صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

حوادث- انتظامی و آسیب‌های اجتماعی

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

تحریم نفت، فرصت‌ها و تهدیدها/ دستور لاهه، پیروزی بزرگ یا تکلیف جدید؟/ رأی لاهه؛ خدشه به پرستیژ امریکا

۰۴ مرداد ۱۳۹۷ - ۱۲:۵۲:۰۸
کد خبر: ۴۳۹۳۰۱
آنچه در حال حاضر اتفاق می‌افتد این است که کشورمان در حدود ۴.۵ میلیون بشکه در روز نفت و میعانات گازی تولید می‌کند که حدود ۲.۵ میلیون بشکه در روز را صادر و مابقی را به پالایشگاه‌ها می‌فروشد.
به گزارش خبرنگار گروه فضای مجازی ، سرمقاله امروز روزنامه حمایت با عنوان «تحریم نفت، فرصت‌ها و تهدیدها» منتشر شده و در آن چنین آمده است: چنانچه نفت را در پتروپالایشگاه تبدیل به مواد پتروشیمیایی کنیم، محموله‌های فروش، بسیار کوچک‌تر خواهند شد و مشتریان آن نیز بسیار زیاد (در حد کارگاه‌های کوچک و متوسط) خواهند بود. آنچه در حال حاضر اتفاق می‌افتد این است که کشورمان در حدود ۴.۵ میلیون بشکه در روز نفت و میعانات گازی تولید می‌کند که حدود ۲.۵ میلیون بشکه در روز را صادر و مابقی را به پالایشگاه‌ها می‌فروشد.
 
 
در مرحله نخست باید به نقطه‌ای دست پیدا کنیم که میزان فروش نفت کشور به صفر نزدیک شود و در گام بعدی از ظرفیت سرمایه‌گذاری روسیه در ساخت پتروپالایشگاه‌ها حداکثر بهره را ببریم. ساخت پتروپالایشگاه‌ها به‌طور متوسط ۳ تا ۵ سال به طول می‌انجامد، اما با این اقدام، نه‌تن‌ها تحریم فروش نفت از بین می‌رود، بلکه سرمایه ملی در خط تولید قرارگرفته و به میزان قابل‌توجهی ارزش‌افزوده و اشتغال در کشور ایجاد خواهد شد. سودآوری این پروسه آن‌قدر بالاست که کشور‌های فاقد نفت اقدام به واردات نفت خام کرده و در پالایشگاه و پتروپالایشگاه‌های خود، آن را به فرآورده‌های موردنیازشان تبدیل می‌کنند و علیرغم اینکه هزینه‌هایی مازاد بر تولید نفت، یعنی حمل‌ونقل، بیمه و … را متحمل می‌شوند، اما بازهم از سودآوری قابل‌توجهی برخوردار می‌شوند. بر همین مبنا، برای ایران که یکی از تولیدکننده بزرگ نفت در جهان به شمار می‌آید، این هزینه‌ها قاعدتاً کمتر و سود آن نیز بیشتر خواهد بود. بنابراین، تحریم‌های نفتی بیش و پیش از آنکه تهدیدی برای جمهوری اسلامی باشد، برای آمریکا و متحدانش تهدید به شمار می‌آید، چراکه با وحدت و عزم ایجادشده در کشور، امید می‌رود که شرایط پیش رو، راه را برای بستن درب چاه‌های نفت و خلاص شدن از اقتصاد نفتی هموار کند و یک‌بار برای همیشه از شر نوسانات و تکانه‌های جهانی قیمت نفت آسوده شویم.
 
یادداشت امروز روزنامه کیهان نیز با عنوان «منافع ملی و «دیپلماسی ایدئولوژیک»!» منتشر شده و در آن آمده است: ببینید چه ناکسان وطن‌فروشی در واکنش به اراجیف‌گویی فرد لمپن مآبی مثل پمپئو که فریبکارانه در اظهاراتی ضدایرانی دم از مبارزه با تروریسم و دفاع از حقوق بشر می‌زند و خود را مدافع حق و حقوق زن ایرانی جا می‌زند، اینجا و آنجا، کف و سوت می‌زنند...؟ بنابراین ما باید کار خودمان را انجام دهیم و به خوشامد و بدآمد و اجازه دشمن و بدخواهان اعتنایی نداشته باشیم با تکیه بر آموزه‌های الهی آنچه صلاح ملک و ملت است، به کار ببندیم و سیاست خود را بر مبنای دیانت خود به پیش ببریم و با قدرت پرده‌های نیرنگ و فریب را از چهره فریبکاران بزدائیم، این اظهار نظر ریاست محترم جمهور بسیار منطقی و امیدوارکننده بود که خطاب به آمریکایی‌ها گفت: «.. با دم شیر بازی نکنید»! و «هرگز برای مبارزه با تروریسم از شما اجازه نخواهیم گرفت و افتخار ما این است که ملت‌ها را نجات دادیم.
 
 
این شما بودید که وحشی‌های تروریست را به وجود آوردید و از اینکه به آن‌ها سلاح ضدزره و تجهیزات و تسلیحات دادید، خجالت نکشیدید.» و البته همه خشنودتر خواهند شد که این گونه سخن‌گفتن‌های شجاعانه و عزتمندانه و رفتار مطابق آن همواره از زبان مسئولان کشور شنیده شود. سخنانی مطابق با شعار‌های مردمی و همراه و همنوا با منویات «رهبری». درست یک روز پیش از این بود که رهبر معظم انقلاب در دیدار سفیران و مسئولان وزارت خارجه به آن‌ها لزوم پایبندی به «دیپلماسی ایدئولوژیک» را یادآور شدند و فرمودند: «برخی به غلط، سخن از لزوم جدایی دیپلماسی از ایدئولوژی به میان می‌آورند، در حالی که دیپلماسی ایدئولوژیک هیچ مشکلی ندارد و القاء تقابل میان ایدئولوژی و منافع ملی، صحیح و منطقی نیست.» آری، منافع ملی ما، فقط در گروی عمل به آموزه‌های مکتبی و تحقق آرمان‌های انقلابی است!
 
در یادداشت امروز روزنامه وطن امروز هم چنین آمده است: این روز‌ها هرگاه نشستی میان اعضای اروپایی ناتو و ترامپ برگزار می‌شود، شاهد ایجاد تنش‌های تازه‌ای میان آمریکا و اروپا هستیم: افرادی مانند آنگلا مرکل صدراعظم آلمان سخن از استقلال اروپا از آمریکا به میان می‌آورند و اکثر تحلیلگران اروپایی «گذار از کاخ سفید» را تنها نسخه شفابخش برای بازگشت ابهت اروپای واحد در نظام بین‌الملل قلمداد می‌کنند.
 
 
معامله‌ای که امروز ایالات متحده آمریکا با اروپای واحد می‌کند، درس بزرگی را به ملت‌های دنیا و سایر بازیگران بین‌المللی می‌دهد! اینکه نتیجه بازی در زمین ایالات متحده آمریکا چیزی جز تباهی و حرکت به سوی سقوط نیست. در این معادله، واشنگتن حتی به متحدان غربی خود نیز رحم نمی‌کند، حال کشور‌ها و بازیگران دیگر جای خود را دارند! واشنگتن به عنوان بازیگری سرکش در جهان، ابایی از قربانی کردن سایر بازیگران پای اهداف و مطامع خود ندارد. اگر چه امروز بزک‌کنندگان چهره ایالات متحده آمریکا در داخل کشورمان سکوت کرده و در صددند میان «رفتار آمریکا» و «رفتار دولت ترامپ» تفکیکی کاذب قائل شوند، اما بر همگان مسجل است رفتار‌های ترامپ منبعث از یک شخص و تفکر فردی نیست، بلکه ساختار سیاسی و هیات حاکمه ایالات متحده آمریکا پشت سر این تصمیمات قرار دارد. هم اکنون زمان آن رسیده است نوع رفتار و مواجهه ایالات متحده و اتحادیه اروپایی از منظری عمیق‌تر مورد تحلیل و واکاوی قرار گیرد. بدون شک، این مواجهه، خود درسی بزرگ در حوزه روابط بین‌الملل محسوب می‌شود؛ درسی که می‌توان با مطالعه آن، سیاستمداران آمریکایی و ماهیت آن‌ها را بیشتر شناخت!
 
روزنامه شرق نیز در یادداشت امروز خود چنین نوشته است: بی‌تردید به دلیل ارزان‌بودن برق در ایران بخش بزرگی از مردم در مصرف اسراف می‌کنند. صرفه‌جویی در مصرف برق می‌تواند کمبود‌ها را جبران کند، اما اگر برحسب ضرب‌المثل «من بدو آهو بدو» تولید برق، تابع خواست‌ها و روش‌های مصرف اسرافگرانه شود، راه به جایی نمی‌رسد. اینکه کمبود برق صرفا به رعایت معاهده پاریس ربط داده شود (که اصلا حقیقت ندارد)، دست‌یازی به چماقی فرصت‌طلبانه است تا با ژست مبارزه با استکبار و تصمیمات مجامع استعماری، از این توجهات کلاهی از نمد فرصت‌طلبی برای یک جریان درست کرد.
 
 
اگر قرار به بی‌اعتنایی به سازمان‌های بین‌المللی است، باید به درون توجه کرد. اسراف را در زمینه‌های مختلف محکوم کنیم، دلبستگی به شرکت‌های بیگانه را کم کنیم (ایجاد نیروگاه‌های فسیلی خود نوعی وابستگی به بیگانه است) با اندکی تحمل فشار، به دانش فنی نیرو‌های داخلی اعتماد داشته باشیم و به‌ویژه سعی در کم‌شدن مصرف داخلی و صادرات بیشتر داشته باشیم تا توان و قدرت مالی کشور را افزایش دهیم. اما اگر بخواهیم صرفا مصرف را در کشور تشویق کنیم، همه منابع ملی را هزینه می‌کنیم و همچون مشکل آب که بسیار حساس و خطرناک است و هم‌اکنون در شرایط بحرانی، هم‌سنگ آن اقدام نمی‌کنیم، در سایر مسائل نیز با معضلات پیچیده و غیرقابل حل روبه‌رو خواهیم شد. فاعتبروا یا اولی‌الابصار.
 
یادداشت امروز روزنامه اعتماد نیز به غلبه تندروها در تیم امنیتی ترامپ اشاره کرده است و نوشته: مدتی است که از به حاشیه رانده شدن جان کلی، رییس کارکنان کاخ سفید و کاهش نفوذ او سخن می‌رود. کلی همیشه با جرد کوشنر و ایوانکا، داماد و دختر ترامپ مشکل داشته و این دو همیشه در پی بر‌کناری او بوده‌اند. شایعه اخراج یا کناره‌گیری کلی از اوایل مارس مطرح بود و گفته می‌شود که با توجه به اخراج تیلرسون و مک‌مستر به تاخیر افتاد. بعد از ملاقات پوتین و ترامپ گزارشی در وانیتی فر حاکی از آن بود که کلی جمهوریخواهان را دعوت به انتقاد از عملکرد ترامپ در این ملاقات کرده است. هر چند مقاله‌ای در نیویورک‌تایمز حکایت از دعوت کلی از جمهوریخواهان به صحبت با ترامپ به جای انتقاد علنی از او داشت. با دعوت از پوتین برای سفر به واشنگتن در پاییز بخت کسانی مثل کلی که نظرات مستقلی دارند و متعلق به ساختار سیاست خارجی سنتی امریکا هستند، کمتر خواهد شد. مشکل دیگر جان کلی این است که او یک نظامی است که هیچگاه درگیر سیاست نبوده و اکنون اداره یک امر سیاسی بسیار پیچیده خارج از توان و تحمل او است. به موازات کاهش نفوذ کلی، گفته می‌شود که ستاره اقبال بیل شاین، از مفسرین فاکس‌نیوز که اخیرا به عنوان معاون کلی در امور ارتباطات به کاخ سفید راه یافته در حال بلند شدن است.


با رفتن مک‌مستر و تیلرسون و کاهش نفوذ ماتیس و کلی موقعیت جریان نسبتا میانه‌رو به سود تندرو‌ها و ایدئولوگ‌ها تقویت شده است. نکته جالب این است که به نظر می‌رسد می‌توان اکنون ترامپ را به نوعی در مقایسه با بولتون و پمپئو میانه‌روتر به شمار آورد؛ کمااینکه با وجود تاکید مکرر ترامپ بر مذاکره با ایران، بولتون و پمپئو صحبت روشنی در این مورد نمی‌کنند. نگرانی در این رابطه این است که تیم امنیتی ترامپ در تله آنچه «تفکر گروهی» group think خوانده می‌شود، بیفتد و در غیاب نظرات میانه، تندرو‌ها پیوسته یکدیگر را تقویت کنند.
 
روزنامه خراسان در یادداشت امروز خود با عنوان «دستور لاهه، پیروزی بزرگ یا تکلیف جدید ؟» چنین نوشته است: رئیس دیوان بین‌المللی دادگستری لاهه طی نامه‌ای رسمی خطاب به وزیر خارجه آمریکا، ضمن اعلام زمان رسیدگی به شکایت دولت ایران در خصوص بازگشت یک‌جانبه تحریم‌های دولت آمریکا، تأکید کرد: از هرگونه اقدام جدید اجتناب کنید و شرایط را تغییر ندهید. اما این همه ماجرا نیست. بدیهی است هر موضوع حقوقی در کنار خود، لایه هاو پیامد‌های سیاسی، اقتصادی و حتی اجتماعی متفاوتی نیز خواهد داشت.
 
 
این دستور توقف که بعید به نظر می‌رسد از سوی واشنگتن مورد تبعیت قرارگیرد، در عین حال فرصت‌هایی را در اختیار کشورمان قرار می‌دهد که در شرایط فعلی می‌تواند در مناقشه پیش رو به کار ایران بیاید و ما را در فضای سیاسی و افکار عمومی در موقعیت برتری قرار دهد. احکام دادگاه لاهه به عنوان بالاترین مرجع حقوقی بین المللی از جایگاه بالایی در محافل کارشناسی و حتی افکار عمومی جهان برخوردار و بدیهی است عدم تبعیت آمریکا از این احکام، هزینه سنگینی را بر واشنگتن تحمیل و فرصت مناسبی را برای کشور مان در روند رسیدگی به این مسئله در سازمان ملل، مذاکرات سیاسی و فضای رسانه‌ای فراهم می‌کند تا در روند دومینووار خروج و نافرمانی واشنگتن از تعهدات بین المللی حداکثر استفاده را در عرصه مذاکرات سیاسی با دیگر کشور‌ها و دیپلماسی عمومی ببرد. بدیهی است استفاده ازاین فرصت نیازمند تمهیدات و اقداماتی است که در راس آن دستگاه دیپلماسی و سپس رسانه‌ها ونخبگان قرار دارند. فراموش نکنیم امروزه جنگ بر سر کنترل افکار عمومی بخش مهمی از سرنوشت نبرد را تعیین خواهد کرد و گاه حتی از خود نبرد هم مهم‌تر است.
 
یادداشت امروز روزنامه ایران هم با عنوان «رأی لاهه؛ خدشه به پرستیژ امریکا» منتشر و در آن چنین آمده است: در سال ۱۳۳۴ یک عهدنامه مودت میان دول ایران و امریکا منعقد شد که در تمام سال‌های گذشته می‌توانست مبنای شکایت جمهوری اسلامی ایران از این کشور در دیوان دادگستری بین‌المللی لاهه باشد. این عهدنامه مودت پس از انقلاب و حتی بعد از جریان اشغال سفارت امریکا نیز توسط دولت‌های دو کشور ملغی اعلام نشد.از جمله مواردی که در این عهدنامه مورد اشاره قرار گرفته، مسائل مربوط به تحریم‌ها و مجازات‌هایی از این دست است که هیچ کدام از طرفین نباید علیه طرف دیگر انجام دهند. اینکه در شرایط فعلی دولت ایران از این عهدنامه برای شکایت از اقدام‌های دولت امریکا در دیوان دادگستری بین‌المللی لاهه استفاده می‌کند، یک اقدام مثبت است. اما منوط به اینکه دایره تأثیر و نفوذ تصمیمات گرفته شده در این دیوان نیز با نگاهی واقع‌بینانه دیده شوند. در واقع آرای دیوان دادگستری بین‌المللی لاهه بیشترین تأثیر خود را در جایی نشان می‌دهد که پای شخصیت بین‌المللی دولت‌ها و کشور‌ها به میان کشیده می‌شود. وقتی دولتی یک دستور بین‌المللی را نادیده می‌گیرد، دیدگاه‌های جهانی را در قبال خود در مسیری منفی هدایت می‌کند.
 

کما اینکه این وضعیت برای کشوری که آن حکم را گرفته که در این مورد ایران است، می‌تواند سبب اثبات بیشتر حقانیت در عرصه بین‌المللی باشد. گرفتن این رأی علیه امریکا می‌تواند موضع دولت ایران در تثبیت این موضوع را که امریکایی‌ها برخلاف عرف، قواعد و قوانین بین‌المللی علیه ما مشغول فعالیت هستند شدت دهد و این یعنی تنهاتر کردن امریکا در مسیر چنین اقدام‌هایی.در شرایط فعلی و با چارچوب‌های حقوقی که در این پرونده داریم، هیچ دلیلی وجود ندارد که رأی نهایی لاهه به نفع ایران نباشد چرا که از هر زاویه و منظری، اقدام‌های اخیر امریکا نقض آشکار عهدنامه مودت امضا شده در سال ۱۳۳۴ هستند. هیچ کس هم نمی‌تواند مدعی لغو معاهده بشود، چرا که این معاهده همچنان پابرجاست و هیچ گاه اقدامی برای لغو آن نشده است. هر دو دولت این امکان را داشتند که با یک اخطار قبلی این معاهده را لغو کنند و در نهایت چنین نکردند، بنابراین وقتی این اتفاق نیفتاده، به معنای پابرجا بودن تعهد دولت‌هاست.
 
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه های داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.


ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *