صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

واشنگتن در بن بست/ تأملی بر یک جنجال سازی هدفمند/ این انتخابِ آخر روحانی است

۳۰ تير ۱۳۹۷ - ۰۹:۰۵:۵۷
کد خبر: ۴۳۷۷۳۵
واشنگتن با متحمل شدن خسارات فراوان از ناحیه جنگ تجاری با چین و نبرد امنیتی با روسیه که به گفته کارشناسان، اقتصاد و جایگاه آمریکا را هر چه بیشتر به چالش می‌کشد.

به گزارش خبرنگار گروه فضای مجازی ، سرمقاله امروز روزنامه حمایت با عنوان «واشنگتن در بن بست» منتشر شده و در آن چنین آمده است: وحدت نظر روسیه و چین بر ادامه و تقویت همکاری‌ها با ایران در آستانه اعمال تحریم‌های همه‌جانبه علیه کشورمان، موجب شده که فصل جدیدی از مناسبات بین تهران و این دو کشور رقم بخورد. خروج آمریکا از برجام هم به فشرده‌تر شدن صف روسیه و چین برای تعامل با ایران اسلامی منجر شده است. چین به‌روشنی اعلام کرده که هیچ برنامه‌ای برای کاهش واردات نفت از ایران ندارد؛ چراکه اولاً بخش قابل‌توجهی از نفت موردنیاز این کشور توسط ایران تأمین می‌شود و عملاً، چین بزرگ‌ترین واردکننده نفت ایران در جهان است و ثانیاً، تقاضای داخلی چین برای نفت روبه افزایش است و در صورت اقدام چین در کنار گذاشتن نفت ایران، این کشور با مشکل جدی مواجه خواهد شد.

از سوی دیگر، «سرگئی ریابکوف» معاون وزیر خارجه روسیه در مقطع خروج آمریکا از برجام تأکید کرده بود که با وجود تصمیم آمریکا برای خروج از توافق هسته‌ای که یک توافق بین‌المللی است، مسکو شدیداً به ادامه عمیق کردن روابط خود با ایران متعهد است. این در حالی است که روسیه به جهت برخورداری از منافع مشترک منطقه‌ای با ایران، از هر اقدامی که به تحکیم روابط مسکو – تهران بیانجامد استقبال می‌کند که نمونه بارز آن را می‌توان در تمایل روس‌ها به سرمایه‌گذاری ۵۰ میلیارد دلاری در صنعت نفت و گاز ایران مشاهده کرد؛ بنابراین می‌توان این‌گونه نتیجه‌گیری کرد که هر چه سنبه آمریکا علیه روسیه و چین محکم‌تر باشد، عزم این دو کشور برای تشکیل ائتلاف راهبردی نیز بیشتر خواهد شد. واشنگتن با متحمل شدن خسارات فراوان از ناحیه جنگ تجاری با چین و نبرد امنیتی با روسیه که به گفته کارشناسان، اقتصاد و جایگاه آمریکا را هر چه بیشتر به چالش می‌کشد و احتمال بالای افول ابرقدرتی این کشور را به همراه دارد، در موضوع تحریم‌های ایران نیز به جهت مخالفت روسیه و چین، با مشکلات عدیده‌ای روبه‌رو شده و در پی دست‌وپا کردن بهانه برای معافیت برخی کشور‌ها از تحریم‌هاست. به نوشته پایگاه «هیل»، وابسته به کنگره آمریکا، «ترامپ متوجه شده است که برخی کشور‌ها حاضر به صفر رساندن واردات نفت خود از ایران نیستند و می‌خواهد با اعطای معافیت به آن‌ها از شرمساری سیاسی جلوگیری کند. محقق نشدن تحریم کامل ایران نشانگر ناتوانی آمریکا در همراه کردن کشور‌های دیگر در تحریم نفتی ایران تلقی خواهد شد.» این امر ثابت می‌کند که آمریکا مثل گذشته شانس تحمیل سیاست‌های خود به کشور‌های جهان را ازدست‌داده و قطب‌های پرقدرتی با هدف رویارویی با راهبرد‌های انحصارطلبانه کاخ سفید در حال شکل‌گیری هستند.

یادداشت امروز روزنامه کیهان نیز با عنوان «چه کسانی می‌خواهند ایران جهنم باشد؟!» منتشر شده و در آن آمده است: آمریکایی‌ها بطور علنی اعلام کرده‌اند سیاست «تغییر رژیم» را دنبال می‌کنند و می‌دانند تحقق این سیاست فقط با دستکاری ذهنیت مردم امکان‌پذیر است. ایرانیان فراری نقش سیاهی لشکر این نقشه را برعهده دارند. وطن‌فروشانی که چنان از کشور و مردم خود بغض و کینه به دل دارند که از پیشنهاد علنی تحریم و حتی حمله نظامی نیز دریغ ندارند. تحقیر ایران و ایرانی و سیاه نمایی و لجن‌پراکنی در فضای مجازی، کم‌ترین و کوچک‌ترین خوش‌خدمتی این جماعت، به اربابان خود است.
 

همه در برابر این ماجرا مسئولند. از یک کاربر عادی فضای مجازی گرفته تا مقامات مسئول. کاربران عادی با رعایت مرز میان نقد مصلحانه و تحقیر، می‌توانند سهم خود را ایفا کنند، اما از آن مهم‌تر وظیفه مسئولان و متولیان فضای مجازی است. خوب است وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات، عمل به وظیفه خود را با دنبال کردن این سؤال آغاز کند؛ سرچشمه چند درصد از این پیام‌ها به آمریکا و رژیم کودک‌کش اسرائیل می‌رسد؟ در اتاق عملیات مشترکی که آمریکا، عربستان و رژیم صهیونیستی علیه ایران به راه انداخته‌اند، فضای مجازی نقشی محوری دارد. آقای آذری جهرمی اخیراً در مصاحبه‌ای گفته است وزارتخانه تحت نظر وی هیچ امکانات رایگانی در اختیار تلگرام قرار نداده است! بیان چنین مطلبی از سوی ایشان بسیار عجیب و بیشتر شبیه مزاح است. گویی به مدیر هتلی بگویند قاتلی زنجیره‌ای مدتهاست در یکی از اتاق‌های شما اقامت دارد و مدیر هتل جواب دهد؛ ما اتاق مجانی به او نداده‌ایم و پولش را می‌دهد!
 
در یادداشت امروز روزنامه وطن امروز هم چنین آمده است: جنجال‌آفرینی‌های شکل گرفته علیه سفر ولایتی به مسکو، نه‌تن‌ها منبعث از دغدغه‌مندی در حوزه منافع ملی و سیاست خارجی کشورمان نیست، بلکه متاثر از نگاهی خطرناک و بازدارنده در حوزه دیپلماسی است. نگاهی که مطابق آن، «اعتماد به غرب» حکم یک «گزاره مطلق» را داشته و در مقابل، «حرکت آگاهانه و محتاطانه به سوی شرق» تحت هر عنوانی محکوم است! بدون شک در آینده نزدیک بار دیگر شاهد هجمه‌هایی از این دست خواهیم بود. اتفاقا بروز چنین جنجال‌هایی نشان‌دهنده صحت مسیر «گذار از بازیگران غیر قابل اعتماد غربی» در حوزه سیاست خارجی کشورمان است.
 

آنچه مسلم است اینکه «گذار مطلق از آمریکا» و «برقراری روابط مشروط با اروپا» باید مدنظر دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی کشورمان قرار گیرد. بدیهی است بر خلاف آنچه طرفداران وابستگی به غرب سعی در القای آن دارند، منظور از «نگاه به شرق» وابستگی به کشور‌هایی مانند چین و روسیه نیست، بلکه ترسیم روابط عمیق و موثر با این دو بازیگر مطرح نظام بین‌الملل بر اساس ۳ اصل دائمی عزت، حکمت و مصلحت در حوزه سیاست خارجی و دیپلماسی کشورمان است. در هر حال، لازم است مسؤولان وزارت امور خارجه کشورمان با توجه به درس بزرگ و البته پرهزینه‌ای که از «اعتماد به غرب» گرفته اند، این راهبرد موثر (نگاه به شرق) را برای مردم و افکار عمومی تشریح کنند.
 
روزنامه شرق نیز در یادداشت امروز خود چنین نوشته است: حسن روحانی بسیار تلاش کرد تا خود مستقیم نه با واسطه طبقه سیاسی با مردم روبه‌رو شود و آنان را مخاطب قرار دهد و مجاب سازد که نتوانست؛ زیرا از کاریزمای لازم برای این کار برخوردار نبود. او اگرچه در صحنه اجرائی کشور دستاورد‌هایی داشت، این دستاورد‌ها چندان نتیجه محسوسی در وضعیت معیشتی مردم نداشتند تا آنان را امیدوار کنند تمام‌قد پشت رئیس‌جمهورشان بایستند. آن‌گونه که سالیانی پیش‌تر در بحران اقتصادیِ دولت مصدق ایستادند. آنان با خریدن اوراق‌قرضه و آتش‌زدن آن جلوی خانه مصدق، نشان دادند مردمی وجود دارند که پای عقاید سیاسی‌شان می‌ایستند؛ حتی به‌بهای ازدست‌دادنِ منافع‌شان. اینک، اما پرسش اساسی این است که چه کسی پای دولت روحانی می‌ایستد. آنچه امیدوارکننده ا‌ست، این است که هنوز مردمی وجود دارند و طبقه‌ای سیاسی که دلش می‌خواهد اوضاع بهبود بیابد. روحانی باید از جایی شروع کند، حتی اگر این آغاز برای خودش خسارت‌بار باشد. در این شرایط میانه‌روی معنایی جز فرصت‌طلبی آینده‌نگرانه ندارد. روحانی باید افراد یا جریان‌های پای کار را پیدا کند؛ چه کسانی پای کشور و دولت او می‌ایستند. تنها خودِ روحانی است که باید برای این انتخاب تصمیم بگیرد و هزینه‌اش را هم بپردازد. عیان است که با میانه‌روی محافظه‌کارانه خسارت‌های بیشتری به جامعه تحمیل خواهد شد. روحانی یا باید بین مردم و جناح‌های سیاسی و نهاد‌های رسمی کشور اجماعی ملی به‌وجود بیاورد که کاری سخت و دشوار است، یا به سمت‌و‌سوی جریان‌ها یا نهاد‌های پرنفوذی برود که پای او و دولتش بایستند؛ این انتخابِ آخر روحانی است.
 
یادداشت امروز روزنامه اعتماد به تبعات غیرواقعی بودن قیمت سوخت اشاره کرده است و نوشته: انتخاب راه‌های دیگر آزموده شده مانند دونرخی کردن قیمت سوخت فساد ایجاد می‌کند و افرادی همواره از فاصله بین دو قیمت سوءاستفاده می‌کنند. به همین خاطر است که بسیاری از کارشناسان بر این موضوع تاکید دارند که باید قیمت واقعی سوخت از مصرف‌کنندگان گرفته شود. دولت به چه دلیل منابع وسیعی از بودجه را برای بنزین یارانه می‌پردازد؟
 

مشخص است در این شرایط نه تنها مصرف مدیریت نمی‌شود بلکه روز به روز هم افزایش پیدا می‌کند.این درحالی است که دولت از پالایشگاه‌ها به قیمت فوب بنزین خریداری می‌کند و باید میزان زیادی یارانه سوخت را به مردم بپردازد. در این فرآیند به کارخانه‌های خودروسازی هم انتقاد وارد است، اما زمانی که مصرف‌کننده از محصول استقبال می‌کند و خودرو خریداری می‌کند مشخص است خودروساز هم بدون توجه به سوخت کمتر همان محصولات قدیمی خود را تولید کرده و به میزان تولید آن می‌افزاید. اگر قیمت سوخت واقعی باشد مصرف‌کننده هم دنبال خودروی کم مصرف می‌رود، خودروساز نیز ناچار به تولید خودروی کم مصرف می‌شود، اما زمانی که فردی خودروی پرمصرف می‌خرد و پول سوخت واقعی را نمی‌دهد تغییری در کیفیت خودروی داخلی رخ نخواهد داد.خودروساز خودروی پرمصرف با قیمت ارزان تولید می‌کند و تغییری هم در خط تولید خود ایجاد نمی‌کند. ٤٠ سال است تغییری در خط تولید خودرو‌ها ایجاد نشده است زیرا مصرف‌کننده از همین نوع خودرو استقبال می‌کند؛ چراکه برای او می‌صرفد با توجه به قیمت پایین سوخت از خودرو‌های پرمصرف داخلی استفاده کند.
 
روزنامه خراسان در یادداشت امروز خود با عنوان «کاسب حبیب خدا بود؟!» چنین نوشته است: برخی تولیدکنندگان مانند خودروسازان داخلی برخی تولیدکنندگان لوازم خانگی، آهن آلات و ... با وجود این همه نهاد‌های عریض و طویل نظارتی بی محابا گران می‌کنند، بی دغدغه گاه و بی گاه در عرضه تولیدات به بازار وقفه ایجاد می‌کنند.
 
 
گویا کار آن قدر رها و یله شده که بسیاری از فروشگاه‌های مختلف نه تنها از ارائه فاکتور به خریدار دریغ می‌کنند بلکه حتی از زدن اتیکت قیمت روی اجناس یعنی رعایت ابتدایی‌ترین حق خریدار، خودداری می‌کنند قطعا مهم‌تر از این‌ها مردم همچنان منتظرند که قوه قضاییه نتیجه رسیدگی به پرونده دانه درشت‌های مفسد اقتصادی و آنانی را که با سوء استفاده از بلبشوی «گرانی ها» و افزایش قیمت‌ها و جهش ناگهانی نرخ ارز و سکه هرکار که خواستند کردند اعلام کنند همچنین بی هیچ ملاحظه‌ای و البته با دقت لازم احکام قانونی درباره همه اخلال گران و برهم زنندگان امنیت اقتصادی کشور چه آنانی که واردات غیرقانونی و قاچاق خودرو‌های لوکس و موبایل و ... را انجام دادند و چه سوء استفاده کنندگان از ارز ۴۲۰۰ تومانی را صادر و اجرا کنند و به اطلاع مردم برسانند قطعا تنگ کردن عرصه بر مفسدان اقتصادی و اخلال گران در امنیت اقتصادی کشور و مجازات آنان نیازمند همکاری، تعامل و عزم جزم مجموعه حاکمیت است.هرچند تا می‌توان باید جلوی زمینه‌های فساد و اخلال در سیستم اقتصادی را با قوانین کارآمد و قابل اجرا گرفت، اما مجازات بازدارنده و حداکثری و البته فوری مجرمان و مفسدان اقتصادی که نه تنها به اقتصاد کشور و اعتماد و اطمینان و معیشت و زندگی مردم لطمه می‌زنند بلکه بذر ناامیدی و یأس در جامعه می‌پراکنند و دشمنان ایران را خشنود می‌کنند، حداقل انتظار مردم از مسئولان است.
 
یادداشت امروز روزنامه ایران هم با عنوان «مصوبه نژادپرستانه رژیم صهیونیستی و آغاز دور تازه کوچ اجباری فلسطینیان» منتشر و در آن چنین آمده است: امریکا و برخی رژیم‌ها و کشور‌های مرتجع عرب نظیر عربستان سعودی، امارات و بحرین نیز نه تنها در مقابل چنین انحصارطلبی خطرناکی سکوت کرده‌اند بلکه بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژیم صهیونیستی را در تهیه لایحه «کشور یهود» و به رأی گذاشتن آن در کنست تشویق و زمینه آغاز فصل تازه‌ای از فشار‌ها از سوی رژیم صهیونیستی بر ملت فلسطین را فراهم کردند.
 
 
در این راستا، مقرر شده پس از اجرایی شدن مصوبه «کشور یهود» طرح موسوم به معامله قرن نیز از سوی عربستان، رژیم صهیونیستی، مصر، اردن و امریکا عملیاتی شود و به موجب آن، تشکیلات خودگردان فلسطین برای همیشه از بیت المقدس چشمپوشی کند و به شهر ابودیس به عنوان پایتخت تشکیلات خودگردان اکتفا کند. همچنین به موجب مصوبه «کشور یهود» و طرح معامله قرن، رژیم صهیونیستی ساکنان قدس شرقی را به سمت کرانه غربی و بخشی از ساکنان نوار غزه را نیز به سمت صحرای سینا کوچ خواهد داد. عربستان سعودی هزینه اجرای طرح معامله قرن را تقبل کرده و به تشکیلات خودگردان وعده داده است که در قبال اجرایی شدن معامله قرن سالانه ۱۰ میلیارد دلار کمک مالی در اختیار این تشکیلات قرار خواهد داد؛ لذا شرایط فلسطین اشغالی اکنون برای ملت فلسطین به دلیل توطئه‌های مشترک جبهه عبری- عربی با خطر جدی مواجه است و اگر جهان اسلام در مقابل مصوبه «کشور یهود» از خود واکنش نشان ندهد، مسأله فلسطین برای همیشه در صفحات تاریخ دفن خواهد شد.
 
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه های داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.


ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *