صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

بن بست حقوق بشری کدخدا/ هم‌افزایی برای حمایت از تولید داخلی/ دشواری‌های به اصطلاح «معامله قرن»

۱۰ تير ۱۳۹۷ - ۰۹:۳۱:۴۴
کد خبر: ۴۳۲۴۶۱
در حال حاضر، ۴۱ میلیون فقیر در آمریکا زندگی می‌کنند که یک‌سوم آن‌ها کودک هستند و اگر از کمک نهاد‌های خیریه ارتزاق نکنند، از گرسنگی خواهند مرد. ۳۰ میلیون نفر هم به نظام بیمه سلامت دسترسی ندارند.

به گزارش خبرنگار گروه فضای مجازی ، سرمقاله امروز روزنامه حمایت با عنوان «بن بست حقوق بشری کدخدا» منتشر شده و در آن چنین آمده است:امروز کسی نیست که بتواند منکر نقض سیستماتیک حقوق اقلیت‌ها، رنگین‌پوستان و مهاجران شود. اگر یک سیاه‌پوست مرتکب جرمی شود، برچسب دزد و جانی به او زده می‌شود و اگر یک مسلمان مجرم شناخته شود، تروریست نام می‌گیرد، اما در مورد سفیدپوستان آمریکایی یا اروپایی این‌گونه نیست، چراکه اگر جرمی مرتکب شوند، می‌گویند ازنظر فکری و روانی دچار مشکل بوده و باید برای بازگرداندن وی به شرایط ایده آل و نرم‌های اجتماعی، او را درمان کرد! این در حالی است که سیاست‌های ظالمانه و تبعیض‌آمیز علیه اقلیت‌های قومی و مذهبی آن‌چنان وسیع و گسترده است که صدای نهاد‌های قانونی و حقوقی آمریکا را هم درآورده و به‌عنوان نمونه، اخیراً ۱۸ ایالت آمریکا شکایتی را علیه دولت ترامپ بر سر سیاست جدا کردن کودکان مهاجر از والدینشان تنظیم کردند.

از سوی دیگر، در هر ساعت از اجرای تئاتر مضحک به‌اصطلاح «مبارزه با تروریسم» که گسترش این پدیده شوم در غرب آسیا را در پی داشته و میلیون‌ها مهاجر و قربانی ره‌آورد آن بوده، ۱۴ میلیون دلار هزینه از جیب مالیات‌دهندگان آمریکایی رفته است. نتیجه چنین سیاست‌هایی این شده که در حال حاضر، ۴۱ میلیون فقیر در آمریکا زندگی می‌کنند که یک‌سوم آن‌ها کودک هستند و اگر از کمک نهاد‌های خیریه ارتزاق نکنند، از گرسنگی خواهند مرد. ۳۰ میلیون نفر هم به نظام بیمه سلامت دسترسی ندارند. دو هفته پیش بود که «فیلیپ آلستون»، گزارشگر ویژه سازمان ملل در زمینه فقر اعلام کرد که میزان فقر در آمریکا در دوره ریاست جمهوری «دونالد ترامپ» بالاست و بیشتر هم می‌شود. از طرفی، آمریکا با ۲ میلیون و ۲۳۹ هزار و ۷۵۱ زندانی، دارای بیشترین زندانیان جهان است و از این حیث، از پرجمعیت‌ترین کشور جهان پیشی گرفته؛ این در حالی است که داعیه‌دار حقوق بشر و رعایت حقوق زندانیان، شکنجه مداوم و اجبار زندانیان به انجام امور سخت مانند بیگاری را وسیله تنبیه و اصلاح محکومین می‌داند. با این حساب، وضعیت زندان‌های مخفی آمریکا در سراسر جهان و شکنجه‌های غیرقانونی در آن‌ها نیز کاملاً مشخص می‌شود؛ و بالاخره اینکه بدون تردید، آمریکا صاحب طولانی‌ترین سیاهه جنایات در تاریخ بشری است و پیداست نظامی که خود را ملت برتر می‌پندارد، مقید به رعایت قوانین بین‌المللی نیست. از نگاه چنین حکومتی، معیار‌های حقوق بشری، برای دیگر کشور‌ها و همسایه است نه آمریکای به‌اصطلاح قدرتمند و ابزاری است برای فرار روبه‌جلو و اهرمی برای کسب حداکثری منافع نامشروع جهانی.

یادداشت امروز روزنامه رسالت را  کاظم انبارلویی نوشته که در آن چنین آمده است:اینکه آمریکایی‌ها از شورای حقوق بشر سازمان ملل داوطلبانه بیرون رفته اند برای این است که خود پذیرفته اند: ناقض حقوق بشر هستند و دیگر پرده پوشی‌های گذشته جواب نمی‌دهد. امروز آمریکایی‌ها منافقین را زیر پر و بال خود گرفته اند و کسانی تیم همکاران ترامپ را در کاخ سفید تشکیل داده اند که قبلا پادو‌های منافقین در میتینگ‌های پاریس بوده اند.



منافقین در ۳۰ خرداد ۶۰ به ملت ایران اعلام جنگ مسلحانه کرد و ۱۷ هزار نفر از مردم مظلوم کوچه و بازار گرفته تا عالی‌ترین مقامات کشور به خاک و خون کشید. آمریکا در همه جنایات منافقین شریک است و هنوز هم از این جریان دفاع می‌کند.ملت در برابر شرارت ترور و تروریست‌ها ایستاد و آن‌ها را به خاک سیاه نشاند و در عملیات مرصاد در روز‌های پایانی جنگ شمار زیادی از آن‌ها را به جهنم مجازات الهی فرستاد.امروز فریاد‌های آگاهی بخش و روشنگرانه شهید بهشتی و یاران باوفای او در گوش ملت زنده است که فرمود:"ای آمریکا از ملت ما عصبانی باش و از این عصبانیت بمیر. " شهید بهشتی به تعبیر امام امت یک "ملت" بود.او نماد ایستادگی ملت ما در برابر آمریکا و نوکران داخلی آن بود. امروز شهید بهشتی الگوی ایستادگی دولت و ملت ما در برابر آمریکاست و این الگو تا ظهور حضرت حجت (عج) پایدار خواهد ماند. یک راه بیشتر بر سر راه ملت نیست و آن ایستادگی و مقاومت و به زانو درآوردن آمریکاست.

یادداشت امروز روزنامه کیهان نیز با عنوان «آیا استیضاح جواب می‌دهد؟» منتشر شده و در آن آمده است:استیضاح رئیس‌جمهور در این شرایط، «جواب» نمی‌دهد، اما ترمیم کابینه و تغییر ریل، در کنار فاصله گرفتن از این جریان‌های آلوده قطعا گره‌گشاست. در شرایط جنگ اقتصادی، تحولات حساس منطقه و وضعیتی که گاه و بیگاه بازار دچار آن می‌شود، استیضاح رئیس‌دولت یعنی، «بحران سازی»؛ یعنی اضافه کردن یک مشکل سیاسی به سایر مشکلات. شاید راز حمایت‌های جریان‌های آلوده سیاسی داخلی و خارجی و رسانه‌های بدنامی مثل بی‌بی‌سی از استیضاح روحانی، در همین نکته نهفته باشد. آن‌ها به دنبال راه‌حل نیستند به‌دنبال بحران‌آفرینی‌اند. به اعتقاد نگارنده در این شرایط باید به دولت کمک کرد و دولت هم باید تکلیف خود را با جریانی که رئیس‌جمهور را علنا رحم اجاره‌ای می‌نامد، و قطعا مسئول چنین وضعی است روشن کرده و به خود کمک کند.


دولت محترم در صورت ترمیم کابینه و دور کردن جریان‌های آلوده سیاسی از مراکز حساس، در کنار کمک به تقویت مولفه‌های قدرت نتایج بهتری خواهد گرفت و در این شرایط طبیعی است، حمایت مردم را هم داشته باشد. تقویت مولفه‌های قدرت، مبارزه با سستی و اشرافی‌گری که بعضاً برخی مسئولین گرفتار آن شده‌اند نیز راه‌گشاست. رهبری عزیز همین دیروز مسئولان را به ایستادگی، تدبیر و دوری از اشرافی‌گری فراخواندند و تأکید کردند، اگر مؤلفه‌های اقتدار ملی تقویت شوند و در مقابل دشمن، سستی و تسلیم نشان داده نشود، بدخواهان بار دیگر در رسیدن به اهداف خود ناکام خواهند ماند.

 
در یادداشت امروز روزنامه وطن امروز هم چنین آمده است:دقت در انبوهی از اظهارات مدافعان سابق توافق با آمریکا و اعتراف اخیر آن‌ها به بدعهدی این کشور و غیرعقلانی خواندن اعتماد به آمریکا، نشان از تحقق هدف مذکور دارد. همین روز‌ها بود که با امضای تسلیم‌نامه‌ای توسط ۱۰۰ نفر از فعالان سیاسی داخلی و خارجی خطاب به ترامپ، موج انتقادات نسبت به این نامه شکل گرفت. محمدباقر نوبخت، سخنگوی دولت خطاب به امضا‌کنندگان نامه گفت: «عقل سیاسی این افراد کامل نیست؛ باید بایستیم و مقاومت کنیم».
 
 
همچنین حمیدرضا آصفی، سخنگوی وزارت امور خارجه دولت اصلاحات گفت: «تجربیات ما می‌گوید دولت آمریکا به هیچ عنوان قابل اعتماد نیست». عابد فتاحی، نماینده اصلاح‌طلب سابق ارومیه در مجلس نیز تصریح می‌کند: «سران اصلاحات خواهان مذاکره با آمریکا نیستند». بهرام قاسمی، سخنگوی وزارت امور خارجه نیز درباره مذاکره اخیر آمریکا و کره‌شمالی اذعان می‌کند: «ماهیت سیاسی آمریکا موضوعی نیست که بشود با خوشبینی به آن نگاه کرد و حوادث اخیر نیز این موضوع را تایید می‌کند». همچنین حسن روحانی طی سخنانی در مراسم هم‌اندیشی مدیران اجرایی سراسر کشور در اظهاراتی قابل تامل، ضمن ارائه ۳ راه‌حل در نحوه تعامل با آمریکا، بهترین راهکار را عدم تسلیم در برابر آمریکا، حفظ عزت، مقابله با زورگویی دشمنان و مقاومت در برابر آن‌ها دانست. علی‌اکبر ولایتی نیز که از حامیان برجام محسوب می‌شد، در تغییری معنادار در مواضع خود، به انتقاد از جریان غربگرا پرداخت: «در داخل کشور جناح و تفکری وجود داشت که می‌گفت: برای راحت زندگی کردن و معیشت، خود را با غربی‌ها درنیندازیم؛ بعضی‌ها در ظاهر می‌گفتند در مذاکرات ضرر نمی‌کنیم و حتی افرادی هم تحت عنوان دلسوزی می‌گفتند هسته‌ای چیز خاصی نیست... این‌ها رزم‌آرا‌های عهد ما هستند».اگر این اظهارات از سوی کارگزاران نظام و خواص جامعه که مشابه آن در دیدگاه عموم نیز مشاهده می‌شود، واقعا مبتنی بر یک باور درونی باشد و بر تصمیمات و اقدامات آینده آن‌ها در نگاه به غرب موثر باشد، همه هزینه‌های برجام به این رشد سیاسی می‌ارزد.
 
روزنامه شرق نیز در یادداشت امروز خود چنین نوشته است: افزایش بیش‌از‌پیش مسئولیت‌پذیری تولیدکنندگان و برجسته‌سازی نشانه‌های ملموس آن برای خریداران، تنوع و در‌عین‌حال ساده‌سازی مسیر‌های فروش، اعتماد‌آفرینی بیشتر در مصرف‌کنندگان تولیدات داخلی، از طریق گزاره‌های صادقانه و قابل اندازه‌گیری و بهره‌جویی از شیوه‌های غیر‌مستقیم و مؤثر اقناع و تبلیغ هوشمندانه مبتنی بر نظریات علمی حوزه ارتباطات، برندینگ (نشان‌سازی و اعتبار‌بخشی به نشان‌های داخلی) و... می‌تواند وجوه غالب این هم‌افزایی فرابخشی دانش‌محور باشد.
 

کوتاه سخن اینکه به عقیده نگارنده در مسیر حمایت واقعی و پایدار از تولید ملی و کالای داخلی هم‌افزایی فرابخشی و دانش‌محور، ارتباط منسجم، سامان‌یافته و مستمر بین تولید‌کنندگان داخلی با متخصصان ارتباطات، رسانه و تبلیغات برای طراحی‌های هوشمندانه‌ای که در نهایت منجر به ارتقای نگاه عمومی و تغییر بیش‌از‌پیش مثبت رفتار مردم و مصرف‌کنندگان به سمت مصرف و حمایت از کالای ایرانی می‌شود (مثال: الگوی سلسله‌مراتبی لاویج اشتاینر) می‌تواند ضرورتی حیاتی و فوری در این برهه زمانی قلمداد شود که وظیفه حرفه‌ای هر دو جانب این تعامل اعم از دستگاه‌های سیاست‌گذار نخبگان دو حوزه، به‌ویژه بخش خصوصی فعال است تا هرچه سریع‌تر زمینه‌های بسیار بیشتر این همکاری را برای حمایت از تولید داخلی فراهم آورند.
 
یادداشت امروز روزنامه اعتماد نیز به تأثیر مربی خارجی بر تیم ملی اشاره کرده است و نوشته:یک مربی مانند کی روش، با وجود خارجی بودنش و شهرتی که دارد، تمام سابقه‌اش را فراموش می‌کند و همه را در خدمت تیم قرار می‌دهد تا این تیم به نتایج قابل قبولی دست پیدا کند و موفق شود. نتیجه این تفکر نیز این می‌شود که تیم ایران با هدایت این مربی خارجی، موفق می‌شود ٢ بار در جام جهانی حضور پیدا کند. به بیان ساده‌تر در این تیم مربی در تیم و برعکس، تیم در مربی، ذوب شده‌اند. اما این‌ها تنها دستاورد‌های تیم موفقی مانند ایران برای جامعه نیست.
 
 
در چنین عرصه‌ای شاهدیم که تیمی مانند ایران، با شجاعت در مقابل بزرگان فوتبال جهان حاضر می‌شود و با تمام وجود پنجه در پنجه آن‌ها می‌اندازد و اتفاقا نتیجه هم می‌گیرند و حتی، تلاش می‌کند از دانش و تکنیک آن‌ها استفاده کند تا خودش را آبدیده کند. اما این‌ها چه ارتباطی به «جامعه» دارد؟ در جامعه نیز هر قدر که مدیران آن، از طریق علمی و منطقی، برای پنجه در پنجه در افکندن با مشکلات و مدیران سایر بخش‌های داخلی و حتی کشور‌های دیگر تلاش کنند، می‌توانند در پستی که هستند برای کشور و مردم‌شان، مثمرثمر‌تر باشند. ضمن آنکه باید در مدیریت جامعه نیز مانند یک تیم تقسیم کاری صورت گیرد و هر یک بتوانند به جای تخریب یکدیگر، به فکر اداره جامعه باشند و به دور از جار وجنجال، با یکدیگر در جهت مثبت رقابت داشته باشند. در این صورت است که می‌توانیم امیدوار باشیم که جامعه بهتری را داشته باشیم. این‌ها درس‌هایی است که می‌توانیم از عملکرد تیم‌های موفق ورزشی‌مان بگیریم تا ضمن ایجاد نشاط در جامعه از دستاورد‌های آن برای اداره کشور و مدیریت آن استفاده کنیم. امیدواریم از این فرصت‌های به دست آمده و یکدلی تیم ملی‌مان درس بگیریم و بتوانیم از آن به عنوان الگویی در مدیریت جامعه بهره بریم.
 
روزنامه خراسان در یادداشت امروز خود با عنوان «دشواری‌های به اصطلاح «معامله قرن»» چنین نوشته است: «معامله قرن» آمریکا بدون مشورت قبلی با جامعه جهانی و در پرتو اختلافات سیاسی بین آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها به ویژه در خصوص توافق هسته‌ای با ایران، تدوین شده است و گذشته از آن اروپا نگران جانب داری دولت ترامپ از رژیم صهیونیستی است.۳-مشکل دیگردر طرح صلح ترامپ، روند تصمیم‌گیری در آن یا همان تحویل پرونده فلسطین به کوشنر و به حاشیه راندن ایفای نقش وزارت خارجه و همچنین نبودن نظارت جدی بر این طرح از سوی شورای امنیت ملی آمریکا ست و از سوی دیگر ابهاماتی درباره روابط بین کوشنر و مسئولان رژیم صهیونیستی وجود دارد.
 
 
همچنان که به تازگی خبری در رسانه‌ها منتشر شد مبنی بر این که «ران دیرمر» سفیر رژیم صهیونیستی در واشنگتن از قبل کوشنر را از محتوای سخنرانی ترامپ در نشست کمیته امور عمومی آمریکا و اسرائیل «آیپک» در ماه مارس ۲۰۱۶، مطلع کرده بود. به هرروی، این تلاش‌ها و مقدمه‌چینی‌ها برای اجرایی کردن معامله قرن در حالی صورت می‌گیرد که تظاهرات مردمی غزه به نام تظاهرات بزرگ بازگشت عزم فلسطینی‌ها را برای ایستادگی در مقابل هر طرح سازشی از جمله همین معامله قرن ثابت کرده است. این تظاهرات به روشنی پاشنه آشیل معامله قرن ترامپ را نشان داد، به این معنا که او می‌تواند هر جریانی از فلسطینی‌ها را نادیده بگیرد و تنها با شیوخ عربی معامله کند و حتی آن‌ها را مجبور به پرداخت صد‌ها میلیون دلار بکند، اما نمی‌تواند مردمی را راضی به معامله با خود کند که دهه‌هاست از خانه خود رانده شده‌اند و همین مردم بوده‌اند که با وجود سه نسل آوارگی نام فلسطینی خود را حفظ کرده‌اند.
 
یادداشت امروز روزنامه ایران هم با عنوان «شاه کلید شفافیت» منتشر و در آن چنین آمده است:شفافیت شاه‌کلید مسائل امروز ماست، ادعایی که می‌تواند در نظر اول چالش‌برانگیز جلوه کند، در واقع می‌توان پرسید در شرایطی که دولت و جامعه در ایران با شرایط بحرانی اقتصادی- اجتماعی مواجهند، سخن گفتن از شفافیت به چه کار می‌آید؟ ازقضا، تلاش برای ایجاد شفافیت در همین شرایط بحران‌زده است که سودمندی خود را آشکار می‌کند. استفاده از توان متخصصان و بهره‌گیری از خرد جمعی در کشف راه‌حل‌های مؤثر است. متخصصان این مملکت نمی‌توانند در شرایط بحرانی، راه‌حل‌های مؤثر و علمی و تجربه شده در دیگر کشور‌ها با شرایط مشابه ارائه دهند، چون همواره از داده‌ها و اطلاعات لازم برای تبیین و آزمون علمی راه‌حل‌های پیشنهادی بی‌بهره بوده‌اند. به اشتراک گذاردن اطلاعات با کیفیت در حوزه‌های مختلف تصمیم‌گیری، پتانسیل انبوه متخصصان پراکنده در سراسر کشور و در حوزه‌های متنوع تخصصی را فعال خواهد کرد تا بتوانند مبتنی بر واقعیت شرایط دولت، به ارائه راه‌حل و پیشنهاد سیاستگذاری‌های مؤثر بپردازند. امید است قدم‌های آغازین دولت دوازدهم در ایجاد شفافیت سیستماتیک در حوزه‌های مختلف روز به روز محکم‌تر از گذشته به پیش رود چراکه در مواجهه با مسائلی متعدد و درهم‌تنیده، مؤثرترین راه‌حل همین است: آنچه را می‌دانیم، داده‌ها و اطلاعات‌مان را، با جزئیات تمام، صادقانه و بدون سوگیری و هراس با مردم به اشتراک بگذاریم، تصمیمات‌مان را بدون هراس از مورد انتقاد قرار گرفتن، در اتاق شیشه‌ای در معرض دید مردم قرار دهیم و از طریق فعال کردن نظارت همگانی، مردم را در کشف و پیگیری برخورد با متخلفان به یاری بطلبیم، بگذاریم پتانسیل انبوه متخصصان داخلی در حوزه‌های متنوع تخصصی با دسترسی به داده‌ها و اطلاعات مورد نیاز برای ارائه راه‌حل‌های مؤثر به دولت فعال شود. مطمئن باشیم که شفافیت شاه‌کلید مسائل امروز ماست چراکه شفافیت قبل از هر چیز اعتمادساز است و اعتماد اصلی‌ترین گمشده این روز‌های جامعه ماست.
 
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه های داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.


ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *