته است. روایت مرگش ظاهرا بدین قرار است که شبانه بین دو کامیون "آیفا" قرار میگیرد و سرش له میشود. سازمان اعلام مینماید که به علت تاریکی هوا و گرد و خاک زیاد، راننده متوجه نمیشود و آن حادثه رخ میدهد. اگر چنین بود، قاعدتا باید تمامی بدن فرد له میشد؛ نه فقط سرش!
۷ و ۸- دو زن در که قرارگاه اشرف به سر میبردهاند؛ این دو هم مسئلهدار بودند. سازمان اعلام میکند که این دو با خوردن قرص خودکشی کردهاند در حالی که در قرارگاه مذکور دستیابی به قرص و مواد سمی غیر ممکن بوده است.
۹- فردی که در محل غیرمسکونی و تخیله شده "اسکان" با دستمالی که در دهانش قرار داشته، به قتل رسیده است. جسد وی هنگام بازرسی یک اکیپ از زنان سازمان، که پس از طلاقهای ایدئولوژیک برای کنترل وسایل خانه رفته بودهاند، کشف میشود.
۱۰- حسن محمدی: وی از اعضای قدیمی سازمان است که در زمان رژیم پهلوی زندانی بوده است. وی که "مسئلهدار" هم شده بود، ظاهرا هنگام بازگشت از یک عملیات، در رودخانه غرق میشود.
۱۱- عباس: این فرد که از اعضای نسبتا قدیمی سازمان بوده، به خاطر مسئلهدار شدن، زیر برخورد قرار داشته است. وی را به قسمت نظامی اعزام میکنند و ظاهرا مورد شلیک سهوی فرماندهاش قرار میگیرد و کشته میشود.
۱۲- زهرا: این فرد، پس از خلع رده، به عنوان کارگر ساده در آشپزخانه بغداد به بیگاری گماشته میشود. جسد وی را پس از مدتی درون یک یخچال کشف میکنند.
۱۳- ناهید: وی در شهر کرکوک، از طبقه اول ساختمان موسوم به "شفایی" به پایین سقوط میکند و بلافاصله جان میسپارد؛ علت مرگ را خودکشی اعلام میکنند. بنا به اظهار سازمان، نامبرده بیماری روانی داشته و، چون مربیان کوتاهی میکنند، دور از دید آنها دست به خودکشی میزند.
۱۴- ژاله: وی حاضر نبوده است که به انقلاب ایدئولوژیک تن در دهد و از این رو تحت فشار روحی شدید قرار داشته است تا اینکه به گفته سازمان، در پاریس خود را بین دو قطار در حال حرکت قرار میدهد و خودکشی میکند.
۱۵- مجتبی امیر میران (م. بارون): شاعر بخش تبلیغات؛ نامبرده از مسئلهدارهای سرسخت بوده است که سرانجام در ساختمان موسوم به "میرزایی" (طبقه سوم، واحد آخر، سمت راست) جسد او را به صورت حلق آویز شده مییابند. سازمان علت مرگ را خودکشی اعلام میکند.
علاوه بر این ۱۵ تن، سه نفر دیگر از اعضای سازمان نیز پس از ماجرای حج سال ۶۶ به طرز مشکوکی از میان برداشته میشوند تا به گمان سازمانیان، تحرکات منافقین در کشتار حج ۶۶ فاش نشود، غافل از اینکه دست منافقین رو شد و همگان به نقش آنان در این جنایت پی بردند.
در روز ششم ذی الحجه ۱۴۰۷ قمری برابر با ۹ مرداد ۱۳۶۶ شمسی، واقعه خونینی در مکه رخ داد؛ مراسم برائت از مشرکین که از سوی حجاج در مکه مکرمه برگزار میشد، توسط دولت سعودی به خون کشیده شد و در این بین بسیاری از حجاج ایرانی به شهادت رسیدند.
براساس شواهد موجود منافقین، رژیم بعث عراق و رژیم آلسعود با ائتلاف با یکدیگر این جنایت را رقم زدند و پس از این جنایت، سازمان به سرعت دست به تصفیه زده و کوشید آن دسته از اعضا را که به نوعی از پشت پرده کشتار حجاج اطلاع داشتند سر به نیست کند تا بدین ترتیب مانع از فاش شدن پشت پرده این فاجعه شود.
احمدرضا کریمی، یکی از اعضای جداشده سازمان مجاهدین خلق، طی یادداشتی که در اختیار «پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی» قرار داده، ضمن بررسی نقش سازمان منافقین در کشتار خونین حج ۶۶، سرنوشت عدهای از اعضای سازمان که در این ماجرا نقش داشتند را بررسی کرده است.
براساس اطلاعات ارائه شده توسط این عضو جداشده سازمان مجاهدین خلق، همه اعضای سازمان که به نوعی در فاجعه کشتار حجاج دخیل بودند یا اطلاعاتی از پشت پرده این ماجرا داشتند، پس از مدتی به دستور مرکزیت تصفیه و سر به نیست شدند.
در مراسم حج سال ۱۳۶۶ حوادثی رخ داد که منجر به شهادت صدها زائر ایرانی شد. با استناد به شواهدی که بعدها فاش شد، علاوه بر رژیم آلسعود، رد پای منافقین و رژیم بعث عراق هم در این جنایت دیده میشد.
تدارک امکانات اولیه را مأموران رژیم بعثی، در پوشش مصونیت دیپلماتیک برعهده داشتند؛ آنها مواد منفجره و تصاویر امام خمینی(ره) را - بدون آنکه بازرسی و کنترلی در کار باشد - با خود به فرودگاه جده آوردند. افراد فرقه، با گذرنامهای عراقی که دولت عراق برای آنها تهیه کرده بود، به عنوان حجاج عراقی، وارد خاک عربستان شدند.
ریاست کاروان فرقه را عنصر قدیمی مرکزیت عباس داوری (رحمان) به عهده داشت. نیروهای رجوی در این مأموریت، با یک اتوبوس از ساختمان موسوم به "سعادتی" در بغداد حرکت کردند. این جمع، پس از ورود به عربستان، خود را به راحتی در میان زائران ایرانی جای دادند تا تحرکات آنان، به نام ایرانیان تمام شود.
اسامی برخی از اعضای کاروان بدین شرح بود: حاج مسیح، حاج صادقی، حسین مسلمی، بهرام (تقی)، اصغر (معروف به اصغر رادیو)، جواد صالح تهرانی (بیژن روابط)، کاوه روابط، حسین فیلی (عباس روابط)، حمید باطبی (رحیم روابط)، جواد، حسن عنایت (صادق روابط). رئیس اکیپ عراقی هم فردی به نام سروان خالد بود.
اما جالب اینجاست که پس از انجام عملیات کشتار حجاج و بعد از بازگشت کاروان مزبور از مراسم حج، عدهای از این افراد به مرور زمان «مسئلهدار» میشوند و احتمال جدایی آنها از سازمان به وجود میآید؛ لذا به منظور جلوگیری از انتشار نقش سازمان در حج سال ۶۶ در بیرون، سازمان افراد مسئلهدار را یکی پس از دیگری سر به نیست میکند.
در این بین میتوان به ۱۵ مورد زیر اشاره کرد که همه به طرز مشکوکی با دستور مرکزیت تصفیه شدند:
۱- اصغر رادیو: وی پس از مدتی از مجاهدین خلق جدا میشود و سازمان او را به پاکستان اعزام میکند. بعد از چندی، اعلام مینمایند که اصغر به قتل رسیده است.
۲- بهرام (تقی): او در پادگان بدیعزادگان (محل استقرار رجوی) کار میکرد. علاوه بر داشتن اطلاعات مربوط به توطئه در مراسم حج، به اطلاعات ویژه اقامتگاه رجوی و اسرار درونی آن واقف بود. این فرد، پس از فاجعه مکه، مسئلهدار میشود و تحت برخورد قرار گرفته به رده پایینتر تشکیلات تنزل میکند. چندی بعد، از سوی سازمان اعلام میشود که نامبرده، به علت بلد نبودن شنا و در حالی که جز او کسی در استخر نبوده، در استخر پایگاه بدیعزادگان غرق شده است؛ گویا استخر مزبور تنها ۶۰ سانتیمتر عمق داشته است!
۳- جواد: وی را در حالی که به دار آویخته شده بود در تعمیرگاه یکی از قرارگاهها مییابند. به اظهار دوستانش، نامبرده در شب حادثه، هیچ وضع نامطلوب روحی نداشته که موجب شود روز بعد اقدام به خودکشی کند. بنا به گفته افراد قرارگاه محل اتفاق، صحنه حلقآویز بسیار مرتفع بوده است و برای اجرای طرح، دخالت دو نفر دیگر ضرورت داشته است. این نکته مسلم است که جواد در هنگام مرگ مسئلهدار بوده و قصد جدایی داشته است.
۴- بشیر (نام مستعار): یک روز هنگام بیدار باش صبح او را مرده در رختخواب مییابند، در حالی که همه بدنش کبود و متورم بوده است. علت مرگ، توسط سازمان، ناراحتی مغزی اعلام میگردد.
۵- محمود (نام مستعار): جسد وی در ساختمانهای معروف به "اسکان" مجموعه C. (که پس از طلاقهای ایدئولوژیک تخلیه میشود و در جنب مجموعه H. معروف به "قفس" یا "قبر" - از جمله زندانهای انفرادی رجوی- قرار داشته است) سه روز پس از مرگ کشف و به خاک سپرده میشود. سازمان علت مرگ وی را اعلام ننموده است.
۶- فردی که در یکی از اردوگاهها به سر میبرد، مسئلهدار شده قصد ترک سازمان را داشته است. روایت مرگش ظاهرا بدین قرار است که شبانه بین دو کامیون "آیفا" قرار میگیرد و سرش له میشود. سازمان اعلام مینماید که به علت تاریکی هوا و گرد و خاک زیاد، راننده متوجه نمیشود و آن حادثه رخ میدهد. اگر چنین بود، قاعدتا باید تمامی بدن فرد له میشد؛ نه فقط سرش!
۷ و ۸- دو زن در که قرارگاه اشرف به سر میبردهاند؛ این دو هم مسئلهدار بودند. سازمان اعلام میکند که این دو با خوردن قرص خودکشی کردهاند در حالی که در قرارگاه مذکور دستیابی به قرص و مواد سمی غیر ممکن بوده است.
۹- فردی که در محل غیرمسکونی و تخیله شده "اسکان" با دستمالی که در دهانش قرار داشته، به قتل رسیده است. جسد وی هنگام بازرسی یک اکیپ از زنان سازمان، که پس از طلاقهای ایدئولوژیک برای کنترل وسایل خانه رفته بودهاند، کشف میشود.
۱۰- حسن محمدی: وی از اعضای قدیمی سازمان است که در زمان رژیم پهلوی زندانی بوده است. وی که "مسئلهدار" هم شده بود، ظاهرا هنگام بازگشت از یک عملیات، در رودخانه غرق میشود.
۱۱- عباس: این فرد که از اعضای نسبتا قدیمی سازمان بوده، به خاطر مسئلهدار شدن، زیر برخورد قرار داشته است. وی را به قسمت نظامی اعزام میکنند و ظاهرا مورد شلیک سهوی فرماندهاش قرار میگیرد و کشته میشود.
۱۲- زهرا: این فرد، پس از خلع رده، به عنوان کارگر ساده در آشپزخانه بغداد به بیگاری گماشته میشود. جسد وی را پس از مدتی درون یک یخچال کشف میکنند.
۱۳- ناهید: وی در شهر کرکوک، از طبقه اول ساختمان موسوم به "شفایی" به پایین سقوط میکند و بلافاصله جان میسپارد؛ علت مرگ را خودکشی اعلام میکنند. بنا به اظهار سازمان، نامبرده بیماری روانی داشته و، چون مربیان کوتاهی میکنند، دور از دید آنها دست به خودکشی میزند.
۱۴- ژاله: وی حاضر نبوده است که به انقلاب ایدئولوژیک تن در دهد و از این رو تحت فشار روحی شدید قرار داشته است تا اینکه به گفته سازمان، در پاریس خود را بین دو قطار در حال حرکت قرار میدهد و خودکشی میکند.
۱۵- مجتبی امیر میران (م. بارون): شاعر بخش تبلیغات؛ نامبرده از مسئلهدارهای سرسخت بوده است که سرانجام در ساختمان موسوم به "میرزایی" (طبقه سوم، واحد آخر، سمت راست) جسد او را به صورت حلق آویز شده مییابند. سازمان علت مرگ را خودکشی اعلام میکند.
علاوه بر این ۱۵ تن، سه نفر دیگر از اعضای سازمان نیز پس از ماجرای حج سال ۶۶ به طرز مشکوکی از میان برداشته میشوند تا به گمان سازمانیان، تحرکات منافقین در کشتار حج ۶۶ فاش نشود، غافل از اینکه دست منافقین رو شد و همگان به نقش آنان در این جنایت پی بردند.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *