سنجش تضمین اروپایی ها/کفه بقای برجام سنگینتر شد/ از اروپا چه میخواهیم؟
با اینکه جمهوری اسلامی از ناحیه رفتار دوگانه و مشکوک اروپا در توافق هستهای تاکنون بسیار خسارات فراوانی را متحمل شده، اما بهجای اینکه ما مدعی باشیم، آنها هستند که عدول از خطوط قرمز نظام را رسماً پیشنیاز حضور نیمبند خود در برجام ذکر کردهاند!
به گزارش خبرنگار گروه فضای مجازی ، سرمقاله امروز روزنامه حمایت با عنوان «سنجش تضمین اروپاییها» منتشر شده و در آن چنین آمده است: تروئیکای اروپایی حتی در مقطعی که ترامپ آماده خروج از برجام میشد، به رئیسجمهور آمریکا پیشنهاد داد که در ازای ادامه حضور واشنگتن در توافق هستهای، ایران را ملزم به بازنگری در سیاستهای منطقهای و موشکی کنند که وزیر خارجه فرانسه هم یک سفر اختصاصی با این دستور کار زیاده خواهانه به تهران انجام داد. با اینکه جمهوری اسلامی از ناحیه رفتار دوگانه و مشکوک اروپا در توافق هستهای تاکنون بسیار خسارات فراوانی را متحمل شده، اما بهجای اینکه ما مدعی باشیم، آنها هستند که عدول از خطوط قرمز نظام را رسماً پیشنیاز حضور نیمبند خود در برجام ذکر کردهاند! حتی طرح این دو موضوع نیز فاقد وجاهت است، زیرا نمیتوانند به کشورهای متخاصم و مرتجع منطقه صدها میلیارد دلار سلاح بفروشند، از رژیم صهیونیستی که تسلیحات اتمی در اختیار دارد حمایت کنند و در مقابل از ایران بخواهند که سلاح خود را زمین گذاشته و دستهای خود را بالا ببرد.
بهرهبرداری از شکاف آمریکا و اروپا در کشاکش جنگ تعرفهای یا مخالفت صوری برخی مقامهای اروپایی با خروج کاخ سفید از برجام هم راه بهجایی نخواهد برد، چراکه آمریکا نمیتواند به این جنگ که ترکشهای آن به صنایع این کشور هم اصابت میکند ادامه دهد - همچنان که هفته گذشته وزیر اقتصاد آلمان اعلام کرد آمریکا احتمالاً تعرفه واردات فولاد از آلمان را حذف میکند – و از طرفی، آمریکا و اروپا در خصوص مقابله با نفوذ منطقهای و برتری نظامی ایران به وحدت نظر راهبردی دستیافتهاند. ازاینرو، گرچه ارتباطات بروکسل و واشنگتن بهظاهر تیرهوتار شده، اما به جهت نیاز متقابل این دو به یکدیگر، دیر یا زود این اختلافات پایانیافته و به پلی برای ترمیم شکافهای گذشته تبدیل خواهد شد؛ و بالاخره اینکه طبق فرمایش رهبر معظم انقلاب: «ما با این سه کشور دعوا نداریم، اما اعتماد نداریم. مسئله ما مسئله دعوا کردن و اختلاف ایجاد کردن نیست؛ مسئله اعتماد نداشتن است؛ ما به این کشورها اعتماد نداریم و این هم متکی است به یک سابقهای» (۲ خرداد ۹۷). با توجه به جو حاکم بر مذاکرات ایران و اروپا، اعلام نظر اخیر رئیسجمهور کشورمان در مورد بسته پیشنهادی اروپا و قرار گرفتن برجام در بخش مراقبتهای ویژه، «اگر اروپاییها در پاسخگویی به این مطالبات تعلل کردند، حق ما برای آغاز کردن فعالیتهای تعطیلشده هستهای محفوظ است» و از مسئولین انتظار میرود که گامهای بعدی را قاطعانه و با توجه به ظرفیتهای درونی، طراحی و در دستور کار قرار دهند.
یادداشت امروز روزنامه کیهان نیز با عنوان «شکلات در پایان مذاکرات!» منتشر شده و در آن آمده است:عوامل زیادی در تعیین نتیجه یک جنگ موثر هستند از جنگافزار گرفته تا تعداد و آمادگی نیروها، شرایط جغرافیایی و... اما آنچه اصل است و حرف اول و آخر را میزند، استراتژی جنگی است. سخنرانی دو هفته پیش آقای روحانی درباره جنگ اقتصادی اگرچه با استقبال چهرهها و گروههای مختلف -حتی جدیترین منتقدان دولت- مواجه شد، اما سؤال اصلی و تعیینکننده اینجاست که نقشه و طرح دولت در این جنگ چیست؟ چگونه میخواهد با تحریمهای تحمیلی آمریکا مقابله کند؟ نوع برخورد عملی دولت با مذاکرات اروپا این نگرانی جدی را بوجود میآورد که آیا دولتمردان محترم با تفنگ شکسته برجام -البته از ابتدا هم گلولهای در خشاب نداشت- میخواهند در میدان جنگ اقتصادی حاضر شوند؟! اگر چنین باشد، استراتژی جنگی دولت برجام پایه است. تکلیف برجامی که در بزم کاری از پیش نبرد و آبی از آن گرم نشد، در میدان رزم روشنتر از آن است که نیازی به توضیح داشته باشد.
دو هفته پیش چاک فریلیچ (معاون سابق مشاور امنیت ملی رژیم صهیونیستی و پژوهشگر فعلی اندیشکده بلفر در دانشگاه هاروارد) تحلیلی را در نسخه عبری روزنامه صهیونیستی هاآرتص منتشر کرد. وی در این تحلیل مینویسد برای تحمیل برجام جدید به ایران «تقسیم کار پیچیده بین قدرتهای بزرگ ضروری است. آمریکا باید فشار بر ایران را حفظ کند و همراه با اسرائیل تهدید به حمله نظامی کند و اروپاییها باید از نفوذ خود استفاده کنند تا اطمینان حاصل شود که ایران حداقل در این مدت به برجام پایبند باشد.» شواهد و نشانههای آشکار نشان میدهد همین بازی در جریان است. اروپاییها به ایران میگویند در برجام بمانید، اما ما نمیتوانیم به شرکتهای خود بگوییم در ایران بمانید! دولتمردان باید باور کنند که اروپا در این میدان وظیفه و نقشی جز اتلاف وقت و نگه داشتن ایران در برجام ندارد. نکتهای که آقای عراقچی هم در مصاحبه اخیر خود با اسپوتنیک به آن اشاره کرده و حرف منتقدان مبنی بر بازی پلیس خوب و پلیس بد از سوی اروپا و آمریکا را تایید کرد.
روزنامه شرق نیز در یادداشت امروز خود چنین نوشته است:بیرانوند ضربه رونالدو را مهار کرد، چون از ابتدای بازی و حتی هفتهها و ماهها قبل از آن، کنش مواجهه با بهترین بازیکن جهان را آغاز کرده بود. آن تصویر ویدئویی که کاپیتان پرتغال را به مبارزه دعوت میکرد، بخشی از آن کنش بوده؛ اما کنش بزرگتر، خود زندگی بیرانوند بوده و هست. بعید است او در پیچاپیچ زندگی پرمشقت خود خواب چنین صحنهای را ندیده باشد، برای آن لحظه رؤیابافی نکرده باشد، روی آن تمرکز نکرده باشد و آرمانی را در ذهن و جان خود پرورش نداده باشد؛ وگرنه چرا از بین همه بازیکنان تیم ملی ایران باید بیرانوند باشد که عبارت «چطوری کریس؟» را مقابل دوربین به زبان بیاورد و چرا از همه بازیکنان بزرگ همگروه با ایران، اسم رونالدو باید به میان بیاید؟ چطور شد در واقعیت رونالدو در برابر بیرانوند صفآرایی کرد و شکست خورد؟ این روایت انسان معاصر است؛ اما این روایت دگرگونشده آن است. اینبار دروازهبان از ضربه پنالتی نمیهراسد، او انسان منفعل واکنشگرا نیست، بلکه کنش دارد و برترین فوتبالیست جهان را به واکنش وامیدارد.
او اگرچه حاصل رنج، مشقت و سختی است؛ اما رؤیا و آرمان دارد و برای روز موعود لحظهشماری میکند. آیا این سرگذشت برای همه ما الهامبخش نیست؟ او بهجای آنکه «بدل رونالدو» باشد، خود را بسی بالاتر دیده و همتراز و در برابر اوست. آیا نمیتوان این تصویر را در ذهن قاب کرد که آن کس که رؤیا و آرمان دارد، با کار و تلاش به آنچه میخواهد دست خواهد یافت. آیا در روزگاری که مصائب و مشکلات اقتصادی و اجتماعی دولتمردان را وامیدارد تا هر روز در قبال عملکرد خود پاسخگو باشند، غلبه بر آنچه شکستناپذیر به نظر میرسد، چیزی غیر از آن تصویر اسطورهای است؛ تصویر مردی که رؤیا و آرمان داشت و برای آن تلاش کرد؟
یادداشت امروز روزنامه اعتماد به استقلال اروپا از آمریکا اشاره کرده است و نوشته:اروپا سعی میکند به تدریج وابستگی تجاری و مالی خود با امریکا را کاهش دهد. اما به اینگونه نیست که به ناگاه دست به یک تغییر رویکرد در قبال امریکا بزند. هرچند آنها نیز تعرفههای متقابلی را برای امریکا وضع کردهاند. در خصوص برجام نیز اروپاییها اعلام کردند که این توافق به نفع صلح و امنیت بینالمللی است و سپس اعلام کردند که به این توافق پس از خروج امریکا پایبند هستند.
بنابراین اکنون به دنبال راهی هستند تا با تحریمهای امریکا دچار مشکل نشوند. اینکه تا چه حد این موضوع تحقق پیدا کند و ایران را نیز راضی کند از جمله مباحثی است که باید منتظر بود و دید چه پیشنهاداتی از سمت اروپا برای حفظ برجام به دست ایران خواهد رسید.در حال حاضر باید گفت که روسیه و چین نسبت به تحریمهای شورای امنیت پایبند هستند ولی به تحریمهای یکجانبه پایبند نیستند. اما آنها عملا از این تحریمها منتفع شدند. هند، چین و کره جنوبی به جای پرداخت پول نقد در قبال نفتی که از ما دریافت میکنند، روپیه یا کالا به ایران میدادند یا اینکه این ارزها را بلوکه میکردند و تحریمهای امریکا را به نحوی اجرا کردند.بالاخره چینیها تعاملات گستردهای با امریکا دارند و نمیخواهند این تجارت را از دست بدهند. اما واقعیت آن است که اروپاییها در برابر امریکا تا حدی عزت نفس خود را حفظ میکنند، اما کشورهای خاوردور بهشدت دنبالهرو امریکا هستند و دقیقا نظرات امریکا را اجرا میکنند.
روزنامه خراسان در یادداشت امروز خود با عنوان «از اروپا چه میخواهیم؟» چنین نوشته است: خبرهای روز گذشته نشان میدهد که ظاهرا این کشورها تصمیم گرفته اند در حفظ حیات برجام اقداماتی انجام دهند، اما تا زمانی که این تعهدات تبدیل به اقدامات عینی نشود نمیتوان به این بسته مطمئن بود. با این حال واکنشهای دو روز گذشته به این بسته از سوی ایران نشان دهنده اشکالاتی در بسته است که میتواند کل آن را تحت تاثیر قرار دهد. از جمله این که زمان اجرای این تعهدات مشخص نیست درحالی که این بسته باید قبل از تحریمهای آمریکا اجرایی شود. برهمین اساس در کنار تضمینهایی که ایران برای ماندن در برجام نیاز دارد تا منافعش تامین شود هرگونه تلاش برای حفظ برجام باید از حالت کلی گویی و بیانیه خارج شود و رنگ «عملیاتی» به خود بگیرد.
اقدامات عملی که مسیرهای اجرای آن مثلا برای فروش نفت، پرداخت پول آن به ایران و تضمین سرمایهها باید کاملا عینی و اجرایی باشد. به نظر میرسد حتی درمیان افکار عمومی خارج از ایران نیز درباره بسته اروپاییها رویکرد مثبتی وجود ندارد؛ چه این که لارنس نورمن خبرنگار روزنامه وال استریت ژورنال درباره نشست دیروز در وین در حساب توئیتری خود نوشت: «تقریبا هیچ چیز جدیدی در بیانیه کمیسیون مشترک درباره برجام وجود ندارد. جزئیات صفر، وعدههای بیشتر بدون دستاورد قاطع و برای خرید زمان.» به نظر میرسد اروپاییها باید دست از کلی گویی بردارند و به سمت اقدامات و پیشنهادهای صریح و قاطع برای حفظ «عملی» برجام بروند نه حفظ آن در «حرف» و «بیانیه». به بیان دیگر بسته اروپاییها باید حاوی جزئیات دقیق، وعدههای عملیاتی، دارای دستاوردهای صریح و قابل اجرا در زمان مشخص برای حفظ برجام باشد. اروپا تا همیشه وقت ندارد، باید تصمیم اش را سریعتر بگیرد.
یادداشت امروز روزنامه ایران هم با عنوان «کفه بقای برجام سنگینتر شد» منتشر و در آن چنین آمده است:با توجه به متن پیشنهادی اروپاییها و بیانیه ۴+۱ بعد از نشست کمیسیون مشترک، پیداست که اروپا قصد دارد کف انتظارات ایران در اجرای برجام را تأمین کند. رئوس اقداماتی که آنها برای تأمین منافع ایران مطرح کردهاند مورد قبول ایران واقع شده، اما تضمین عینی تأمین منافع ایران ذیل مذاکرات دقیق و کارشناسی طرفین امکانپذیر خواهد بود. به همین منظور است که سقف زمانی مشخصی را هم برای آن تعیین کرده تا بتوانند وعدههای اعلام شده خود را تحقق ببخشند.
بر اساس مواضعی که وزیر امور خارجه ایران در پایان این نشست مهم مطرح کرده است، روند مذاکرات برای ایران امیدبخش بوده است. از مواضع موگرینی و بیانیه اتحادیه اروپا هم این گونه برمیآید که اروپاییها هم- با وجود تردیدهایی که درباره توان آنها برای حفظ برجام بدون امریکا وجود داشت- تلاش دارند با تدارک تمهیدات ویژه و از جمله آنچه در بند ۸ بیانیه دیروز آمد، این توانایی را به اثبات برسانند. بر همین اساس آنها میخواهند این مذاکرات را در سطح کارشناسی و به صورت دقیق و حساب شده ادامه دهند تا به نتیجه مطلوبی برای هر دو طرف دست یابند؛ بنابراین آنچنان که محمدجواد ظریف گفت، اگر همین اراده سیاسی را که در مذاکرات بروز دادهاند، در عمل به تعهدات خود نشان دهند، میتوان گفت که کفه بقای برجام سنگینتر خواهد بود.
در یادداشت روزنامه صبح نو نیز چنین آمده است:تجربه شاخص مهمی است در انتصابها و انتخابها اگر با چاشنی جوانی و ابتکار و جسارت همراه باشد؛ دو کابینه اخیر ایران یکی از نمونههای ناتمام انتخابهای درست است. معجونی از تجارب خسته و بستهای که دارای بالاترین میانگین سنی وزرای کابینه در چهار دهه اخیر است. این وضعیت موجب آن شده است تا بهدلیل تکراریبودن موقعیتها از منظر مدیران اجرایی، آنها نتوانند تغییرات محیط را بهدرستی درک کرده و متناسب با شرایط جدید، تصمیمگیری کنند؛ آنچه فیالمثل در مورد تحریمها میگذرد، بسیار درسآموز است؛ دشمن شماره یک ایران، یعنی آمریکا با جذب پشتیبانی شرکای منطقهای وابسته خود، توانسته اقدامات گسترده، سازمانیافته و متنوعی را علیه اقتصاد ملی بهکار بندند که بسیاری از آنها در جلوی چشم کارگزاران ایرانی رویداده است، اما آنها نه تنها تحرکی متناسب انجام ندادهاند، بلکه درک دقیق و عمیقی نیز از میزان تحول نداشتهاند، چرا که فکر میکردهاند که اینموارد هم شبیه قبلیهاست؛ حال آنکه مشخصاً ستاد جنگ آمریکا از پنتاگون به وزارتخانهها و سازمانهای اقتصادیاش منتقل شده و این شناخت و آگاهی بسیار دیر بر مدیران اقتصاد کلان در ایران، هویدا گشته است. اعلام تحول در کابینه از سوی رییسجمهوری، وعده امیدوارکنندهای بود که از زمان اعلام آن، حدود دو هفتهای گذشته و هنوز اتفاقی نیفتاده است. با توجه به تحولات سریع حوزه اقتصاد و اثرگذاری آن بر دیگر کانونهای پیشرفت ایران، ضروری است تا برای ترمیم دولت، تدابیری آنی و فوری اتخاذ شود.
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه های داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *