وای بر شما یاران نیمهراه که در پیکار با دشمنان سستی میورزید
بخشهایی از وصیتنامه شهید بهادری به شرح زیر است.
من این مرگ را از عسل بر وجودم سزاوارتر میدانم. چون اطاعت از امام است و این وظیفه شرعی هر مسلمان است.
اکنون من که عازم میدان نبرد هستم شهادت را کاملا در وجودم لمس میکنم و ذرهای تردید بر من مستولی نیست و این را بدانید و آگاه باشید که من راهم را رفتهام، آگاهانه میروم و این را بدانید که شماها همیشه و هر وقت حق را تنها دیدید باید یاریاش کنید وای بر شما یاران نیمه راه که در پیکار با دشمنان سستی میورزید و بهانه میجویید. خدا رو شکر میکنم که با اینکه که کاملا به سخنان امام جامه عمل نپوشانده ام باز راه نجات را یافتهام و به آن ادامه دادم که راه فی سبیل الله و شهید شدن است. از اینرو به خدای بزرگ و بی همتا توکل میکنم و بر چشم و دل به آفریدگار یکتا میورزم و به راهی گام مینهم که رضای خدا در اوست و بار خدایا یا پیروزم کن، تا به کربلا برسم و یا شهادت را نصیبم کن تا به حسین بپیوندم و یقاتل فی سبیل الله فیقتل او یغلب فسوف توتیه اجر عظیما.
با درود به رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران، قلب تپنده ملتها و این نجات دهنده قدس از چنگال صهیونیست ها.
پدر و مادر عزیزم من هم اکنون که عازم جبهه جنگ هستم دیگر خود را برای شما نمیدانم بلکه برای خدا و اسلام میدانم.
ما در آغوش اسلام جان گرفته ایم و بایستی در آغوش اسلام جان بدهیم و ببنید حسین چه میفرماید: ان کان دین محمد لا یستقیم الا یقتلی.
اگر دین جدم محمد (ص) برقرار نمیگردد، استقامت نمییابد جز با کشته شدن من، پسای شمشیرها مرا دریابید و اینک پدر و مادر عزیزم دین خدا و رسول خدا در خطر است و با کشته شدن من باقی میماند و استقرار مییابد پس خوب است که ما جان خود را فدای دین راه نمائیم؛ و حالای مسلسلها مرا دریابید که من هم راهم را دریافته ام و شناخته ام؛ و از شما میخواهم که هنگامیکه خبر شهادت مرا شنیدید یک قطره اشک برای من نریزید، زیرا در این صورت روح من از شما راضی نخواهد بود و بایستی افتخار کنید که جوان شما در راه اسلام اگر خدا قبول کند شهید شده است و شماای خواهر و برادرانم با دعا کردن به امام عزیز مشت محکمی بر دهان این ابلهان کور دل بزنید و شماای همرزمان وای بسیجیان شجاع و غیورسنگرها را محکم بدارید و مساجد را رها نکنید. به امید پیروزی اسلام و مسلمین و به امید طولانی شدن عمر رهبر عزیزمان امام خمینی.