روخوانی نماینده دادستان از اقاریر متهم: ابتدا با چوب به سر و صورت شهید حدادیان ضربه زدم/ شدت ضربات به حدی بود که چوب از دستانم خارج شد، میله برداشتم و با آن به سر و صورت شهید حدادیان ضربه زدم
قاضی صلواتی خطاب به متهم (ک. ع) پرسید: شما آیا در تجمعات جلوی زندان اوین حاضر بودی؟
متهم گفت: بله من در آن تجمعات حضور داشتم؛ اما حضورم مستمر و دائمی نبود.
قاضی صلواتی ادامه داد: شما در زمانی که دستگیر شدی در کجا بودی و چه وضعیتی داشتی؟
متهم افزود: من در خیابان گلستان در عقب ماشین دراز کشیده بودم که توسط ماموران دستگیر شدم. بخاطر درگیری صورتم خونریزی داشت صورتم را پوشانده بودم و به عقب خودرو رفته و آنجا دراز کشیده بودم.
قاضی صلواتی پرسید: زمان ضرب و جرح شهید حدادیان او در چه وضعیتی بود؟
متهم گفت: من اصلا او را ندیدهام و چنین شخصی را نمیشناسم.
قاضی گفت: اما شما در جلسه قبلی دادگاه به ضرب و جرح شهید حدادیان اقرار کرده بودید.
متهم گفت: خیر، من در جلسه قبل گفتم که با یک چوب یک مامور را زدم .
قاضی صلواتی بیان داشت: در جلسه قبل خودتان به من گفتید که با چوب و میله به سر و صورت او زدم. اما اکنون تکذیب میکنید؟
متهم گفت: گفتم که با چوب به مامور نیروی انتظامی ضربه زدم .
قاضی صلواتی ادامه داد: شما از کجا فهمیدی که شخصی را که با چوب میزنی مامور بوده است؟
متهم گفت: بخاطر داشتن جلیقه ضدگلوله و لباسی که پوشیده بود فهمیدم که او مامور است.
قاضی صلواتی افزود: زمانی که شما با چوب و آهن به سر و صورت شهید حدادیان میزدی او زنده بود یا خیر؟
متهم گفت: من اصلا او را نمیشناسم .
نماینده دادستان خطاب به متهم به بیان توضیحی پرداخت و گفت: شما در بازجوییها اقرار کردهاید که با یک چوب به شهید حدادیان حمله کردهاید و شدت ضربات شما به حدی بوده است که چوب از دستان شما خارج شده و سپس میلهای را برداشته و با آن به شهید حدادیان ضربه زدهاید. اقرار شما براساس تحقیقات است و انکار شما وارد نیست.
متهم ک. ع. ادامه داد: من صادقانه میگویم که یک نفر مامور را با چوب زدم به طوریکه چوب از دستم پرت شد؛ من تکرار میکنم که فقط به یک مامور حمله کردهام.
وی گفت: من به جهت نگرانی و کسب اطلاع به آن کوچه آمدم. شما میگویید که آنجا اغتشاش بوده است ولی من با زن و فرزندم حاضر بودم.
نماینده دادستان در پاسخ به این دفاع متهم گفت: شما در تجمعات روبروی زندان اوین هم که حضور داشتید و درخواست آزادی عدهای را میکردید با اینکه زمستان بود هوا بسیار سرد بود، اما طفل چند روزه و همسر خود را هم به آنجا آورده بودید؛ که اگر در آنجا برای آن کودک اتفاقی افتاد انگشت اتهام را به سمت نظام بگیرید؛ لذا استفاده از طفل و همسر خود مسبوق به سابقه است.
وی گفت: برخی که عنوان دراویش داشتند به جای تشکر کردن از نظام و ماموران در سعه صدری که به خرج دادند، اغتشاش کردند و حتی سه نفر از ماموران نیروی انتظامی را به شهادت رساندند.
نماینده دادستان گفت: شما در جلسه قبل هم اقرار کردید که با چوب و میله به شهید حدادیان حمله کرده و به سر او ضربه زدهاید.
قاضی خطاب به متهم پرسید: شما به این پرسش پاسخ دهید که شهید حدادیان در زمان ضربه زدن به سر او زنده بود یا خیر؟
متهم گفت: من شهید حدادیان را نزدهام و فقط به یک مامور نیروی انتظامی با چوب ضربه زدهام.
قاضی صلواتی خطاب به متهم گفت: اقاریر صریح شما در پرونده موجود است و خیلی راحت توضیح دادهاید که چگونه به شهید حدادیان ضربه زدهاید.
نماینده دادستان افزود: اکثر اقاریر شما در شعبه بازپرسی اخذ گردیده است و آنجا تحت هیچگونه فشار و شکنجهای نبودهاید که می گویید قبول هم دارید.
قاضی صلواتی در پایان این جلسه اظهار کرد: آیا از اقدام خود عذاب وجدان ندارید؟
متهم با بیان اینکه بابت شهادت حدادیان ناراحت هستم، مدعی شد: هیچ عذاب وجدانی ندارم.
در پایان قاضی صلواتی ختم جلسه دوم دادگاه متهم (ک.ع) را اعلام کرد وگفت: در جلسه دیگری که تعیین وقت خواهد شد به اتهامات متهم رسیدگی خواهد شد.